درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/10/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه بحث از توثيقات عام
 درباره توثيقات عام بحث مي كرديم گفتيم كه توثيقات عام به دو قسم است مشهور و غير مشهور توثيقات عام مشهور سه مورد دارد1.سند تفسير علي بن ابراهيم قمي2.سند كامل الزياره ابن قولويه قمي 3. مروي عنه اصحاب اجماع سند تفسير را گفتيم و همين طور به سند كامل الزياره هم اشاره شد ولي عزيزان حساس شدند كه از افاضلند تحقيق كردند مطالعه كردند و اشكالاتي كه درباره توثيق سند تفسير و درباره وثاقت سند كامل الزياره بود دقيق تر براي اين حقير اورند و اين حقير اجمالا ان اشكالات را اشارتهاي را داشتم اما عزيزان با ذكر منبع و صفحه كتاب و با خصوصيات كه سپاسگذاريم
 توضحي درباره تفسير علي بن ابراهيم قمي
  درباره سند تفسير به طور كل گفتيم كه اصل تفسير از قطعيات است كه شيخ هم نقل مي كند نجاشي هم نقل مي كند غير مره بالاتر از تواتر اما اشكالي كه مي كنند كه اين تفسيري كه الان در دسترس هست اين ممكن است مخلوط باشد نمي گويد تفسير علي بن ابراهيم نيست مخلوطي است از چند تفسير ادله اي هم ارائه مي كنند شواهدي وجود دارد از جمله در روايات داخل اين تفسير امده كه مي گويد قال علي بن ابراهيم يا مي گويد رجع الي تفسير علي بن ابراهيم اين معلوم مي شود كه خود علي بن ابراهيم كه نيست خودش كه نمي گويد قال يا نمي گويد رجع الي كتاب خودش نكته ديگري هم كه مي فرمايند كه نسخه خطي قديم كه بدست اورده اند تطبيق كرده اند با اين تفسير موجود موافقت نمي كند عمده اشكال در اصل تفسير اين است بيش از اين چيزي نيست اما اشكال اول كه اصل تفسير قطعي است بلا اشكال مستشكلين هم اصل تفسيررا انكار نمي كنند بنابراين اصل تفسير قطعي است بلا اشكال اما اين تفسيري كه در دست ما هست گفته مي شود كه مخلوط است اما جواب ان
 نظر صاحب وسائل الشيعه در سديت تفسير قمي
  1. صاحب وسائل ميگويد همين تفسير كه الان هست به تواتر ثابت است
 نظر مرحوم آقا بزرگ تهراني در الذريعه
  2. صاحب ذريعه الذريعه الي تصانيف الشعيه جلد 4 صفحه 302 تا 305 مي فرمايد اين تفسير القمي للشيخ ابي الحسن علي بن ابراهيم الهاشم القمي كه از تفاسيري است معتبر و روايات كافي بيشتر از همين علي بن ابراهيم نقل شده كه علي بن ابراهيم شيخ شيخ كليني است و بعد صاحب ذريعه كه اين را تاييد مي كند مرحوم صاحب وسائل كه مي گويد به تواتر ثابت است سيد الاستاد هم در معجم الرجال جلد 1 صفحه 41 اثبات نسبت اين تفسير را مسلم مي داند و در مقدمه اين چاپ اخير كه دو جلد است كسي كه اين كتاب را چاپ كرده رفته زحمت كشيده از خود اقا بزرگ تهراني يك تقريزي گرفته در خود مقدمه همين تفسير تقريزي است از اقا بزرگ تهراني كه اين تفسيري كه موجود است تقريز مي دهد و تاييد مي كند و مسلم القاء‌ مي كند و نكته اين است كه در مقدمه همين كتاب تفسير و در خود ذريعه جلد 4 صفحه 303 تا 305 به يك نكته اشاره مي كند كه ان نكته جواب اشكالات را عميق تر ارائه مي كند نكته اين است كه شاگرد مرحوم علي بن ابراهيم قمي در اين تفسير اضافاتي دارد خود علي بن ابراهيم قمي فقط از امام صادق روايت نقل مي كند اما شاگردش اضافاتي اورده بعد مي فرمايد كه براي تكميل چگونه شما يك مطلبي را كه بحث مي كنيد يك چيزي را براي تاييد و تكميل مي اوريد و بعد يك محقق كه مي بيند كه اين كه به متن مولف نمي خورد خبر ندارد كه محقق و مقرر اين ها را اضافه كرده صاحب ذريعه اين را مي گويد صاحب ذريعه شايد در سنه اخير در رجال و تحقيق رجالي نفر اول جهان شيعه بوده يا جهان اسلام نكته اش بسيار دقيق است و اشكالات را رفع مي كند بنابراين مي گويد ان رواياتي كه در سندش ابي الجارود از امام باقر هست نقل مي كند اضافات عباس ابوالفضل است و همين طور بعضي از رواياتي كه علي بن ابراهيم قمي جزء‌ اين حديث ندارد در جاهاي ديگر نقل كرده از طرق عامه يا از ابناء‌ عامه يا از عايشه يك روايت نقل كرده ان جزء اين مجموعه نيست جزء تكميلي امده ضميمه شده و مرحوم علامه اقا بزرگ تهراني مي گويد كه اينها ضمائم است براي تكميل از تلامذه بزرگ سيد الاستاد مي گويد كه اينها را بايد از هم جدا و تفكيك كرد و همين طور مراسيلي كه اينجا هست اين را يكي از تلامذه سيد الاستاد كه اصول رجال نوشته بحث مي كند مطلب خوبي است حقير هم به ذهن امده كه نكته تكميلي هم به شما بگوييم و ان اين است كه ان متني كه در مقدمه تفسير امده اين است كه ثقاتنا ان ثقاتي كه ما سند رسيده براي ما مي فرمايد و نحن ذاكرون و مخبرون بما ينتهي الينا اين اصطلاح معنايش اين است كه سند وصل است مرسل نيست با اين قيد مرسلها كنار گذاشته و بعد كه مي گويد من مشايخنا و ثقاتنا اصطلاح ثقاتنا يعني انهايي كه از روات اماميه هستند اين اصطلاح رجالي است ثقاتا كه مي گويد و ينتهي كه مي گويد دو تا قيد را مي اورد 1. سند وصل باشد 2.ثقاتنا روات اماميه باشد بنابراين اين مجموعه از روات توثيق عام دارد و قيد سوم هم دارد كه اين است كه نقل شده باشد از معصوم يك وقتي در بعضي از روايات از ابن عباس باشد ممكن است روايت مقطوعه باشد كه از امام بخصوص نام نبرده باشد تشخيص اين موارد تحقيق در اينگونه مطالب دقيق طبيتعا كار اجتهاد است كسي كه مجتهد مي شود از اينها استفاده مي شود
 استفاده استحساني از كلام مرحوم آقاي خويي در حجيت تفسير قمي
  شاهد استحساني اين است كه اين شكال اشكالاتي كه بر سيد الاستاد دارند اين اسلوب و سبك اشكال خود سيد است خود سيد الاستاد همين شكل اشكال مي كند بعد رجال بزنطي و صفوان و ابن ابي عمير كه مي گويد بعضي از رواتشان معروف به كذب است و بعضي ها ممكن است مراسيل بعضي از ائمه ضلال چون انجا توثيق به اين خصوصيات نيست سبك اشكال همان سبكي است كه خود سيد دارد استحسان اين است كه سيد اين اشكالات كه انجا مي گيرد چرا در سند تفسير ان اشكالات را نمي اورد در يك كتاب است يك سبك است از سبك خودش شاگردانش گرفته به طرف سيد كه اينها مراسيل دارد اين ها ائمه ضلال در سند دارد اين نقل از غير امامي دارد جوابش را داديم اين هم استحسان شد كه سيد خودش اين نكته را ملتفت است فرو گذار نشده و الا اسلوب اشكال اشكال خودش هست انجا كه اشكال نكرده ملتفت است كه اين روايت اين حدود را مي گيرد ينتهي الينا من ثقاتنا مراسيل نيست غير امامي نيست استحساني كه خود سيد فرموده و مرحوم علامه اقا بزرگ تهراني هم كه مي فرمايد شاگرد كمك كرده و اضافه كرده اضافه كنيد روشن مي شود ما عددي كه مورد توثيق هست در تفسير قمي 287 راوي مورد توثيق است اين عدد عدد كمي نيست بعضي از عزيزان اشكال استحساني داشت كه دهها مورد مرسل بعضي ها به ندرت از ائمه ضلال خوب اين چه مي ماند كم نيست 287 مورد قدمنا بين يديكم
 طريق استناد يك كتاب به مولف آن
  مويد ديگر اين است كه اگر كتابي را شما استنادش را استفاده كنيد راه اثبات استناد كتاب به مولف چيست شهرت بين علماست براي صحت استناد شما به سيادت شهرت كافي است سيره متشرعه و عرف مردم است اين مثال فقهي است كه به سيدي كه سهم سادات مي دهيد شهرت بين مردم كافي است اين خودش اماره و دليل است براي صحت استناد كتاب به مولف شهرت كافي است
 اعتماد به دقت عقلي نمي شود
  اگر بنا شود دقت عقلي را بكار ببريد لا يستقيم حجر علي حجر ما مي گوييم اين كتاب معجم اقاي خويي است معلوم نيست من كه ديده بودم كه ايشان خيلي سن بالايي داشت بعيد همه اش را خوانده باشد نه اين نباشد معلوم نيست كي گفت خودت ديدي كه نديدي كه معلوم نيست احتمال عقلي يكي از احتمالات اورده اند كه نسخه خطي مطابقت نمي كند احتمال عقلي است نقضش هم شده است در مقدمه خود تفسير قمي امده كه من محقق كه از نسخه اي كه خطي كه در مكته كاشف الغطا بوده و نسخه خطي كه مكتبه الحكيم اقاي حكيم بوده گرفته ام به ان اعتنا نكنيم يك نسخه خطي بوده و گفته تطبيق نمي كند و معلوم نيست كه گفته باشد صد در صدر اختلاف نسخه كه هم هست اگر احتمال عقلي را بكار بگيريم لا يستقيم حجر علي حجر
 سوال و جواب در مورد ابوالفضل عباس بن محمد
 سوال وجواب عباس ابوالفضل مي گويد كه هر چند عباس ابوالفضل توثيق خاص ندارد وليكن نوه امام محترم در منطقه مومنين طبرستان كه از قديم علامت شيعي داشتند كه اين عباس ابوالفضل دركتب انساب اسمش مكرر امده توثيقها فرق نمي كند تنها توثيق منحصر به كشي و نجاشي و فهرست و رجال شيخ طوسي نيست توثيق امامزاده يك نوع امامزادگي است توثيق رجال يك نوع توثيق رجالي است
 سوال و جواب ايشان يك نقل كافيي است كه به طور مسلم اقا بزرگ مي گويد كه ايشان شاگرد بوده و نوشته اعتباري كه ايشان عن اطمينن نقل مي كند براي كافي است بنابراين درباره تفسير ايشان مشكلي و معضلي كه بگوييم براي ما ايجاد اشكال مي كند وجود ندارد
 اما سنديت كامل الزيارات
  اما مطلب بعدي درباره كامل الزياره اولا متن را بخوانيم كه جعفر بن قولويه در اول كتاب خودش كامل الزياره نوشته است انا لا نحيط بجمع ما روي عنهم في هذا المعني و لا في غيره و لكن ما وقع لنا من جهه الثقات من اصحابنا رحمهم الله از تلامذه بزرگ سيد الاستاد مانند مرحوم ايت الله تبريزي اشكالي دارند كه مي فرمايند كه در اين سند هم مرسله وجود دارد مرفوعه وجود دارد و بعضي از راويها غير معروف است و بعضي از راوي هم واقفي يا غير امامي پس معلوم مي شود كه اين روات سند كامل الزياره همه شان مورد توثيق نباشد ان راوي مورد توثيق هست كه بدون واسطه ابن قولويه از انها نقل مي كند و بقيه روات توثيق نباشد گفتيم كه توثيق ابن قولويه و علي بن ابراهيم قمي مورد تسالم اصحاب است و ثانيا توثيق بين توثيق خاص و توثيق عام فرق نمي كند شما اگر يك نفر را بگوييد عادل است يا سه نفر را بگوييد عادلند فرقي نمي كند بنابراين كلام ايشان كه به اين صراحت مي فرمايد كه من همه را نياوردم كه اعتماد نشود از شذوذات هم نقل نكردم تصريح مي كند فقط از ثقات اصحاب خود ما اين ثقات و اين اصحابنا حدود را مشخص مي كند ثقات هست و اصحابنا به طور نادر اگر يك عامي يا يك سند مرفوعه امد مكمل است مي گوييم چرا اينطور مهمل كاري شده است مي گوييم اولا شما مجتهديد كار اجتهادي كنيد و ثانيا مقدمه را نگاه كنيد كه روايت شده است ظهور دارد كه مرسل ديگر نيست اصحابنا كه ظهورش در اماميه از ثقاتنا بالاتر است بنابراين اگر كم وبيش يا مرسل و مرفوع و يا از عامي نقل شده باشد شما هيچ گاه در يك كتاب بزرگي كه يك مولف مي نوسيد متن و بدنه را با بك مويداتي كه به شكل فرعي خود مولف مي اورد مي توانيد جدا كنيد مخصوصا اگر كار اجتهادي بود به وضوح ديده مي شود كه همين را طردا للباب اورده يك مويدي اضافه كرده حدود مشخص است ثقاتنا اصحابنا لذا ان استحسان را اضافه كنيد اين سندها راسيد الاستاد به دقت مطالعه و مرور كرده شكل همين اشكال را ايشان در رجال بزنطي دارد ودر سند من لا يحضر دارد اما اينجا چرا اشكالات را نميكند چون برايش معلوم است ظهور دارد اصحابنا اين توثيق شده است غير اصحابنا توثيق نشده
 جمع بندي مطلب
  تا بداينجا مرحوم اقاي تبريزي كه مي فرمايد و همين طور اعاظم ديگر كه مي گويند كه در جمع بندي در نتيجه انچنان درگيري نيست انها هم مي گويند ان مجموعه رواياتي كه از خود علي بن ابراهيم هست مورد توثيق است منتها ما از اين طريق گفتيم كل سند انها استثنائات است تعبير فرق مي كند انها كه اشكال مي كند كه كل سند نگوييد سند مخلوط است نتيجه فرق نمي كند درگيري نزاع مي شود تقريبا يك نزاع لفظي در نتيجه ان راويهايي كه مسند از اصحابنا در اين دو تا كتاب باشد كه كم هم نيست مورد توثيق است و بيشتر از ان مرسل را عبارت نميگيرد عامي و ائمه ضلال را عبارت نمي گيرد خوب عبارت كه نميگيرد اشكالي كه وجود نداردنتيجه رحوم اقاي تبريزي كه ميگويد توثيقات براي مجمموعه خاصي است نه براي همه عيبي ندارد با ان تعبير بگوييد ما مي گوييم كل روات انها كنار گذاشته شده است شما مي گوييد براي مجموعه خاصي است نتيجه يكي است مشكلي ندارد بنابراين توثيق عام از سند كامل الزياره و از سند تفسير قمي قطعا در حد قدر متيقن استفاده مي شود و ما هم در اين مقدار بحث و اشكالي نمي بينيم بلكه مورد توافق تلقي مي شود
 سوال و جواب
 سوال و جواب در نتيجه سند كامل الزياره و سند تفسير يك نتيجه مي دهد جايي كه راوي توثيق خاص ندارد مجهول است اما تضعيف نشده اگر در سند كامل الزياره بيايد كه علي بن ابراهيم توثيق عام كرده توثيق شاملش مي شود لذا يكي از اشكالات شيخ تبريزي اصلا با اين وجه تطبيق نمي كند كه بعضي از راويها توثيق خاص ندارد ما مي گوييم اين توثيق عام است اگر توثيق خاص كه داشت ديگر نيازي به بحث نداشتيم به بركت ان سند توثيق براي ان كه توثيق ندارد اعلام مي كنيم
 دسته سوم توثيقات عام مروي عنه اصحاب اجماع
 اما مورد سوم رسيديم به اصحاب اجماع بر اساس مشهور هيجده نفرند اين هجده نفر شش نفر اول از اصحاب امام صادق عليه السلام و اصحاب امام باقرند شش نفر دوم از اصحاب امام صادق شش نفر سوم از اصحاب امام كاظم و امام رضا عليه السلام كل موضوع بحث ما اين است كه متن از مرحوم كشي است مرحوم كشي مي خواهد فقهاي از روات را معرفي كند در جهت معرفي و نام بردن فقهاي اصحاب امده شش نفر از اصحاب امام باقر و امام صادق نام مي برد كه اين شش نفر در فقه و فقاهت علم بوده اند و فقه از اينها اشاعه و انتشار يافته كه اين شش نفر عبارتند از علامه بحر العلوم همه اين هيجده نفر را در شعر اورده مي فرمايد( قد اجمع الكل علي تصحيح ما يصح عن جماعه فليعلما و هم اولي نجابه و رفعه اربعه و خمسه و تسعه فالسته الاولي من الامجاد اربعه منهم من الاوتاد زراره ثم بريد قد اتي ثم محمد و ليث يا فتي ثم الفضيل بعده معروف و هو الذي ما بيننا معروف اما شش تاي دوم و السته الوسطي اولو الفضائل رتبتهم ادني من الاوائل جميلنا الجميل مع اباني وعبدالله ثم حمادان والسته الاخري هم صفوان و يونس عليهما الرضوان ثم ابن محمود كذا محمد كذاك عبدالله ثم احمد و ما ذكرناه الاصح عندنا و شذ قول من به خالفنا) اين هيجده نفر است شش نفر اول اصحاب صادقين است شش نفر دوم اصحاب امام صادق است شش تاي اخري اصحاب امام كاظم و امام رضاست اين عبارت چه معنا و مفهومي داردخلاصه اش اين است كه مشهور فرموده اند كه تمامي مروي عنهم اصحاب اجماع از خودشان تا امام صحيح و موثقند قد اجمع الكل علي تصحيح ما تصحيح يعني توثيق بر توثيق همه راويهايي كه بعد از اصحاب اجماع تا امام معصوم قرار دارند فقها اجمعت الاصابه اجماع كرده اند يعني مجموع فقها اين قول مشهور اما قول غير مشهور سيد الاستاد بحثي دارد و تحقيقي.