1403/10/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصلاح نفس/راههای اصلاح نفس /خروج از وادی حیوانیت و ورود در وادی عباد صالح و ابرار
عرفان واقعی و عملی:
اخلاق یعنی انسان سازی و هدایت کردن به سوی رشد و رساندن به هدف عالی. برای رسیدن به هدف عالی، انسان از اخلاق شروع میکند تا میرسد به سلوک و از آن بالاتر میرود تا میرسد به عرفان واقعی و ولایی. بعد از آن میرسد به جایی که درک شدنی است و وصف شدنی نیست و در قالب لفظ نمیگنجد و بینش، رشد و ذهن و رفتار انسان چیز دیگری میشود.
از لحاظ عملی انسان عبد صالح میشود تا میرسد به ابرار و بعد از آن جزء مقربین میشود. نکتههای اصلی تربیتی پایبندی به واجبات و محرمات است. تربیت در عین حال که رشد است، تزکیه هم هست. تزکیه، تربیت و اخلاق فرقهای حیثیتی دارند. انسانی که میخواهد تربیت شود و تزکیه داشته باشد، باید واجبات و محرمات را پایبند باشد. واقع واجبات خوبیها است و خوبیهای درجه یک، واجبات و خوبیهای درجه دو مستحبات است. بدیهای درجه یک، محرمات و بدیهای درجه دو مکروهات است. از لحاظ عملی، انسان در قدم اول عبد صالح شود.
شخصی نزد آیت الله العظمی مرعشی نجفی آمد و گفت شخصی را که از جلوی مغازه اش عبور میکردم یک لحظه دیدم گرگ نشسته است. یک لحظه برایش بصیرت و مکاشفه رخ داد. بصیرت و جلوه اختیاری نیست. مکاشفه و بصیرت مال انبیاء و معصومین (ع) است.
اگر دیدید که اهل رحم هستید و یک انسانی را دیدید که در حالت سخت و دشواری قرار گرفته است و دلت برایش سوخت و توانایی کمک رساندن به او را ندارید ولی اهل رحم هستید و دلت برایش میسوزد، خدا را شکر کنید که از پیروان اهل بیت (ع) هستید.
عبد صالح از حیوانیت بیرون میآید. از مخالفت با خدا و عصیان و طغیان خارج شده است. در زمان پیامبر اعظم (ص) یک فردی وارد شد و گفته شد که عبد صالح است. مؤمنان جمع شدند تا از او الگو بگیرند. آن فرد بیرون رفت و افرادی دنبال او رفتند تا از او سؤال کنند که شما چکار میکنید که پیامبر (ص) شما را عبد صالح معرفی کرده است. گفت کارم را درست انجام میدهم و از شغلی که دارم کار خیر انجام میدهم و پایبند به واجبات و محرمات هستم.
مرحله دوم ابرار است. ابرار کسانی اند که علاوه بر پایبندی به واجبات و محرمات، به مستحبات و مکروهات هم پایبند است. متأسفانه مستحبات و مکروهات دست کم گرفته میشود؛ در حالی که هر دو دستورات خداوند است. اگر عسر و حرج بود، انجام ندهید و اگر نبود باید انجام شود؛ چون دستورات شرعی است. امام صادق (ع) میفرماید: «لَا يَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى عَبْدٍ وَ لَا يُزَكِّيهِ [إِذَا] تَرَكَ فَرِيضَةً مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ وَ ارْتَكَبَ كَبِيرَةً مِنَ الْكَبَائِر.»[1]
کسی که گناه کند، طبق روایت اگر تا هفت ساعت توبه کند اثر وضعی آن هم برداشته میشود؛ چون گناه اثر تکوینی و وضعی دارد. اثر وضعی آن گرفتاریها است. یکی از مطالب مهم شناسایی گناه است. برای برخی از انسانها گناه مخفی است؛ مثلا تعارف بیجا خطر کذب را در پی دارد. گناه سبب گرفتاریها میشود؛ چنانکه امام باقر (ع) میفرماید: «مَا مِنْ نَكْبَةٍ تُصِيبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْبٍ وَ مَا يَعْفُو اللَّهُ عَنْهُ أَكْثَرُ.»[2] نکبت به معنای گرفتاری است که در اثر گناه به وجود میآید.
کسی که عبد خدا شود، از حالت حیوانیت بیرون شده است و با چشم دوختن به کرم خداوند و شفاعت معصومین بهشتی است. در روایت بین الفریقین آمده که امیرالمؤمنین (ع) قسیم النار و الجنة است. بیرون رفتن از حیوانیت کار سختی است. حیوانات به هر طرفی جذب میشود. حیوانیت جذبههایی دارد و جدا شدن از آن کار بسیار سختی است. راه بیرون رفتن از وادی حیوانیت پایبندی به واجبات و محرمات است و بعد از آن وادی ابرار است که پایبندی به مستحبات و مکروهات است که در عمل واجبات و محرمات است. برای فقهائی مثل سید ابوالحسن اصفهانی، صاحب عروه و ... مستحبات و مکروهات در عمل مثل واجبات و محرمات بوده است. آیت الله گلپایگانی سلوک را پایبندی به واجبات و محرمات دانسته است.
بنده عرفان نظری را قبول دارم و فرق آن با تصوف بسیار ظریف است. عرفان نظری میگوید با وضو بیایید فصوص الحکم ابن عربی را بخوانید. فصوص نکات مثبت زیادی دارد. اگر یک شاگرد در جلسه درس فصوص یک اعتراض کند، دیگر به او راه نمیدهند. عرفان عملی این است که سعی کنید واجبات را انجام دهید و محرمات را ترک کنید. استاد و شاگر حقوق هم دیگر را رعایت کنند. رابطه استادی و شاگردی رابطه فرزندی و پدری است. مصداق عرفان عملی فقهایی همانند امام خمینی (ره)، آقای خویی (ره)، آقای بروجردی (ره) است.