درس خارج فقه استاد مصطفوی

90/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 درباره موضوع و حکم بحث ما کامل شد که گفتيم تمساح از موضوعات است و تشخيص موضوع کار فقه نيست و مطلب کامل شد بعضي از عزيزان سوال کردند سوالات را مطرح کنم که اين مطلب کامل بشود سوال اول را دکتر فهيمي فرمودند که مقام معظم رهبري فرموده اند که ما در موضوعات دخالت نمي کنيم سوال دوم را جناب اقاي سلطاني فرمودند که فقيه حکم را روي موضوع مي برد بايد موضوع را بداند و بنابراين براي فقيه لازم است که موضوع را مشخص کند و کار کند و به دست بياورد تا حکم را روي موضوع بار کند جناب اقاي باقري فرمودند که بعضي از موضوعات را فقها دخالت مي کنند مثل موسيقي اين سه تا سوال را حل کنيم گفتيم بار ديگر هم مي گوييم که حکم اعتبار شرعي است و چيزي که ابزار حکم است ادله فقهي شرعي است عمليات اجتهاد بکارگيري ادله فقهي براي استنباط حکم شرعي است بنابراين حکم را کامل فهمديم کسي که مي تواند عمليات اجتهادي يا استدلال عالي فقهي داشته باشد فقيه و مجتهد است و کارش اين است که حکم را استنباط کند اين کار تخصصي فقيه و نتيجه کار اجتهادي همان استخراج حکم و پس از ان بيان حکم در شکل قضيه حقيقيه که مي شود فتوا اگر فقيه حکم را در شکل قضيه حقيقيه اعلام بکند مي شود فتوا اگر به شکل قضيه خارجيه اعلام بکند مي شود حکم حاکم شرع اما موضوعات عبارت است از واقعيتهاي خارجي عمل خارجي شي خارجي موجودات واقعي واقعيت هاي موجود در خارج اينها موضوعات هستند اين مطلب که براي ما کامل روشن شد اين حرفي که ما مي زنيم به معناي دقيق الفاظ دقت کنيد مي گوييم تشخيص بيان حکم وظيفه مجتهد است تشخيص موضوع وظيفه مقلد است وظيفه مجتهد نيست تا اينجا هيچ ابهامي در کار نيست کاملا در نهايت استحکام است ما که مي گوييم تشخيص موضوع وظيفه مجتهد نيست به اين معنا نخواهد بود که مجتهد از موضوع بريده است موضوعات را خود مجتهد براي بيان بايد بداند علم به موضوع در شکل قضيه حقيقيه مطلبي است و تشخيص موضوع مطلب ديگر بنابراين موضوعات چند دسته هستند دسته اول موضوعات واقعيتهايي که انسان هميشه با او روبرو است از واضحات است شرع مي گويد حکم اب اين است شرع مي گويد حکم تراب اين است اين پيش فقيه مثل يک ادم عادي معلوم است دسته اول موضوعات از واضحات است دسته دوم موضوعات معلوم است منتها الان خبر نداريم که اين موضوع موجود هست يا اين موجود نيست اينجا خبر ثقه به اصطلاح اطلاع رساني و از طريق اخبار يا خبر ثقه به وجود موضوع اذعان مي کنيم قسم سوم موضوعي است مبهم اصل موضوع مبهم است پيچيده است نمي دانيم موجودي است از موجودات ولي شک مي کنيم که اين عنصر يا اين موجود از شکل ملموسات است يا غير ملموسات است اگر از شکل ملموسات باشد تيمم بر ان جائز نيست اگر از شکل مملوسات نباشد تيمم بر ان جائز است نياز دارد به کارشناسي خبرويت ازمايش مختصري دارند تحقيق مي کنند بعد از ازمايش مختصر به ما خبر مي دهند و قولشان هم حجت شرعي است اين مطلب که تمام شد مثال خودمان هم همين طور تمساح سيلان دم دارد يا ندارد جزء موضوعات نيست که با مشاهده و رويت کارش تمام بشود بايد ازمايش انجام شود ازمايش بسيط و ساده يک چاقو به رگ گردنش بزنيم اگر خون جاري شد دم سائل دارد اگر نشد دم سائل ندارد حکم هر يک از اين موضوع جداست اين که معلوم شد بنابراين فقيه موضوعات را مي داند اما که فرموديد که فرموده اند که بايد دخالت بکند اگر فقيه اگر دخالت بکند بر اساس داعي است که پيش خودش دارد دخالتش ممنوع نيست اما دخالتش از راه عمليات اجتهاد نيست دخالتش از راه اخبار و خبره است به عنوان مجتهد کار را نمي تواند دنبال کند ربطي ندارد به عنوان يک محقق و پژوهشگر مي تواند کار را دنبال کند اما وقتي که مي فرستد گروهي مثلا بعد فرستاده مي شود براي رويت هلال اين نه نصي است و نه کتابي نه سنتي نه اجماعي بلکه يک خبرويت و کارشناسي است اين فردي که اين تحقيق را انجام مي دهد عنوان مجتهدش جدا اين عنوان مي شود محقق و پژوهشگر و جائز است
 سوال و جواب گفتم اگر دخالت در موضوع را لازم بداندبر اساس داعي که دارد داعي اعتماد مردم است انتظار مردم است حل مشکل است اقامه عدل است بر اساس داعي که دارد اگر اقدام کند به موضوع در ان صورت مي شود يک محقق نه يک مجتهد ممکن داعي حکم ثانوي بشود ضرورت و جلوگيري از افساد
 سوال و جواب ولي ان زماني که مي رود کار تخصصي انجام مي دهد ان زاويه زاويه اجتهاد نيست عمليات مجتهد الفقه في اللغه الفهم و في الاصطلاح عباره عن العلم باحکام الشرعيه الفرعيه الکليه عن ادلها التفصيله کتاب سنت اجماع و عقل
 سوال و جواب موضوع قابل جعل شرعي نيست جعل شرعي اعتبار است موضوع واقعيت خارجي دارد جعل شرعي اعتبار است گاهي شرع موضوع را تعيين مي کند
 سوال و جواب خود قيام و قعود فعل است فعل يک واقعي است تمامي موضوعات واقعيتهاي خارجي هستند روي واقعيت خارجي شرع مي تواند حکم ببرد مي گويد اين تکه ها را با هم پيوند قرار داديد مي شود نماز اين فعل را براي شما واجب قرار دادم که مي شود حکم شرعي روي يک موضوع خارجي که عمل مکلف باشد منتها اين را تعيين مي کند جعل نيست خود اينها واقعيت خارجي است يک نکته باقي ماند حرف اقاي باقري و ان اين است که مي فرمايد بعض موضوعات در اختيار شرع است از شرحي که داديم تا حدودي معلوم شد موسيقي يا غناء​ گاهي موضوع خارجي خيلي روشن نيست مثل اب موضوع ابهام دارد شيخ انصاري که مي گويد غناي محرم از قبل بوده بين مردم وليکن در تشخيصش شک کردند که اين غناء​ مصاديق زيادي دارد که عمدتا ساز و اواز است ساز و اوازهاي عادي هم هست يک مقدار پر پيچ و تاب يک مقدارش هم عادي است صداست خيلي مصاديق متعدد دارد ما ان ساز و اوازي که محرم هست را تشخيص بدهيم اينجا موضوع ابهام دارد عرفي است معناي غناء​ساز اواز بوده است بعد فقها امده اند اضافه کردند در متن نصوص نيست که ترجيع و مطرب و مناسب مجلس لهو اينها را فقها گفته اند امده اند ديده اند که هر صوت و صدايي که نمي شود براي اينکه حکم را روي موضوع خوب بار بکنند قيود را اضافه کرده اند مناسب مجالس لهو و لعب ترجيع و مطرب از باب قدر متيقين يا از باب کشف ملاک که ملاکش همان هيجان است و به عقل و خرد صدمه وارد کردن تهييج جنبه غرائز داشتن اينها ملاکات است امده اند يا ملاکات را دقت کردند يا قدر متيقن را در نظر گرفته اند گفته اند غناي محرم است شيخ انصاري معروف بين فقها و اصولين بيان ايشان است
 سوال و جواب اگر يک ساز و اوازي ترجيع داشت و بعد طرب انگيز بود و مجلس هم مجلس لهو و لعب بود اينها جزءواقعيتهاي عيني است که بايد مقلد تشخيص بدهد در اين صورت مي شود غناي محرم در صورتي که اين خصوصيات را نداشت مستند به دو تا مبناست قول اول صدق غنا کافي است انها ملاکات است اهداف است يا حکمت است خود صدق غناي عرفي صداي خوش دلنگيز کافي است با يک ضمائم صدق غنا کافي است اين قول عمدتا قول اصولين هست و قول ديگر که عمدتا قول قدما به حساب مي ايد يا محدثين به ان مي گوييم اين است که قدر متيقن از غناء​اين است که انسان را از لحاظ نفساني تحريک کند صداي خوش تنها کافي نيست تهييج به طور مثبت مثلا فرض کنيد شعري درباره ولايت مي خواند يا براي جبهه يا مثلا خبر امام زمان برسد تحريک معرفتي است اشکالي ندارد تحريک غريزي و شهواني باشد اگر تحريک شهواني نبود مصداق غناء​ مشخص نشده است و شبهه بر مازاد مي شود شبهه بنابراين فرمايش جناب اقاي باقري که فرمودند که موسيقي را شرع تعيين مي کند قضيه اش روشن شد که جعل شرعي نيست تعيين که براي حکم موضوع معين مي کند در تمامي احکام در ان حد هست بيان حکم نياز دارد که اين موضوع براي فقيه و حاکم معلوم باشد اين مطلب شکر خدا کامل شد و ابهامي باقي نماند
 سوال و جواب مسئله طبل و شيبور در فقه عنوان نشده در فقه هم ايشان فرمود که غنا هست و بس درباره غنا که معناي عرفي غنا که معلوم است معناي عرفي ساز و اواز است از قبل از چيزهايي بوده اگر ديديد که زنها در مراسم خودشان در حد يک طبل و مردان هم استماع نکنند درمحل اختصاصي بانوان باشد که براي مردم به گوش نرسد
 سوال و جواب براي مراسم اهل بيت طبل و شيبور را در ان حد فقهاي نجف تاييد مي کردند اقاي حکيم و اقاي خويي و سيد ابوالحسن اصفهاني و در يک مراسمي کشته شدند اقاي حکيم جلسه ختم گرفت جلسه هيئت سيد الشهدا خيلي با شدت و زور حرکت مي کنند اقاي حکيم تجليلا لهم مجلس ختمي برگزار کردند اينها مويداتي است که در ان رابطه هست
 سوال و جواب اقاي بروجردي و اقاي گلپايگاني مطلقا حرام مي دانستند يک ساز واواز و غناست از راي امام هم استفاده مي شود که ايشان مخالف نيست مطلق طبل و شيبور حرام اعلام نمي کند فقهاي نجف ان طبل و شيبوري که براي مراسم سينه زني تاييد مي کردند اقاي بروجردي مطلق غنا را اما شيپور را و طبل بر نخوردم که تحليل کند منتها در هيئت سينه زني يک فتوايي دارد که در مراسم سينه زني مردان خودشان لخت بکنند و خانمها ناظر باشند اين درست نيست اين معروف است که ان زمان