درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/10/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیات 154 تا 158 سوره بقره
سوره بقره آیه 154 تا 158
آیهای که امروز بحث میکنیم سوره بقره آیه 154 تا 158، به این جهت چهار آیه گفتیم که تفسیر این آیات گره خورده بهم هستند و این چهار تا آیه تفسیر آن مربوط به هم است.
یاءیها الذین آمنوا استعینوا بالصبر ....
آیه اول: «یاءیها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلاه ان الله مع الصابرین»
ترجمه
 ای کسانی که ایمان آوردهاید استعانت کنید و کمک بگیرید از صبر و صلاه. که خدا با صابرین است.
منزل آیه:
 بعد مورد و منزل آیه در آیه بعدی بیان میشود که «و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات» که این آیه درباره شهدای بدر نازل شده است. «بل احیاء و لکن لا تشعرون» بلکه آنها زنده هستند و شما درک نمیکنید. اشعار این مطلب را ندارید. پس از این میفرماید: «و لنبلونکم بشئ من الخوف و الجوع» که «نبلونکم» یعنی «نختبرکم» آزمایش میکنیم شما را بشئ یعنی به اندازه اندکی، به قلیلی از خوف و جوع و نقص از اموال و انفس، امتحانات الهی این است. گاهی در برابر خوف و خطری قرار میگیرد و گاهی در برابر مشکل مالی و معیشتی و گاهی در برابر نقص از اموال یعنی ضررهای مالی میبیند و گاهی ضررهای جانی میبیند.
ثمرات چرا جداگانه آمده؟
و ثمرات که در تفاسیر گفته شده است ثمرات از دست دادن فرزندان است که ثمره القلب است. «و بشر الصابرین» برای صبرکننده مژده داده میشود. آنهایی که صبر کرده چه کسانی هستند؟ «الذین اذا اصابتهم مصیبه» آن صابرین کسانی هستند که مصیبتی که برای آنها برسد، «قالوا انا لله و انا الیه راجعون» میگویند ما از خداییم و به سوی خدا میرویم.
اثرات بعضی از اذکار آنی است
گاهی بعضی از ذکرها اثرش مثل اثر چاقو و بریدن پنیر است که بدون معطلی نتیجه میدهد و اثر عینی است. از جمله آن اذکار ذکری درباره دفع وسوسه و خطورات است و یک ذکری هم درباره مصیبت درگذشت بستگان و نزدیکان است که اثر آن فوری است. آن ذکری که درباره دفع وسوسه است همان تعقیب مشترک است «لا اله الا الله الها واحدا و نحن له مسلمون» تا «استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم و اتوب الیه» که اولین ذکر تعقیب است. این درباره وسوسه و خطورات را از بین میبرد. چون یکی از چیزهایی که سراغ آدم مومن میآید خطورات است و سائر وسوسهها را که حداقل دوبار در تعقیبات روزانهتان بخوانید. فوائد زیادی دارد و فائده وسعت رزق هم دارد. و اما ذکر دومی که درباره وقوع مصیبت درگذشت بستگان و نزدیکان و عزیزان است. علاج آن «انا لله و انا الیه راجعون» است. ذکری است که همان لحظه آب روی آتش است. اولین بار که تکرار میشود ده بار باید تکرار بشود و بعد هم هر موقع که برایش حالت انکسار و ناراحتی پیش آمد فورا آن را تکرار کند. و برای ذکر روزانهاش اگر بخواهد از آن مصیبت ذهنش کاملا خالی بشود، تا چهل روز صبح و ظهر و شب در تعقیبات نماز این را هر نوبت سه بار تکرار کند. و هر روز هم سه نوبت در تعقیب نماز صبح «فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین» برای سلامت آقا امام زمان بخوانید. که اثر آن سربازیتان را تنظیم میکند و اگر کسی سرباز آقا باشد، مشکل ندارد و بعد سلامت آقا سلامت خودتان است و سلامتی عالم اسلام است، سلامتی دین و مذهب است و اظهار ارادت هم است.
نکات کلامی و فلسفی و دینی آیه انا لله و انا الیه راجعون
«انا لله و انا الیه راجعون»، یک نکته معرفتی هم دارد و آن این است که در همین «انا لله و انا الیه راجعون» یک معرفت کلامی است، یک معرفت فلسفی است و یک معرفت دینی است. معرفت کلامی آن «انا لله» اشاره به مبدأ دارد و «الیه راجعون» اشاره به معاد دارد. نکته فلسفی این است که وجود انسان را این آیه تعیین میکند که مبدأ و منتهایش کجاست. فلسفه که از وجود و حدود وجود بحث میکند. که وجود و ماهیت در حقیقت عبارت است از بحث ذات و حدود ذات. خود ذات میشود وجود و حدود ذات میشود ماهیت. اصاله الوجود و اصاله الماهیه بحث کردهاند ولی در اصول، اربابان اصول میگویند بحث ماهیت و وجود، نزاع لفظی است. که دو دسته شدند اشراقی و مشایی که مشایی قائل به اصاله الوجود هستند و یک دسته اشراقی شدند قائل به اصاله الماهیه از محی الدین و سهروردی و شیخ الاشراق و ملاصدرا و غیره. ولی اصول میگوید نزاعتان لفظی است. برای اینکه بحث ماهیت حدود وجود را بیان میکند. در حقیقت مرکز اصلی بحث ماهیت، همان وجود است که حدود آن را بیان میکند. جنس و فصل یک ذات، حدود یک ذات است و حدود ذات خارج از ذات نیست. از جمله کسانی که قائل به این مطلب بوده است، از باب کشف انی باید شیخ صدرا باشد که هم در فلسفه استاد اول بود و جزء شاگردان اول سید القاضی شیخ صدرا بوده است و شاگرد ایشان علامه جعفری هم اظهار میکند همین نظر را میگوید که نظر اصول است که نزاع بین اصاله الوجود و اصاله الماهیه نزاع لفظی است. پس آیه «انا لله و انا الیه راجعون» وجود انسان را این آیه معرفی میکند. معرفت واقعی این وجود عظیم و اصیل است. دنیا انسان را نشناخت و علم انسان را نشناخت. دانشمندان کتاب نوشتند انسان موجود ناشناخته. درست است از نظر علم شناسایی نمیشود. علم هر قدر تجربه کند، میبیند که بعد دیگر است. علم میگوید الان معادلات تمام شد و یک مرتبه میبینی که خلاف معادل دری باز شد یا فهم انسان تمام و قابلیت او تمام ولی یک مرتبه میبینی که یک چیزی به او الهام شد. خودش نفهمید و استاد نفهمید و مدارک و منابع چیزی نبود یک مرتبه دو رکعت نماز خواند گفت. که این دعا هم یادتان نرود که گاهی میخواستم برای رشد علمی بیشتر باشد، این دعا را که خواندم نتیجهاش را گرفتم «رب زدنی علما و فهما و یقینا و عملا صالحا و الحقنی بالصالحین» که در قنوت بخوانید، مخصوصا قنوت غفلیه بخوانید. انسان موجود ناشناخته است، یک مرتبه از یک دعایی یک چیزی به ذهن او الهام شد. موجود ناشناخته است و چه ابعادی دارد و چه تعاریفی دارد. علم تعریفهایی کرده است، فلسفه مادی هم حیوان ناطق گفته است و علم هم گفته است که یک ترکیبی است از ده میلیارد سلول با نظم خاص و یک حیاتی هم به او داده شده است، توجیه ندارد که حیات از کجا آمد. بنابراین دنیا نتوانست انسان را معرفی کند، ابعادی است عجیب و کل علم الان با این همه پیشرفت هنوز نتوانستند بگویند که چرا یک عده از موجودات نباتات شدند و یک عدهای نباتات نشدهاند. این دانش روز با آخرین پیشرفتها نتوانستند جواب بگویند و حیات را که اصلا توانستند جواب بدهند که حیات از کجا آمد. آنها تجربه میکنند، میگویند اگر این نظمها درست بود، حرکت میآید و حیات حرکت با اراده است. این حیات از کجا آمد؟ که این بحثهای فقه اکبر است. این موجود و این انسانی که شناخته نشده که این روح او چیست و جسم او چیست و این چه موجودی است، در آخر آمد قرآن معرفی کرد، گفت تو محدود در این چهارچوبه مادی نیستی، تو «انا لله و انا الیه راجعون» است. از خدا تا به خداست و این است که محور آمده و این است که کل جهان برای او آفریده شده است و او برای «الیه راجعون» آفریده شده است. و معرفت دینی آیه که موجودی به این عظمت و به این جایگاه و بزرگی باید بداند که فقط برای معیشت آفریده نشده و الا لغو است و باید هدف بالاتری داشته باشد که این خرجها عقلایی و درست باشد.
اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه
 بعد در آیه بعدی میفرماید: «اولئک علیهم صلوات من ربهم»، مطلب را کامل کرد و مژده داد و آن نکته معرفتی را برای آدم اعلام میکند. اگر اینطوری بودید، برای این افراد این صابران و این مصلیان صلواتی و درودهایی و رحمتی از سوی خدا عنایت میشود «و اولئک هم المهتدون» و اینها کسانی هستند که هدایت حق را پذیرفتهاند.
منظور از صبر و صلاه و استعانت و صابران چیست؟
 از این متن دو سه نکته مورد توجه قرار گرفت: 1. صبر، 2. صلاه، 3. استعانت. منظور از  استعانت چیست، صبر چیست، صلاه چیست و صابران چه کسانی هستند؟ شیخ عیاشی درتفسیر عیاشی روایتی را نقل میکند از فضیل از امام باقر. امام باقر علیه السلام «قال یا فضیل بلغ من لقیت من موالینا عنا السلام» امام باقر یک سلام عموم به ما رسانده است «و قل لهم انی اقول انی لا اغنی عنکم من الله شئ الا بورع» و به آنها بگو که من میگویم، چیزی شما را بی نیاز نمیکند مگر ورع و تقوای الهی. یعنی حقیقتا چیزی که در همین دنیا این چند روزه و در آینده زندگی و در آخر و پس از مرگ، چیزی که انسان را رها نمیکند، تقواست. و هیچ چیزی برای انسان وفا و بقاء ندارد، بهترین یار، بهترین فرزند، بهترین پدر، بهترین همسر، بهترین اموال، هیچ چیزی برای آدم وفا و بقاء ندارد و چیزی که همیشه همراه آدم است تقواست. در همین دنیا تقوا که همراهتان است، یک کمک برایتان است. اینکه حفاظ و حصار آدم در مسیر زندگی، تقواست. تقوا یک حصار است و یک حفاظ است و از هر خطری آدم را حفظ میکند. کارهای زندگی اگر روبه راه نمیشود، ببیند تقوا یک جایی کم شده و آن را باید اصلاح کند. «فاحفظوا السنتکم» به شوخی هم دروغ نگویید و به شوخی هم غیبت نکنید. حفظ لسان دستور امام باقر با آن پیام خاص. «و کفوا ایدیکم» و دست نگه دارید از اذیت و آزار مردم حتی برای بچه و خانوادهتان. ما که قدرت نظامی و سیاسی و فیزیکی که نداریم، اما یک زن و بچه داریم که حتی برای بچه کوچکتان دست بلند نکنید. «و علیکم بالصبر و الصلاه ان الله مع الصابرین»[1]، به شیعیان و موالیان من بگویید به صبر و صلاه که خدا با صابران است. این صبر و صلاه چیست؟ یک ترجمه ظاهری دارد و یک معنای وسیع است. ترجمه ظاهری آن که در تفاسیر آمده صبر یعنی صوم و صلاه هم صلاه است، «ان الله مع الصابرین» که خدا با صابرین است که صابران یعنی کسانی که صائم و مصلی هستند، این یک ترجمه ظاهری آن است. ولی ما به عنوان برداشت رجایی و از مجموع مقدمات و موخرات استفاده میکنیم که این صوم و صلاه که مصداق صبر باشد، مصداق است اما معنای مفهومی صبر این است که از روایات هم استفاده میشود، در برابر خطرات و جاذبههای کاذب و عوامل درونی و بیرونی که به انحراف آدم را بکشاند، آدم باید مقابله کند که در روایات آمده صبر یعنی در برابر گناه و انحراف، مسیرش را مستقیم حرکت کند. صلاه هم میشود سمبل عبودیت که مسیر را منحرف نکنید و هر قدر فشار بر شما وارد بشود، تن به انحراف ندهید. صلاه که معنای قدر متیقن عبودیت است، در عمق عبودیت فرو بروید و با عبودیت مسیر را ادامه بدهید، این است که «اولئک علیهم صلوات من ربهم». که در این موقع دنیا هم از همین راه، در اختیار آدم است. خدا دنیا را برای بندگان خودش میدهد، دنیای خوب. خداوند توفیق بدهد که از استعانت کنندگان به صبر و صلاه باشیم.     


[1]  تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، جلد 1، صفحه 68.