1403/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصلاح نفس/راههای اصلاح نفس /تخلیه در ماه رجب
تخلیه باطن از گناه در ماه رجب:
قال الامام الباقر علیه السلام «مَا مِنْ نَكْبَةٍ تُصِيبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْبٍ.»[1]
گفته شد که تربیت یک مصدر و پشتوانهی به نام معرفت میطلبد. تربیت و معرفت که باهم در انسان جمع شود، در حقیقت جنس و فصل واقعی انسان شکل میگیرد و حیوان ناطق جنس و فصل واقعی نیست.
تربیت در جهت رسیدن به کمال انسانی است. جهت و هدف اصلی دیگری ندارد؛ هر چند تربیت معنوی انسان، تربیت جسمی و سلامت جسم را در ضمن دارد؛ یعنی اگر روح درست و سالم باشد، سلامتی جسم را هم مدیریت میکند. تربیت اصل هدفش تقویت روحی و بالا رفتن جنبهی معنوی انسان است.
از مقدمات تربیت برای انسان که برگرفته از معرفت است، فرصت شناسی است. یکی از مواردی که باید ما در جهت شناسایی آن توجه کنیم، شناسایی ایام و آشنایی با روزها و مناسبتهایی است که یک خصوصیتی از مدیریت بالا به آن داده شده است؛ مثلا شب اول رجب فرصت بسیار مغتنم و خوبی است. گناه انسان را بیچاره میکند. حوادث آماده است و دنیا، دنیای حادثه است و مثل امواج به سراغ انسان میآید. گناه و غفلت انسان را هدف بلایا و حوادث قرار میدهد. ماه رجب، شعبان و رمضان، ماه تخلیه و تحلیه و تجلیه اند. ماه رجب ماه تخلیه است که انسان سراغ آلودگیهای باطنی برود. انسان سراغ بیماریهای جمسی میرود؛ ولی نسبت به بیمارهای روحی کمتر توجه دارد. قسمتی از بیمارهای روحی ناشناخته است و قسمتی در یک قالبهای خاصی خودش را وارد میکند؛ مثلا انسان تواضع میکند؛ اما در ذهنش میگوید مردم به من بگویند آدم متواضعی است. این بیماریها وارد میشود و انسان متوجه نیست. در ماه رجب انسان نسبت به گناهان خودش یک بررسی کند. نماز خوانده آیا قصد قربت به تمام معنا داشته است؟ برای رفتن به رکوع قصد خضوع در برابر پروردگار داشته است؟ نماز یک معنای عبادی دارد که برگرفته از خصوصیات قصد قربت است؛ مثل امیرالمؤمنین (ع) که در حال نماز چنان خضوع و اخلاصی داشت و آنچنان غرق راز و نیاز به پروردگار عالم بود که وقتی تیر را از پایش درآوردند، متوجه نشد.
در ماه رجب چه کار کنیم که قصد قربت پیدا کنیم؟ قسمتی از کار دست خود انسان است. انسان در ماه رجب اول گناهان را چک کند. قسمتی از گناهان را انسان متوجه نمیشود. نماز را چک کند. مقدمه شکر نعمت، توجه به نعمت است. مقدمه استغفار توجه به گناه است. وای به حال انسانی که گناه میکند و فکر میکند که گناه نمیکند و در فکر گناه اصلا نیست. دشمن آدم جهل آدم و خود آدم است. این که انسان فکر کند من آدم خوبی هستم این عجب و خطرناک است. عجب این است که از انجام عمل خوشحال شوی و بگوییم من این هستم.
به مفاتیح مراجعه شود، محدث قمی که کتابش مهر تأیید خورده، از سر اخلاص او بوده است. محدث قمی یک وقتی از تهران به طرف قم میآمد. هنگام نماز، به راننده گفت وقت نماز است و راننده توجهی نکرد. وقت اذان ماشین خراب شد و محدث قمی نمازش را خواند و بعد از آن ماشین درست شد. اعمال ماه رجب را در مفاتیح دنبال کنید. انسان اول گناهانش را شناسی کند؛ مثل رفتار با خانواده، مال مردم، ذهن انسان مثلا سوء ظن به مردم دارد و ... اینها را چک کند و در تعقیبات نماز صبح و نماز عصر هفتاد مرتبه استغفار کند. استغفار اول با قصد معنا باشد.
ذکر دوم گفتن هزار مرتبه لا اله الا الله است که ممکن است در کل ماه رجب باشد و ممکن است هر روز باشد. شما احتیاط کنید و هر روز بگویید. وقتی که برای عبادت هزینه شود، وقت ضایع شده به حساب نمیآید. وقتهای ضایع شده برای انسان خیلی پیش میآید. انسان باید از تضییع وقت خود جلوگیری نماید.
پس اول باید استغفار شود (تخلیه) تا وقتی که گناه در باطن انسان جا گرفته باشد، اعمال حسنه اثر گذار نیست و شاید گناه مانع میشود «اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِيَ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِي تَحْبِسُ اَلدُّعَاءَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِيَ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِي تُنْزِلُ اَلْبَلاَءَ.»[2] بعد هزار بار لا اله الا الله بگوید. اثر آن این است که وساوس و خطورات را از بین میبرد. خطورات گناه نیست و به آن اعتنا نکنید. گناه که از باطن انسان زدوده شود، بعد از آن هر عبادتی که انجام دهد و هر دعایی که بنماید و هر ذکری که بگوید، یک اثری در روح او میگذارد. آدمی که اهل معنا است، یک نورانیتی دارد. آدمی که در فکر عبودیت باشد، در این سه ماه مستحبات را ترک نکند. حد اقل یک روز روزه در رجب و یک روز روزه در شعبان بگیرید. حد اقل یک قرآن را ختم کنید و آن را به روح امیرالمؤمنین (ع) هدیه کنید. خود اهدای ثواب به روح والدین و دیگر اموات و ثواب هدیه را به روح امیرالمؤمنین (ع) هدیه کنید، عوض آن چند برابر بر میگردد. نماز را با تأنی بخوانید، نه سریع. در رکوع قصد کنید که در پیشگاه خدا تعظیم میکند. در سجده قصد اجمالی کنید که سر روی خاک میگذارم در برابر پروردگار.
فرزند محدث قمی در سخنرانی خود یک حدیثی را که از پدرش شنیده بود خواند، از مدرک آن سؤال شد. گشت و پیدا نتوانست و به بابایش توسل کرد. در شاه عبدالعظیم در حالت تعقیب نماز نشسته بود و لحظهی خوابش گرفت. پدرش در خواب او آمد و فرمود که این حدیث در فلان کتاب و در فلان صفحه است. کسی که باطنش را درست کند گیری برایش پیش نمیآید و اگر پیش آید به صورت غیر معادلاتی بر طرف میشود.