درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 تذكرات اخلاقي
 روز شروع درسي را براي شما عزيزان و افاضل تبريك و خير مقدم مي گويم و براي شما بر اساس وظيفه دعا كرده ام و دعا مي كنم كه همه تان هميشه محفوظ و مويد و سربلند باشيد روزي كه درس شروع مي شود براي يك طلبه و روحاني كه درس را خوب دنبال مي كند مثل اين است كه تنفسش يك مقدار مشكل پيدا كرد درس كه شروع شد تنفس باز مي شود درس فقه درس علوم آل البيت تنفس است و توفيقي است خداوند ان شاء الله توفيقات را براي شما بيفزايد و همه تان در اين مسير بيش از پيش موفق و مويد باشيد يك حديث را از باب شروع درسي براي شما بخوانم و بعد هم بحث را كم و بيش ادامه بدهيم حديثي از امير المومنين علي بن ابي طالب عليه السلام كه مي فرمايد لطالب العلم عز الدنيا و فوز الآخره براي طالب علم عزت دنيا و رستگاري آخرت است درست است چون اولا كلام مولي است و ثانيا با تجربه و واقعيتها منطبق است يعني كسي كه طالب علم باشد يعني در اصطلاح حوزوي ها طالب علم همين متعلم علوم حوزوي است و از لحاظ ادبي هم قدر متيقين اين است لطالب العلم عز الدنيا و فوز الآخره عزت دنيا دارد قطعا به ذهن شريف شما اين مطلب مي ايد كه در جامعه عزيز است اما منظور از عزت چيز ديگري است عزت در سربازي مولي كونين بقيه الله الاعظم است عزت كسي دارد كه سرباز آقا باشد عزت از اين بالاتر مي تواند باشد كه ادم در خدمت ولي الله الاعظم قرار داشته باشد مي شود عزت بالاتر از ان باشد كه كسي در خدمت مولاي خودش اقا امام زمان باشد عز الدنيا و فوز الآخره رستگاري آخرت علما و فقها و اهل علم پس از كه اين دنيا مي رود آنجا يك حالتي دارد و آن رستگاري است لطالب العلم عز الدنيا و فوز الآخره پس طبق حديثي كه از مولا آمده يك روحاني كه طالب علم است عزت دنيا و رستگاري آخرت دارد قطعا اما ما بايد شرائطش را دقت كنيم نكته ها دارد اين نكته را اگر داشتيم درست است كه عزت دنيا و فوز آخرت و آن اين است كه ما مصداق روحاني باشيم اين مصداق واقعي روحاني بودن مقومات دارد بايد به مقوماتش را توجه كنيم كه محقق هويت و حقيقت روحانيت است مقوماتش به طور كل دو تا مقوم دارد يك روحاني دو تا مقوم دارد اگر نداشت صحت سلب دارد مقوم اول جنبه نظري و عقائدي است از لحاظ اعتقادي يك روحاني بايد اعتقادات به مباني ديني اش كامل از عبوديت خدا تا پيروي در شكل سرسپردگي مطلق به ولي خدا در حدي كه اعتقادات يا ولايت از تصور به تصديق برسد ما الان خودمان سرباز آقا امام زمان سلام الله تعالي عليه مي دانيم كه اين را از تصور بياوريم به تصديق مثال ساده شما در تصور دوست داريد پدر فقيه ورع وارسته اي داشته باشد در تصورتان اما اين تصور است تصديق اين است كه پدر بزرگوار روحاني برجسته حي و حاضر شكر خدا داريد مي دانيد كه او هواي شما را دارد و شما در فكر او هستيد اين تصديق است تصديق به سربازي مثل كسي كه الان ما ارباب داريم او عنايتش شامل حال ماست و ما هم در فكر پيروي و خدمت گذاري باشيم كاري نكنيم كه آقا از ما نستجير بالله ناراضي باشد بنابراين در جنبه نظري و اعتقادي ولايت از تصور بيايد در مرحله تصديق قرار بگيرد الان احساس كنيم كه آقا بالا سر ما تشريف دارد و حركات ما را مواظب است و ما كاري نكنيم كه باعث رنجش خاطر آقا بشويم نكته اول نكته تصديقي است اگر شما ولايت را تصوري قبول داريد جواب نمي دهد ولايت را تصديقي قبول كنيد اين جواب مي دهد ديگر در تمام مسائل زندگي يك عزت داريم ثبت شده و خود ما هم آن عزت را به دنيا نمي دهيم عزت سربازي اضافه به آقاست اضافه محقق مي شود گفته اند كه اگر فقها را توهين كنيد خطر دارد قدما مي گفتند خطر كفر دارد چون اضافه به آقا دارد ما عزتمان كه به ثبت برسد. مقوم دوم بينش ولايي فقط شيعه فكر كنيم در شرق آفريقا يك شيعه ناراحت است ما اينجا بايد ناراحت باشيم اُحبّ من اَحبّ عليا خانواده ما خانواده شيعه است در سراسر دنيا ببنيد كما و بيش مراجع تقليد چگونه فكر مي كردند خود ائمه چگونه فكر مي كردند يك شيعه از كجا مي آمد كجا بود مي فرمود سلمان منا اهل البيت اما از نظر سياست اسلامي روابط سلمي با مسلمان ها هم داشته باشيم درگير و برخورد نداشته باشيم اين سياست ماست كه از سوي دين ما تعيين شده ذهن ما شيعه است داراي يك خانواده پراكنده شيعه هر كجا هست اين مي شود روحاني و اين مي شود مرجع مقوم دوم روحاني عملي داراي دو تا عنصر
 تقوا
 1. التزام به واجبات و محرمات در حد حساس اگر يك طلبه كه معصوم نيست نماز صبحش قضا بشود بايد ناراحت بشود قضايش را بخواند صد تا صلوات بفرستد كه فقيه عارفي را گفتند چه ديدي از اذكار گفت جستجو كردم و بهتر از صلوات چيزي نيافتم يكي از خاصيت هاي صلوات ضد ضربه است حفاظ دارد دعاهاي ديگر ضربه پذير است ريايي بود قبول نمي شود صلوات را ريايي بگو بنابراين اگر خداي ناخواسته نماز يك وقتي قضا شد در اولين فرصت قضا با صد تا صلوات كسي معصوم نيست ولي التزامش ديگر قطعي است اگر يك روحاني درباره واجبات و محرمات يك كمي التزامش ضعيف باشد مشكل دارد متاسفانه سلب توفيق كارهايش رونق نمي گيرد گرفتاري التزام جدي به واجبات و محرمات هر چيزي كه حرام است بايد در برابرش حساس باشيم مخصوصا اگر يك جايي را ببنيم كه گناهي انجام بشود بايد ناراحت بشويم از مرحوم سيد بحرالعلوم در يك جلسه اي ديده شد كه از يك جلسه اي بيرون آمد و ناراحت و اشك مي ريزد گفته شد چرا ناراحتي گفت داخل اتاق كه بودم اينها داشتند غيبت مي كردند و ما شنيده ايم امروزها به ساحت اقدس رسول الله الاعظم مقدس ترين موجود آفرينش اولين مخلوق با عظمت خدا نور اول موجود اول مقدس اول اهانت باشد بايد ناراحت باشيم بايد از عمق دل نفرين كنيم حقير اگر دستم مي آمد اول خودم مي كشتم اگر مبسوط اليد بودم و مشكلي نبود فتوا در قتل مي دادم الان كه چيزي از دستم نمي آيد با غصه و غم و غربت دعا مي كنيم خدايا اين توهين كنندگان را به اشد عذاب خودت گرفتار بفرمايد عظمت رسول الله الاعظم را روز به روز رفعت و علو ببخش اين حساسيتي است كه آدم روي واجبات و محرمات الهي دارد به واجبات و محرمات اگر حساس بود اينجاست يك روحاني كه مصداق بشود براي روحانيت عزت دارد در دنيا يعني آبرويش محفوظ است و بيمه است قطعا طلبه ها مي گويد در شدت مشكلات رسيديم يك مرتبه ديديم كسي آمد و مشكل را حل كرد آبرويش نمي رود عزت يعني حفظ آبرو و قرآن بيمه اعلام مي كند چون معناي تقوا را فقها معنا كنيم يكي صوفي گيري و يكي هم تبليغاتي صوفي گيري يعني تقوا در ترك دنيا اين در منظر و مسلك ما نيست يكي هم تبليغاتي را پيشه كنيد كه تا جون داريد به اصطلاح بياييد به طرف عبوديت و عبادت يك چيزي كه سر و ته اش مشخص نيست يك چيز تبليغي است البته به مبلغان بسيار خوب و برجسته ما برنخورد عنوان خطابه اين است كه بايد پر رنگ بگويد مطلب را يك مطلب هم فقهي است در فقه تقوا عبارت است از انجام واجبات و ترك محرمات قران يك بيمه اعلام مي كند طلبه يا كسي كه تقوا را رعايت كند به معناي فقهي اش بيمه است تمام امور زندگي اش روبه راه است من يتق الله يجعل له من امره يسرا دقيقا اين است و قسمتي از شما اعاظم دانشگاهي هم هستيد يك پروژه تشكيل بدهيد بگوييد كه برويد بررسي كنيد ببين آنهايي كه ابرومند اند زندگي شان روه به راه است چگونه هستند و آنهايي كه يك مقدار مشكل دارند چگونه است دقيقا آنهايي كه زندگي شان روبه راه است هيچ مشكلي ندارد واجبات و محرمات را رعايت مي كند آن طلبه اي كه يك مقدار مشكل روبه رو مي شود يك مقدار متاسفانه واجبات و محرمات يا التزام ندارد يا به مشكل بر مي خورد
 خوب درس خواندن
 عنصر دوم عبارت است از خوب درس خواندن يك روحاني كه سرباز آقا بشود آمدن خدمت به درس نگويد كه كار دارم به كار بگويد كه درس دارم درس مقدم است اين را با سبك نجفي ها راه بياندازد خودش درست مي شود كار خضوع مي كند پيش شما اگر امر دائر بشود بين كار و درس امروز كه نمي رسم مي بينيد آن كار انجام نمي شود از درس هم كه مي مانيد روحتان هم گرفته برويد به طرف درس آن كاري كه مي خواستيد دم رويتان آماده شد حتي اين يسرا يسر مالي و مادي هم كه هست يسر سلامت هم هست در تجربه ديني ما به اين نتيجه رسيده ايم كه يك كسي كسالت مختصري دارد امروز كسالت دارم سرما خوردم حالم خوب نيست امروز درس نمي ايم براي ترك درس كسي خوب نمي شود اگر كسلي از جايت حركت كن به طرف درس وسط هاي درس مي بينيد كه حالم خوب است برو به طرف درس سلامت نشاط و انبساط است
 جمع بندي بحث اخلاقي
  با اين تذكراتي كه داده شد جمع بندي در دو سه تا جمله
  طلبه عزت دنيا و آخرت دارد به شرطي كه طلبه واقعي باشد
 روحاني طبق روايات و آيات و تجربيات عزت و دنيا و رستگاري آخرت دارد لطالب العلم عز الدنيا و فوز الآخره اما به شرط اينكه مصداق واقعي و حقيقي باشد مصداقيت براي روحاني دو تا مقوم دارد مقوم نظري كه عبارت است 1. اعتقاداتش تا ولايت از تصور به تصديق بياوريم 2. بينش شيعي و مقوم دوم عملي بود دو عنصر داشت عنصر اول انجام واجبات و ترك محرمات عنصر دوم درس را خوب بخواند كار اصلي طلبه درس است بقيه كارهايش فرعي است درس اصل است بقيه زندگي كارهاي ما فرع است اين كه بشود عزت دنيا و آخرت است و سرباز آقا و بيمه و كار آسان مال بيمه مي شود سلامتي بيمه مي شود و توفيق هم در پي خواهد آمد اين توصيه اي است كه روز اول درسي داريم براي عزيزان
 آغاز بحث درس خارج
 اما ادامه بحث بحث ما درباره احكام نجاسات بود و اعيان نجسه را بحث كرديم
 نهمين مورد از نجاسات - خمر
 رسيديم به نهمين مورد از اعيان نجسه كه عبارت است از خمر نجاست خمر را گفتيم كه محل ابتلا هم هست متاسفانه و بايد حكمش را داشته باشيم و يكي از بحث هاي استثنائي بحث نجاست خمر بود از اين جهت كه روايات دال بر طهارت دهها روايت است روايات دال بر نجاست هم دهها است چيز خيلي عجيبي است اين مطلب را بحث كرديم
 وجود دلايل و روايات فراوان در نجاست و حرمت خمر
 و جمع بين اين دو دسته از روايات با اين گستردگي كار فوق العاده مشكلي بود كه خدا توفيق داد ما يك راه حل كوتاه را پيدا كرديم كه ديگر تكرار نكنيم و اما به اين نتيجه رسيديم كه خمر نجاستش قطعي و مسلم است اين بحث را كه گفتيم اين بحث نجاست خمر ملحقاتي دارد كه ملحقاتش را بحث نكرديم
 نجاست ملحقات خمر
 ملحقات بحث نجاست خمر عبارت است از بحث درباره نجاست مسكرات همه مسكرات كه سيد طباطبائي مي فرمايد الخمر بل كل مسكر مائع بالاصاله و ان صار جامدا بالعرض لا الجامد بالاصاله كالبنج و ان صار مائعا بالعرض نجس يعني عين نهم از اعيان نجسه خمر است خمر را بحث كرديم بل كل مسكر
 تعريف اصطلاحي خمر
 خمر در اصطلاح فقه عبارت است از آن شرابي كه از كشمش و خرما گرفته مي شود اين معناي معروف خمر است و يا خمر به معناي كلمه يا مصداق بارز اين است بقيه مسكرات در اصطلاح خمر اطلاق نمي شود لذا سيد فرمود بل كل مسكر مائع بالاصاله
 نجاست مسكرات بين فقها اجماعي است
 فتوا اين است كه در متن آمده فقها قدس الله اسرارهم از زمان سيد طباطبائي يزدي تا فقهاي عصر اخير درباره نجاست مسكرات اختلاف نظري ندارند مطلب از نظر فتوا بلا اشكال است اما خود اين مسئله از لحاظ ادله و با ديد تحقيقي پيچ و خم هايي صعب العبوري دارد
 نظر صاحب جواهر در استقرار مذهب بر نجاست مسكر است
 مرحوم صاحب جواهر كتاب جواهر جلد 6 از صفحه 3 به بعد تا صفحات 10 تا 12 مي فرمايد خمر كه ثابت شد نجاستش و مذهب استقرار دارد بر نجاست خمر و نجاست تمامي مسكرات مذهب استقرار دارد اين اصطلاح را توضيح بدهم براي شما معناي استقرار چيست استقرار مذهب با تسالم و اجماع و ضرورت چه فرق مي كند استقرار مذهب معنايش اين است كه فتاوا كه از سوي مذهب شيعه اعلام شده است يك حكم است و يك مطلب است و ان حكم به نجاست مسكرات است فتاوا كه بررسي كنيم در مجموع يك حكم وجود دارد مذهب استقرار دارد بر يك حكم از نظر عمل در عمل يك حكم اين مطلب كه گفتيم
 فرق استقرار مذهب و تسالم
 فرق بين استقرار مذهب و تسالم و ضرورت چيست استقرار مذهب اين شد و مثالش هم همين مسئله نجاست كل مسكرات اما تسالم اين است كه يك مطلب پيش صاحب نظران از نظر تحقيقي مسلم باشد به آن مطلب برسند كه ديگر مسلم تلقي مي كنند و نياز به استدلال ندارد تسالم از مسلم بودن و مسلمات گرفته شده اين تسالم اختصاص دارد به مجموعه صاحب نظران تسالم اختصاص دارد به مجموعه صاحب نظران پيش آنها مسلم است مثل نجاست خمر
 سوال و جواب يك مرتبه از لحاظ عملي مي بينيم مذهب در يك حكم قرار دارد يك مرتبه گفتم در حلقه صاحب نظران كه اين بحث عرضه شود اين بحث مسلم است ضرورت هم دو تاست اگر ضرورت مطلق ذكر شود منظور ضرورت دين است و اگر ضرورت مقيد باشد بايد با قيد بياورد ضرورت فقه يا ضرورت مذهب ضرورت مطلق ضرورت دين است منظور از ضرورت اين است كه حكم مسلم باشد بين حتي متدينين كه اهل علم هم نيستند فقط متدينند مثل حرمت شرب خمر اين يك امر ضروري فقط پيش متدينين اختصاص به علما و محققين ندارد استقرار مذهب و تسالم و ضرورت را فهميديم مي فرمايد استقرار مذهب است و بعد درباره استحكام بخشيدن به اين استقرار آرائي از فقها نقل مي كند صاحب جواهر از سيد مرتضي مطلبي را نقل مي كند مي فرمايد سيد مي گويد بين حرمت شرب و نجاست ملازمه وجود دارد بدون هيج شك و اختلاف و از شيخ طائفه تا شهيد ثاني و صاحب مدارك و غيرهم اجماع نفي خلاف و معمول عند الاصحاب تعابيري را اعلام مي كند مبني بر تاييد تحقق استقرار مذهب اين فرمايش صاحب جواهر دليل اول ما استقرار مذهب شد و نقل اجماع
 نظر مرحوم خويي در تحقق اجماع بر نجاست مسكر است
 سيد الاستاد در كتاب تنقيح العروه جلد 3 صفحه 88 مي فرمايند دليل بر نجاست تمامي مسكرات گفته مي شود كه اجماع است اجماع بر نجاست مي فرمايند اجماع يا تسالم بر حرمت شرب قطعي است دو تا مطلب داريم حرمت شرب مسكرات و خمر قطعي و ضروري است شكي در آن نيست اما نجاست مسكرات محل بحث و اختلاف است شهرت متقدمين و متاخرين بر اين است كه مسكرات نجس اند اما اجماعي كه گفته مي شود اين اجماع اولا مخالف دارد اگر يادمان هست حتي در نجاست خمر صدوقين و اردبيلي و جعفي و بعضي از فقهاي ديگر درباره طهارت خمر نظر داده اند اختلاف نظر وجود دارد مي فرمايد اگر بگوييد كه اجماع تقديري است
 اجماع تقديري يا تعليقي
  اجماع تقديري يا تعليقي اين است كه مي فرمايد كه اگر اردبيلي و صدوقين اگر آن فقهايي كه اختلاف نظر دارند اگر آن فقها حرمت شرب را اعلام بكنند حكم به نجاست هم قطعا اعلام خواهند كرد چون ملازمه بين حرمت شرب و نجاست مسكرات هست اگر حرمت شرب را اعلام بكنند حكم به نجاست هم اعلام خواهند كرد اين مي شود اجماع تعليقي و بعد شرح مي دهيم كه حرمت شرب را اعلام كرده و نتيجه مي گيريم مي شود اجماع سيد الاستاد مي فرمايد كه ما گفتيم اگر اجماع تعبدي باشد اعتبار دارد اين اجماع مدركي بودنش تقريبا معلوم است اجماع محتمل المدرك مدركي است اما اجماع مظنون يا معلوم المدرك كه قطعا مدركي است معلوم است رواياتي كه در اين باب آمده است آنهايي كه حكم به نجاست صادر مي كنند مستند به آن روايات است پس اجماع مدركي است اجماع مدركي حقيقي و تنجيزي اعتبار ندارد فضلا از اينكه اجماع مدركي تعليقي هم باشد پس اين اجماع اعتبار ندارد دليل اول ما كه اجماع به بار ننشست تا اينجايي كه سيد فرمودند
 تحقيق مطلب
 اما تحقيق اين است كه اين اشكال مبنايي است كه شرح اين معنا و اين بحث و نظر بگذر و بگذار تا درس دگر