درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 152 و 153 در موضوع ولایت اهل بیت علیهم السلام
طبق معمول روزهای چهارشنبه بحث تفسیر داریم، تفسیر ولایی. به این معنا که آیاتی که درباره ولایت اهل بیت و مقام و فضیلت ائمه آل البیت آمده باشد را توضیح بدهیم و در حقیقت میشود تفسیر روایی و ولایی. و بعد عمده منبع بحثی ما نصوص است. برداشتها و استفادهها و مراجعه به منابع ابناء عامه و غیرها، جزء کارهای جنبی است و منبع و مسیر اصلی بحث ما نصوص است. نصوص را هم از منابع معتبری بحث میکنیم که این منابع معتبر، تفاسیر است منتها تفاسیر خاص مثل تفسیر امام عسگری علیه السلام و تفسیر قمی و تفسیر عیاشی و تفسیر برهان و نصوصی هم از کتاب کافی. اگر یک وقتی خواستید به طور مختصر از آیات مربوط به ولایت بحث کنید، به اصول کافی مراجعه کنید. اصول کافی آیات زیادی را درباره ائمه آل البیت و امیرالمومنین آورده است که برای یک واعظ و مبلغ و خطیب، بهترین منبع آن میتواند باشد. چون ما منبع معتبرتر از کافی نداریم و در همان اصول کافی کتاب حجت آیات زیادی است درباره فضیلت و امامت و عظمت آل البیت. اما تفاسیر هم تفسیر معتبر است، اول تفسیر قمی و دوم تفسیر عیاشی است و تقریبا از لحاظ اعتبار در عرض هم هستند و تفسیر امام عسگری که مشهور است. اما هم تفسیر قمی و هم تفسیر عیاشی، تفسیر کامل نیست به این معنا که تفسیری است از ابتدای قرآن تا آخر قرآن به شکل هدف داری. به این معنا که آیات را دنبال میکند و هر کجا که برسد آیهای که درباره ولایت باشد، آن را تعقیب میکند که این مسیر بحث ما هم است.
آیه 152 و 153 سوره بقره
 ما از اول قرآن را شروع کردیم رسیدیم به آیه 152 و 153 سوره بقره و تعقیب کردیم آیاتی که دال بر مکانت و عظیمت و فضیلت اهل البیت است تحقیقا و تحلیلا و نصا که معتمد ما نص احادیث و روایات است. آیه 152 سوره بقره، خدای متعال میفرماید: «فاذکرونی اذکرکم و اشکرولی و لا تکفرون». آیهای که ما طلبهها خیلی آثار عملی و معنوی و تربیتی زیادی دارد. ترجمه: مرا یادآور بشوید، شما را یادآور بشوم و سپاسگذار باشید برای من و ناسپاسی وکفران نکنید.
فاذکرونی اطلاق دارد و وجوب آن از امر استفاده میشود
خدای متعال امر میکند که« فاذکرونی». امر خدا مصلحت تامه دارد. بنده خدا باشیم، دستور خدا باید اطاعت بشویم. «فاذکرونی» فقط از باب تعبد هم که شده باشد، بدون هیچ مصلحتی اطاعه لامر الله باید ذکر خدا داشته باشیم. و بعد از که دیدیم، این امر برای ما آمده، این امر واجب است. که امر دلالت بر وجوب میکند. پس ذکر خدا واجب است. اما آیا کل اذکار واجب است یا قسمت از اذکاری است که ذکر خداست واجب است؟ قدر متیقن از ذکر که عبودیت است و عبادت است، واجب است. «فاذکرونی» که اطلاق دارد که مرا یادآور بشوید و ذکر کنید، مطلقا ذکر مطلوب است و مطلوبیت آن از اطلاق استفاده میشود و وجوب آن هم از خود امر و از دلیل عبادت استفاده میشود که آن ذکرهایی که عبادت است که منظور از عبادت هم عبادت الزامی است، واجب است. نماز ذکر الله است و واجب است. «فاذکرونی اذکرکم» یکی از معانی آن این است که نماز درست بخوانید که من هم شما را یادآور بشوم. لذا اگر نماز به عنوان ذکر الله درست انجام بشود، قطعا انسان مورد ذکر خدا قرار خواهد گرفت و شکی در آن نیست. بنابراین از لحاظ فقهی این آیه «فاذکرونی اذکرکم» درباره ذکری که عبادت الزامی باشد، قطعی است و درست ذکر خدا انجام بشود، خداوند قطعا بنده خودش را ذکر میکند. ذکر خدا به چه معنا باشد؟ ذکر خدا عنایت است. عبادت از عبد است و عنایت از معبود. به اصطلاح کلامی مورد لطف قرار میگیرد. ذکر خدا از نظر خدا دور نمیشود و مورد لطف خداست. آن عبدی که از نظر لطف خدا دور نشود، جزء عباد الله است. عبادت مقدمه میشود برای عنایت.
ذکر خدا با شکر خدا ارتباط دارد و راههای ذکر و شکر خدا
 در مرحله بعدی «فاذکرونی اذکرکم»، ذکر کنید که شما را ذکر بکنم، «و اشکرولی» که با هم ارتباط دارد. یعنی ذکر و شکر، گویا ذکر خدا، شکر خداست. که گفته میشود تفسیر القرآن بالقرآن گاهی تفسیر الکلمات بالکلمات است. «و اشکرولی» چرا مستقیما بعد از «فاذکرونی» آمده؟ رابطهای است. ذکر، شکر است. شما ممکن است سوال بکنید که اگر گفتید که ذکر قدر متیقن عبادت الزامی است، حالا شکر بشود؟ جواب: از دید صاحبنظران کلام، عبادت شکر المنعم است. پس ذکر و شکر با هم ارتباط مستقیم دارد. ما چه راهی داریم برای ذکر خدا و برای شکر خدا تا ما اهل ذکرو اهل شکر بشویم و خدا ما را مورد عنایت خودش داشته باشد؟ به نصوص مراجعه کنیم، در کتاب اصول کافی حدیث مسندی است که از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «شکر النعمه اجتناب المحارم»[1]. شکر نعمت این است که آدم از کارهای حرام اجتناب کند. اگر آدم ناشکری بکند و از محرمات اجتناب نکند، همان «لئن کفرتم ان عذابی لشدید»[2]. درباره شکر میفرماید «لئن شکرتم لأزیدنکم» و درباره کفران نعمت نمیگوید که نمعت را میگیرد بلکه میگوید عذاب دارد. کفران نعمت، عذاب شدید دارد. پس شکر متعلق دارد و مقدمه دارد و مقدمه شکر نعمت، توجه به نعمت و شناختن نعمت است، «یعرفون نعمت الله ثم ینکرونها[3]»، «یعرفونها یوم الغذیر و ینکرونها یوم السقیفه». نعمت خدا را بشناسیم که شناسایی نعمت و توجه به نعمت، شکر نعمت است. شما هم برای سلامت روحتان و هم برای امیداوریتان به نعمتهایی که خدا به شما داده توجه کنید. شما میپرسید حالتان میگویید یک مشکل دارم دعا کنید، ولی یک مشکلی که بر فرض دارید، یک مرتبه برگردید ده تا آسان در کنار آن دارید، اگر یک نقص دارید، چند برابر کمال در کنار آن دارید. آدم باید نعمتهایی که خدا به او داده، باید به ذهن خود بیاورد و همین طور دور کنید که خیلی مفید است و مقدمه شکر است و شکرگذاری است و روح آدم را ناخواسته توان میدهد و قوت میدهد. لذا گفته میشود از لحاظ تربیتی و سلوکی که هر انسانی اول هر روز و بعد از نماز، حداقل ده تا نعمت خدا را شمارش کند. مثلا  ایمان به خدا، ایمان به ولایت. یک کسی آدم پیش امام، گفت فقیرم و وضعیت سرمایهام خراب شده و زندگی مشکل روبه رو شده است. آقا فرمود: سرمایه داری، گفت حاضری کل این مملکت را بگیری و ولایت را بدهی؟ گفت هرگز آن را که به دنیا نمیدهم. ولایت را که دارید و توفیقی که دارید و هر روز به درس میآیید و مطالعه که دارید و توجه که دارید که گناه نکنید، نعمتی است که نمیشود شکر آن را انجام بدهید. هر روز حداقل ده تا نعمت مثل ایمان، ولایت، امنیت، سلامت، توفیق به ذهنتان دور کنید، روح آدم سلامتش را و آرامشاش را ناخواسته به دست میآورد. نعمت اصلی که داده است، بعد از ایمان به خدا طبق آیه قرآن «یعرفون نعمت الله» که امامت و ولایت اهل بیت است که ما به این توجه کنیم.
توجه به نعمت دو قسم دائمی و موسمی است
توجه به نعمت الله یک شکل دائم دارد و گاهی هم موسمی که شکل دائمی آن این است که ما همیشه خود را زیر نظر ولی خدا بدانیم. نعمت بالاتر از این نیست که ما ولی الله دست ما بالا سرماست. «ید الله فوق ایدیهم» یکی از معانی آن این است. ما در سرزمینی زندگی میکنیم یعنی کره ارض، به وسیله وجود ارباب ما حیات دارد و در گردش است. ما الان سر سفره هستیم و همه هم سر سفره آقا هستند منتها دو نوع است: غافل و جاهل هستند و سر سفره به صورت آگاه و متوجه هستند. این نعمت عظیم است و ما میدانیم که سر سفره هستیم و خدا این عنایت را کرده و بالاتر از این میشود؟ واقعا لذتی بالاتر از این نیست. «بوجودهم ثبتت الارض و السماء، بیمنهم رزق الوری» که این عقیده ماست. بنابراین با این عین المعرفه که ما آمدیم، نعمتی بالاتر از این نمیشود. لذا توصیه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی این بود که در هر کجا و در هر مناسبتی یاد آقا را داشته باشید، شکر نعمت است. و یک شکر نعمت هم موسمی است. مواسم و مراسم ولادت و شهادت است. ذکر نعمت، شکر نعمت است و ارتباط آن مقدمه و ذو المقدمه شد، ولی الان میگوییم عین هم هستند که ذکر نعمت، شکر نعمت است و شکر نعمت، ذکر نعمت است. ذکر خدا میشود ذکر نعمت خدا و ذکر نعمت خدا، ذکر خداست. آن هم ذکر نعمت عظمای خدا.
ذکرکم فی الذاکرین یعنی چه؟
 امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره که میفرماید «ذکرکم فی الذاکرین و اسماوکم فی الاسماء» این معنایش چیست؟ «ذکرکم فی الذاکرین» یعنی ذکر ائمه میشود ذکر الله. ذکر ائمه که ذکر ولی خدا شد ذکر خدا، «فی الذاکرین»، ذکر شما در ذاکرین است، چه معنا میدهد؟ ذاکرین یعنی آنهایی که غافل نیستند و اهل توجه و التفات هستند و ذاکرین دو درجه دارد درجه یک مقربین هستند و ذاکرین درجه دو ابرار هستند و ابتدای آن هم عباد صالح است. این «ذکرکم فی الذاکرین» آنهایی که غافل نیستند از یاد خدا، این ذکر شما در آنهاست یعنی در جمع آنهاست. یکی از معانیاش این شد که «ذکرکم فی الذاکرین» یعنی یاد شما در جمع آن ذاکرینی که آنها ذکر خدا دارند، ذکر شما را هم دارند چون ذکر شما، ذکر خداست، این یک معنا. معنای دیگری هم دارد که «ذکرکم فی الذاکرین»، فطرت ذاکرین ظرف ذکر شماست. فی الذاکرین است و فی المجموعه است فی یعنی در نهانخانه دل و در عمق جان و در کانون فطرت ذاکرین، ذکر شماست. که میگوییم ولایت و امامت فطری است. ما به این مناسبت از امام عسگری سلام الله تعالی علیه روایتی هم نقل بکنیم که درباره همین نعمت که ائمه آل البیت و حجج الله باشند، نعمت خدا همان حجت خداست. حجت تمام که «الیوم اکلمت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»[4]، اتمام نعمت همان اتمام حجت است و همان اعلام حجت.
روایت امام عسگری علیه السلام
درباره حجت حضرت امام عسگری کتاب اطیب البیان میفرماید: «نحن حجج الله علی خلقه و جدتنا فاطمه الزهراء حجه الله علینا». حجه الحجج حضرت صدیقه طاهره است. امام عسگری به نعمت خدا اینطوری تذکر میدهد که ما حجت خدا هستیم و اتمام حجت و اتمام نعمت است، نعمت اصلی که ام النعم و ام الکتاب و حجه الحجج است، جده ما فاطمه زهراست. بنابراین ما توجه کنیم به نعمتهای الهی و ذکر بکنیم.
ذکر لسانی و قلبی
 ذکر دو تا معنا دارد و ذاکرین هم دو مرتبه دارد: ذکر لسانی و ذکر قلبی. ذکر لسانی طبق روایتی در تفسیر عیاشی در ذیل تفسیر همین آیه روایتی از امام باقر نقل میکند که در ذیل آیه «فاذکرونی اذکرکم» که ذکر تسبیح حضرت زهراست بعد از نماز[5]. که برای طلبه مخصوصا یک واجب اخلاقی و عملی به حساب میآید. شان نزول هم این است که برای رفع غم و غصه تسبیح حضرت زهراء اثر کاملا ملموس و مشهودی دارد و ثوابش هم که محدث قمی میگوید که یک نماز با تسبیحات حضرت زهرا برابر است با دویست نمازی که بدون تسبیح باشد. صاحب جواهر روایتی را نقل میکند که یک نماز با تسبیحات برابر است با هزار نماز بدون تسبیح. پس ذکر اولی، ذکر لفظی شد که مصداقش را گفتیم. و ذکر دوم ذکر قلبی است که در روایت آمده است که یاد خدا در برابر گناه، یاد اولیاء و ائمه و اولیای خدا که این ذکر قلبی است.
ذاکرین هم دو قسم کامل و حداقلی است
و ذاکرین هم دو دسته هستند، ذاکرین به معنای کلمه و ذاکرین به معنای حداقلی. ذاکرین به معنای کلمه فقط ائمه معصوم هستند که خودشان ذاکر هستند. ذاکرین اصلی امام سجاد سلام الله تعالی در دعا میفرماید: «نحن ذاکروک» ما ائمه ذاکرین هستیم و ذاکرین به معنای کلمه یعنی هیچ کاری از کارهای الزامی که آدم انجام میدهد، خدا را از نظر دور نمیدارد و خدا را همیشه در نظر میگیرد یعنی در مواردی که کار الزامی را انجام بدهد یا ترک کند. و اما ذاکرین در رتبه دوم عبارتند از پیروان اهل بیت که اینها ذاکرین نعمت الله هستند و اینها ذاکرین و شاکرین هستند. گفتیم که ذاکرین، شاکرین است و شاکرین، ذاکرین. اینها پیروان اهل بیت هستند به شرط اینکه در حد متعادل پایبند به واجبات و محرمات و ارباب عالم را همیشه در نظر داشته باشند و در حد متعارف، و اعمالشان را زیر نظر آقای خودش، بگذراند.  


[1]  اصول کافی، شیخ کلینی، جلد 2، باب شکر، حدیث 10.
[2] سوره ابراهیم، آیه7  
[3]  سوره نحل، آیه83
[4]  سوره مائده، آیه3
[5]  تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، جلد 1، صفحه 67.