درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه بحث از كيفيت تنجس اشياء
 ادامه بحث درباره تنجيس منجس.
 ملاقات مايع بالا با مايع پائين، مايع بالا را نجس نمي كند
 مرحوم سيد طباطبايي يزدي مي فرمايد: «نعم لا ينجس العالي بملاقاه السافل اذا كان جاريا من العالي». آب از شير جريان دارد و قسمت پايين شير كه از بالا امتداد به نجسي اصابت كند، آن قسمت بالاي آب را نجس نمي كند هرچند ملاقات مايعين هست و اين امر وجداني است. براساس همان معيار كه سرايت بود. «بل لا ينجس السافل بملاقاه العالي اذا كان جاريا من السافل بقوه كالفوّاره من غير فرق في ذلك بين الماء و غيره من المايعات» اگر نجسي با شدت مثل لوله هايي كه در داخل حوض مي گذارند كه با شدت بيرون مي زند، قسمت پايين آن مايع نجس باشد، قسمت بالا كه با شئ اي ملاقات كند نجس نمي شود در صورتي كه فواره باشد يعني با قوت و شدت از پايين به بالا آب حركت كند.
 سوال و جواب: در صورتي كه قسمت عالي نجس باشد، به سافل، نجاست سرايت مي كند و اگر قسمت عالي طاهر هست و قسمت سافل نجس است، تنجيسي صورت نمي گيرد.
 اگر شئ جامع به مايع نجس ملاقات كرد، آن قسمت ملاقات كننده نجس مي شود
 «و ان كان الملاقي جامدا اختصت النجاسه بموضع الملاقاه» شئ اي كه به نجس ملاقات مي كند، جامد است. مثلا گوشه لباس شما به نجاست وصل شد همان قسمتش نجس است. «سواء كان يابسا كالثوب اليابس اذا لاقت النجاسه جزءا منه أو رطبا كما في الثوب المرطوب» مثلا لباس نمناك است و يك گوشه آن به شئ نجسي رسيد، همان قسمتي كه رسيده نجس مي شود و ما بقي نجس نمي شود هرچند مرطوب باشد. «أو الارض المرطوبه فانه اذا وصلت النجاسه الي جزء من الارض لا يتنجس ما يتصل به» اگر نجاست اصابت كند به جزئي از زمين يا جزئي از ثوب، نجس نمي كند آن جزء ديگري را «و ان كان رطوبه مسريه بل النجاسه مختصه بموضع الملاقاه» مثلا لباس خيس است و رطوبتش هم مسريه هست و يك گوشه آن به نجاست وصل شد، كل آن لباس نجس نمي شود
 ملاقات شئ نجس با روغن جامد
 «و من هذا القبيل الدهن و الدبس الجامدين نعم لو انفصل الجزء المجاور ثم اتصل تنجس موضع الملاقاه منه فالاتصال قبل الملاقاه لا يؤثر في النجاسه و السرايه بخلاف الاتصال بعد الملاقاه» فرض كنيد لباسي است يا آشي است در ديگ بزرگ، يك قسمتش اتصال پيدا كرد و جزء ديگر مجاور آن است مي فرمايد: اگر نجاست ملاقات كند به جزء اول، جزء مجاور را نجس نمي كند. سوال اين است كه ملاقات با متنجس شده است و آن قسمت اول متنجس بود و قسمت دوم با متنجس متصل شده و متنجس هم رطوبت مسريه دارد؟ مرحوم سيد حكيم مي فرمايد: اولا جزء مجاور مسلما ملاقات با نجس كه نداشته تا حكم به نجاست بشود چون آن جزء ملاقي فاصله است بين اين جزء مجاور و نجس. ثانيا ارتكاز عرف بر اين است كه سرايت نجس به مجاور ثابت نيست. مطلب بعدي اين است كه دليل لفظي كه اطلاق داشته باشد كه اين مورد را شامل بشود، در نصوص نداريم. در نصوص ملاقات شئ مستقلي به نجس يا به متنجس ملاقات كند اما در نصوص نصي نداريم كه بگويد ساير اتصالات متنجس هم نجس مي شود. اجماع هم اطلاق ندارد چون دليل لبي است. بنابراين سيد طباطبايي كه مي فرمايد، كلامش درست است كه مي فرمايد: آن جزء مجاور متنجس نمي شود در حالي كه اتصال داشته باشد اما اگر انفصال صورت گرفت مثلا جزء مجاور را جدا كرديد و با جزء اولي كه متنجس شده بود متصل كرديد، نجس مي شود براساس دليل انفعال ملاقي با ملاقاي متنجس كه اگر شئ اي با متنجسي ملاقات كند، دليل داريم اما اگر شئ اي با متنجسي ملاقات نكند و سرايت هم احراز نشود، دليلي بر نجاست نداريم و قاعده طهارت مي گويد پاك است. بنابراين فرق بين هر دو صورت اين است كه ملاقات با متنجس اگر قبل از انفصال باشد، آن متصل و مجاور است و مجرد اتصال موضوع براي حكم شرعي نيست و دليلي بر نجاست ندارد. اما اگر جزء مجاور جدا باشد و ملاقات كند دليل بر نجاست داريم. ما در اينجا فقط تابع اعتبار شرع هستيم كه شرع ملاقات را اعتبار كرده ا ست. در اتصال قبل از قطع شدن كه مجاور هست، ملاقات صورت نگرفته و سرايت هم محرز نيست و دليلي بر تنجيس نداريم.
 سوال و جواب: در لباس مرطوب داراي رطوبت ساريه، جزئي از آن ملاقات كرده فرض اين است كه سرايت براي جزء مجاور احراز نشده و اگر احراز بشود علم اعتبار دارد. سرايت كه احراز نشود و شك در سرايت مساوي با عدم سرايت است. و سرايت هم امر وجداني است و نياز به احراز دارد. هر چيزي كه از وجدانيات بود،‌ نياز به احراز دارد و شك در وجود آن مساوي با عدم آن است. بعد مي فرمايد: «نعم لو انفصل ذلك الجزء المجاور ثم اتصل، تنجس موضع الملاقاه منه فالاتصال قبل الملاقاه لا يوثر في النجاسه و السرايه بخلاف الاتصال بعد الملاقاه» كه شرحش را داديم.
 ملاقات مثل خربزه و هندوانه كه قسمتي از آن با نجس ملاقات نمايد
 «و علي ما ذكر فالبطيخ و الخيار و نحوهما مما فيه رطوبه مسريه اذا لاقت النجاسه جزءا منها لا تتنجس البقيه بل يكفي غسل موضع الملاقاه الا اذا انفصل بعد الملاقاه ثم اتصل» يك نجاستي گوشه اي از خربزه را ملاقات كرد، همانجا را تطهير كنيد كافي است و رطوبت مسريه دارد و جزء مجاور را نجس نمي كند مگر اينكه يك قسمتش اتصال پيدا كرد و دوباره متصل شد كه از باب ملاقات با متنجس مي شود.
 نجاست امثال حرم مطهر و اتصال آن به آب كر
 سوال و جواب: مشهور اين است كه اگر شئ اي نجس بشود مثلا بول بچه اي در حرم با آب جاري كه متصل بشود، نفس اتصال كافي است اما مبناي ما اين بود كه قاعده چيزي است و علم وجداني چيز ديگري است. علم وجداني بر هر مسلك و مبنا جايي براي اشكال ندارد. اگر در تطهير بول در حرم، مي بينيد كه تا آب را وصل مي كند، وجدانا آن قسمت عين بول باقي است اما اتصال پيدا كرده، تطهير مشكل است. اگر مجرد اتصال باشد و عين بول وجدانا موجود باشد كه ظواهر و قواعد خلاف علم و خلاف وجدان نيست. هيچ قواعد و اصول برخلاف علم كاري از پيش نمي برد.
 نجاست آش و اتصال به آب كر
 سوال و جواب:سوال اين است كه اگر آش آلوده بشود و بعد آب متصل بشود، با اتصال آب آيا تطهير به عمل مي آيد؟ براساس قواعد اينجا تطهير به عمل نمي آيد و آب فقط اتصال است و مايعاتي كه نجس مي شود به مجرد اتصال با آب جاري تطهير نمي شود مگر اينكه آب نفوذ كند به تمام اجزاء آن مايع كه تطهير مي شود.
 مسئله 1: «اذا شك في رطوبه احد المتلاقيين او علم وجودها و شك في سرايتها لم يحكم بالنجاسه» دو شئ ملاقات كرده و شك كرديم به رطوبتي يكي از متلاقيين يا مي داند وجود رطوبت را و شك كرد در سرايت اين رطوبت حكم به نجاست نمي شود.
 علم به سبق سرايت نجاست به شئ و شك بعدي در آن
 «و اما اذا علم سبق وجود المسريه و شك في بقاءها فالاحوط الاجتناب و ان كان الحكم بعدم النجاسه لا يخلو عن وجه» اگر علم به وجود رطوبت مسريه داشتيد مثلا لباستان را شستيد و رطوبت مسريه داشت و ملاقات كرد به نجاستي، شك مي كنيد كه اين رطوبت مسريه باقي بود تا اينكه اين لباس نجس شده باشد يا آن رطوبت از بين رفته بود كه ديگر تنجيسي در كار نباشد كه شك در بقاء رطوبت اعم از اينكه علم قبلي داشته باشد به رطوبت و بعد شك كنيد يا علم نداشته باشيد در هر دو صورت مي فرمايد احتياط مستحبي اجتناب است. هرچند حكم به طهارت وجه نيست. وجه احتياط چيست و وجه طهارت چه چيز است؟