درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 حکم علقه منعقده از نطفه
 سيد يزدي طباطبايي مي فرمايد مسئله 1 العلقه المستحيله من المني نجسه من انسان او من غيره حتي العلقه في البيض والاحوط الاجتناب عن النقطه من الدم الذي يوجد في البيض لکن اذا کانت في الصفار وعليه جلده رقيقه لا ينجس معه البياض الا تمزقت الجلده اين مسئله اي است که محل ابتلا و برخورد هم هست اثار عملي هم دارد مي فرمايد علقه اي که از مني استحاله مي شود استحاله شده مني که به صورت علقه در مي ايد نجس است از انسان باشد يا از حيوانات
 حکم خون موجود در تخم مرغ
 حتي ان علقه اي که در تخم مرغ ديده مي شود ان هم نجس است و احتياط وجوبي از ان يک نقطه خوني که در داخل تخم مرغ ديده مي شود اين است که اجتناب بشود لکن اگر ان نقطه در زرده تخم مرغ باشد في الصفار وعليه جلده رقيقه روي ان زرده يا ان صفار يک لايه نازکي وجود دارد که مانع مي شود از نفوذي به سفيدي تخم مرغ لا ينجس معه البياض با اين وصف سفيدي تخم مرغ نجس نمي شود احتياط فقط مربوط به همان خوني که در تخم مرغ هست نه مربوط به علقه علقه چيزي است در تخم مرغ و يک نقطه خون چيز ديگر اين فتوا بود که ديديم و توجه کرديم
 ادله شيخ طوسي بر نجاست علقه
  شيخ طوسي در کتاب خلاف جلد 1 صفحه 490 مي فرمايد علقه نجسه بالاجماع الفرقه و يدل عليه دليل نجاسه دماء شيخ طائفه براي اثبات نجاست نسبت به علقه دو تا دليل ذکر مي کند 1. اجماع فرقه يعني کل اماميه فقهايشان بر اين هستند که علقه نجس است اين مورد اجماع فرقه است اين را هم شيخ طوسي مي گويد دليل دوم ايشان بر نجاست علقه همان دليل نجاست دماء​هست مي فرمايد اطلاق دليل نجاست دم شامل علقه هم مي شود که گويا علقه هم متضمن و دربارنده خون هست
 نظر محقق حلي
 مرحوم محقق حلي در کتاب معتبر جلد 1 صفحه 422 مي فرمايد العلقه نجس براي اينکه فيها دم حيوان و نجاست دم حيوان بر اساس نصوص وضرورت فقه ثابت است پس از که اجماع شيخ طوسي و نظر محقق حلي را در معتبر دريافتيم ببينيم فقهاي متاخرين چه مي فرمايند
 نظر صاحب جواهر
 مرحوم صاحب جواهر در کتاب جواهر جلد 5 صفحه 362 مي فرمايد نجاست علقه هر چند محل تامل در ذکري و جامع المقاصد اعلام شده است و اندارج ان تحت عنوان دم حيوان هم کار مشکلي است اما انچه راي به نجاست را نسبت به علقه تقويت مي کند اجماعي است که شيخ طوسي در خلاف بيان کرده است اعتماد ايشان بر خلاف ظواهر دليل و تحليل به اجماع است ببينيم ان حرف را قبلا گفته بوديم که اجماع قدما از چه منزلت و جايگاهي برخوردار است فقيه شدن درک مذاق فقهي مي طلبد صاحب جواهر علي رغم سير استدلال مي فرمايد اين راي داراي قوت و استحکام است چون شيخ طوسي گفته است که مورد اجماع فرقه است اجماع اينقدر ريشه دارد در فقه قدرش را بدانيم و ذوق فقهيتان را تقويت کنيد
 نظر شيخ انصاري وايراد به نظر مرحوم صاحب جواهر
 بعد از صاحب جواهر مي رسيم به قول شاگرد برجسته ايشان مرحوم شيخ انصاري در کتاب طهارت تحت عنوان بحث از دم مسفوح مي فرمايد اصل در دماء​ حيوانات نجاست است مي فرمايد از نصوص و تحقيقاتي که داشتيم ظاهر مي شود که از نجاسات است ازاين حدود دم حيوانات دو مورد به وسيله استثنا خاص خارج است 1. دم متخلف 2.ما لا نفس سائله بنابراين علقه اي که در رحم منعقد مي شود اين علقه محکوم به نجاست است بخاطر دو تادليل 1. اجماع شيخ در خلاف 2. اطلاق دليل نجاست دم حيوان يا به عبارت کوتاه اصل نجاست دم حيوانات اصل لفظي يک نکته را توجه کنيد که بيشتر ذهنتان امادگي بگيرد خود شيخ انصاري که اجماع را شايد براي اولين بار به ان ترتب زير سوال برد تعبدي و مدرکي ساخت به قول عوام اجماع را پنبه اش را زد ان اصول است در فقه مي گويد حکم به طهارت علقه دليل دارد دليل اول اجماعي است که شيخ در خلاف گفته است دليل دوم هم اصل منظور از اصل هم اصاله النجاسه في دماء​ الحيوانات وبعد صاحب جواهر فرموده است که از اجماعي که در خلاف امده است يک گستردگي و وسعت در نطاق استفاده مي شود به عبارت ديگر اجماع شيخ وسعت در قلمرو دارد علقه منعقد در رحم حيوانات و علقه منعقد در داخل تخم مرغ را هم شامل مي شود اما شيخ انصاري مي فرمايد که نسبت به علقه اي که در داخل تخم مرغ منعقد مي شود مسئله في غايه الاشکال براي اينکه دو تا قوت ونيروي قوي با هم ديگر تعارض مي کنند دليل بر عدم نجاست اين است که ما مي بينيم اصاله النجاسه در دماء​ شامل ان دمي خواهد بود که جزء​ حيوان باشد اصاله النجاسه في دم الحيوان و ان دمي که خارج باشد از حيوان جزء​حيوان به حساب نيايد دمي است داخل تخم مرغ اين از قلمرو اصل بيرون است حتي از ضمن کلامش استفاده مي شود که شک در خروج نداريم تا بگوييم تمسک به عام در شبهه مصداقيه صحيحه نيست بلکه وجدانا بيرون است بنابراين دليل بر نجاست نداريم دليل بر نجاست که نداشتيم بايد به قاعده طهارت مراجعه کرد از سوي ديگر مي بينيم اتفاق فقها فتاواي فقها و از جمله اجماع شيخ در کتاب خلاف که مي فرمايد علقه نجس است به اجماع فرقه و فتوا هم به عنوان اصل مسلم از عده اي فقها ديده مي شود مثلا به عنوان نمونه علامه حلي در کتاب تذکره الفقها جلد 1 چاپ رحلي صفحه 7 و چاپ جديد صفحه 57 مي فرمايد که العلقه نجسه وان کان في البيضه به طور مسلم بنابراين اين درگيري و تعارض بين اين دو تا دليل محکم مسئله را به اشکال روبرو مي کند لذا مي فرمايد المسئله غير خاليه عن الاشکال فتوا نمي دهد نتيجه اشکال عملا اجتناب است
 سوال و جواب
 سوال و جواب فقها هم در مثل چنين نکته ها تاملاتي دارند و يک حرفي از امام خميني هست اولا صدق علقه مي کند خود العلقه حتي العلقه في البيض در عروه دارد تعبير علامه دارد وان کان العلقه في البيضه صدق علقه درباه ان علقه اي که در داخل تخم مرغ براساس فهم فقها بلا اشکال است حکم نيست اين مقدار که موضوعات را مي فهميم انگاه که نطفه نزج مي گيرد پا مي گيرد يک شکل بسته اي بوجود مي ايد پاگرفتنش اولين تکونش مي شود علقه ودر اولين تکونش خون هم شکل مي گيرد بوجود مي ايد اين را علقه مي گوييم گاهي در رحم است گاهي در تخم مرغ تا به اينجا مطلب معلوم شد راي شيخ انصاري هم متوجه شديم بعد از که مطلب تا اينجا روشن شد
 نظر امام خميني در مورد نجاست خون داخل تخم مرغ
  امام خميني در کتاب طهارت که بحث استدلالي ايشان هست و مي فرمايد که علقه اصلا به ان صدق نمي کند که خون حيوان است چون خون حيوان بايد مضاف اليه منسوبي داشته باشد اگر بگوييم خون مرغ مادر است که صحت سلب دارد خون تخم مرغ است اگر بگوييم خون جوجه است که هنوز جوجه اي به دنيا نيامده پس صدق خون حيوان برايش مشکل است بنابراين پس از که صدق خون نکند صريحا مي فرمايد اجماع شيخ طائفه اين مورد را معلوم نيست که شامل بشود شمول اجماع شيخ طائفه مثل چنين موردي معلوم نيست اجماع که شامل نشد مراجعه مي کنيم به قاعده طهارت مي فرمايد اقوي طهارت علقه اي است که در تخم مرغ دارد فتواي صريح ايشان بر خلاف فتواي شيخ طوسي علامه حلي و عروه الوثقي و سيد الاستاد دو تا دليل عمدتا پشتوانه بيان ايشان شد به طور خلاصه 1. عدم صدق خون حيوان 2. عدم شمول از سوي اجماع شيخ طائفه پس دليل بر نجاست وجود ندارد پس مراجعه مي کنيم به قاعده طهارت
 نظر مرحوم خويي دراين باره (نجاست علقه حتي در تخم مرغ)
 سيد الاستاد در بحثهاي قبلي ضمن بحث از نصوص دال بر نجاست دماء​ حيوانات بيان فرمودند که ما عام لفظي نسبت به نجاست دم حيوان داريم از ادله نجاست عموم استفاده مي شود عموم نجاست دم کل حيوان اين عموم حاکم است اين نکته را هم دقت کنيد عموم دو مرحله دارد اين مرحله اش که گفتيم عموم نجاست در دم حيوان شيخ انصاري تصريح دارد صاحب جواهر و غير واحد از فقها هم مي شود استفاده کرد اما ايشان فرمودند که از نصوص عموم نجاست مطلق دم را ما به دست اورديم بدون قيد حيوان پس هر کجا خوني باشد و صدق خون بکند نجس است بر مبناي ايشان علقه خون است و قطعا در صدق خون شکي ندارد کجا مي گفتيم مي گفتيم در خوني که به عنوان معجزه حضرت موسي و خوني که به عنوان معجزه عاشورا تحت الاشجار در تاريخ ثبت شده است صدق خون به ان موارد مشکل است انها هم مثل اين خون باشد کار مشکلي است اما جايي که خون صدق کند عموم نجاست خون شاملش مي شود بنابراين در علقه خون قطعا هست وعموم نجاست خون شاملش مي شود لذا فتوا مي دهد در منهاج الصالحين جلد 1 صفحه 108 مي فرمايد علقه حيوان در رحم حيوان و علقه داخل تخم مرغ و خوني که در داخل تخم مرغ ديده مي شود علي الاحوط وجوبا اين علي الاحوط وجوبا جايي است که فتوا نباشد. فتوا بود مي شود احوط استحبابي يک نکته اش را کامل کنيد اما اگر يک جايي گفت الاحوط وجوبا فتواست کلمه وجوبا فتواست خود وجوب مي شود فتوا بنابراين فتاوا را که فهمديم و ادله را که فهميديم يک نگاه اجمالي بکنيم ببنيم در جمع بندي و تحقيق چيست
 تحقيق مطلب
  تحقيق اين است که از مجموع اين ادله انچه به دست امد يک اصل مسلم پيش محققين و فقهاي کبار و ان عبارت است از اصاله النجاسه في دماء​الحيوانات اما سيد الاستاد فرمودند که اصل و عموم بالاتر از اين است اصل نجاست کل دم است نه دم حيوانات ما قدر مسلم را مي گيريم نجاست دم حيوان بنابراين مي بنيم که دمي که در علقه هست و در رحم هست با تحليلي که فقها کرده اند گفته اند که از جزء​ و جزئيت حيوان بيرون مي شود ديگر جزء​حيوان نيست دم حيوان به حساب نمي ايد اما تحقيق اين است که از ديد علمي بسيار ساده و بسيط بدون اينکه نياز به خبره داشته باشد اينقدر مي فهميم محققا که ان خون از همان حيوان منشعب شده ريشه اش برمي گردد به حيوان مي بنيم خوني که در بدن انسان در جريان هست اول که همه ان خون که نيست اب است غذا ست بدل به خون مي شود اينجوري نيست که خون از اول خون باشد لذا مني و توليد نسل در شکل انعفاد نطفه در رحم يا در شکل تکوين تخم مرغ که بوجود مي ايد از همان لقاح واز همان پدر و مادر گرفته مي شود جزء​ان حيوانات است جزء​حيوانات واز اجزاي ان حيوان هست بدون هيچ اشکالي وخون بودنش هم وجداني است و انتسابش از لحاظ حقوقي صحت انتساب دارد به حيوان خوني است که بالاخره از مرغ امده شده تخم مرغ وبعد شده خون از اسمان نيامده عامل ديگري که نداشته دقيقا عاملش مي شود خود حيوان از حيوان توليد شده در صحت انتساب شکي نداريم لذا خون حيوان خواهد بود پس از صحت استناد محقق شدو خون حيوان صدق کرد اضف الي ذلک که گفته اند خون حيوان ممکن است از جهت ديگر هم صدق کند از جهت استقباليش اين علقه خمير مايه است براي حيوان جديدي خون همين حيوان جديدي است که در اينده نچندان دور بوجود مي ايد پس خون حيوان بودن با يک دقت کوتاه به طور واضح قابل قبول بود پس از که خون حيوان صدق کرد ان اصل مسلم مبناي سيد الاستاد تقريبا مبناي مفردي است مبناي معظم فقها که اصل نجاست دم حيوان شامل اين مورد خواهد شد و حکم و فتوا همان است که صاحب جواهر شيخ طوسي صاحب عروه و سيد الاستاد بيان فرموده اند که العلقه مستحيله من المني نجسه حتي العلقه في البيض
 چرا اصاله الطهاره اجرا نمي شود .
 و اين نکته را هم مورد تحقيق قرار بدهيم که اصاله الطهاره پس از که خون صدق کرد و از اصل استفاده کرديم طبيتعا نوبت به اصاله الطهاره نمي رسد
 اصل طهارت گستردگي دارد اما اطلاق ندارد
 و ثانيا نکته اي که ديروز گفتم يک مقدار کاملتر بکنيم قاعده طهارت از گستردگي قابل وصفي برخوردار است اما اطلاق ندارد فرق است بين گستردگي قلمرو و اطلاق قاعده کلي است فراگير است اما اطلاق ندارد چون مفهوم است برداشت شده است از کلمات و نصوص اين اولا و ثانيا قاعده طهارت در عين که حالي که قلمرو وسيع دارد يک محدوديت هايي هم دارد جايي که بستر بستر نجاست است
 نظر صاحب مستمسک و بيان مذاق شرع در اينجا
  لذا سيد الحکيم در کتاب مستمسک جلد 1 صفحه 350 مي فرمايد عمومي نداريم اما حکم به اجتناب موافق با مذاق شرع است از اين چه استفاده مي کنيم اين مذاق شرع چيست تتبع استقرا درآرا و فهم فقها مذاق را به دست مي اورد مذاق درباره همه افراد خون نجاست است بنابراين دم طبق مذاق شرع محکوم به نجاست است مگراينکه دليل خاصي بيايد و طهارت را به طور کامل و صريح ثابت بکند که بر خورديم که دليل خاص دم متخلف و دم حيواني که نفس سائله راندارد به ما اعلام کرد که طاهر است درغير اين موارد اگر ماخوني ببينيم که خون باشد صدق خون بکند خون حيوان هم ثابت نشود نسبتش به حيوان داده نشود اما قطعا خون صدق بکند اينجاست که ديگر ما نمي توانيم از قاعده طهارت استفاده کنيم
 سوال و جواب
 سوال و جواب جزء​حيوان حساب نمي شود مثلا خون را با سوزن از بدن حيواني بيرون بياوريد در شيشه بگذاريد بفرستيد لندن ​ان جزئي از انساني که خونش گرفته ان فاصله و ان داخل شيشه ازمايشگاه جدا شد جدايي خارجي نسبت را قطع نمي کند اولا جدايي تکويني نسبت را قطع نمي کنددر مثال که زدم خون را با سوزن مي گيرد در شيشه مي گذارد تفکيک هست و نکته دوم منشا پيدايش اين خون يک کارشناسي خيلي خبره هم نمي طلبد اين خون از اسمان که نيامده اين خون قطعا از مرغي که امده که تخم داده تخم مال ان مرغ است پس داخل تخم مرغ از خود ان مرغ نيست بنابراين داخل تخم مرغ و جزء تخم مرغ است خود تخم مرغ با تمام متکوناتش مال ان مرغ است جزئش هم علقه است تکامل کرده است گفتم خون داخل بدن ادم هم از اب است تکامل کرده صحت سلب نسبت نمي کند اين نياز نيست که از خبره بپرسيم يا از پزشک بپرسيم که واقعا همين طور هست يا نيست بنابراين فتوا همان شد
 سوال و جواب خون پشه پس از که کسب مي کند ديگر خونش مي شود خون حيوان ديگر خون پشه اگر در حيوان زنده منتقل بشود حيوان زنده بشود ان مي شود جزء​حيوان زنده درست است خون اين بوده اما الان شده جزء​ حيوان زنده ديگر اصلا حقيقتا و واقعا از جاي ديگر به جاي ديگر ماهتيه منتقل شده تقريبا شبيه استحاله است شده بود خون انسان شد خون پشه اما اگر خون تخم مرغ را مي گويد گفتم که بر فرض بگوييم خون مرغ نيست اما خون يک حيوان استقبالي هم که هست بر اساس ان نظر هم علقه بايد نجس باشد خون حيوان به ان صدق مي کند فتوا همان است که در متن امده العلقه المستحيله من المني نجسه حتي العلقه في البيض