درس اخلاق استاد سید کاظم مصطفوی

1403/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصلاح نفس/راه‌های اصلاح نفس /اخلاص در عبادت

 

اخلاص:

قال الکریم فی القرآن العظیم: ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ.﴾[1]

گفته شد که موضوع اخلاق جذب فضائل و دفع رذائل است. چند مورد از فضائل را بیان کردیم و آثار آن را ذکر نمودیم. یکی از فضائل برجسته برای انسانی که می‌خواهد اخلاق و تربیت اسلامی را به دست آورد و می‌خواهد از اخلاق به سلوک و از سلوک به عرفان برسد، اخلاص است. عرفان هم دو درجه دارد، یکی درجه ابرابر و دیگری درجه مقربین. ابرار کسانی است که بهشت را آرزو می‌کنند و مقربین کسانی اند که بهشت آنان را آرزو می‌کند.

گر تو بر من عاشقی ای محترم پرده برکن من به تو عاشق ترم

در این جلسه می‌خواهم بحث اخلاص را بیان کنم. ابتدا اخلاص را معنا خواهم کرد و سپس آثار آن را بیان خواهم نمود. در قرآن کریم آیه‌ی که تلاوت شد بیانگر اخلاص است. شیخ طوسی که هم فقیه است و هم مفسر و هم رجالی، در کتاب تبیان در تفسیر این آیه به طور مختصر می‌فرماید: از این آیه استفاده می‌شود که در عبادات نیت قربی لازم است. به اصطلاح طلبگی می‌گوییم عبادات متقوم به قصد قربت است. فقها برای این مطلب، این آیه را به عنوان مستند اعلام می‌کنند. از این آیه این نکته‌ی استفاده می‌شود و آن این است که خدای متعال در برابر همه‌ی نعمت‌هایی که برای بندگان خودش عنایت کرده و «لا تعد و لا تحصی» است؛ چنانکه قرآن می‌فرماید: ﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا﴾[2] ، در برابر این همه نعمت‌ها از بندگان خود چه خواسته است؟ در برابر این همه الطاف و نعمت‌ها یک چیز خواسته است ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ.﴾[3] شما مورد امر قرار نگرفته اید مگر این که عبادت را از سر اخلاص انجام دهید. طلب خدا از بندگانش اخلاص است. در برابر نعمت و عنایت غیرقابل شمارش اخلاص در عبادت خواسته است.

در این راستا، مطلب قابل ذکر حدیثی است از حضرت صدیقه طاهره (س) که می‌فرماید: «من أصعد إلى الله خالص عبادته ، أهبط الله إليه أفضل مصلحته[4] کسی که به سوی پروردگار خود عبادت خالص خود را صعود دهد و عبادت او خالصانه باشد، خداوند فرو می‌فرستد برای او بهترین مصلحت را. در این حدیث بهترین صلاح اطلاق دارد و شامل صلاح دنیا و آخرت می‌شود. خداوند بهترین صلاح را برای او می‌فرستد به شرط این که عبادت از سر اخلاص باشد.

معنای اخلاص:

اخلاص در لغت به معنای خالص کردن و پالایش کردن و زدودن ناخالصی‌ها است. در اصطلاح این است که عمل پاک و پاکیزه، بدون آلودگی به شرک و غرض و مرض باشد.

اگر گفته شود که در روایت آمده اخلاص کار بسیار سختی معرفی شده است؛ چون که خطر شرک و ریاء وجود دارد و شرک و ریاء به راه رفتن مورچه سیاه، در شب سیاه، روی نمد سیاه تمثیل شده است. جواب این است که این حدیث اولا از سبک و سیاق تصوف است. سبک و سیاق تصوف خودش را در آن نشان می‌دهد که مشکل را چند برابر می‌کند، آدم را در تنگنا قرار می‌دهد و راه نجات را می‌بندد. در جمله‌ی کوتاه می‌توان گفت که این تعبیر از تعابیر صوفیه است. اگر اخلاص به آن مشقت باشد حرجی می‌شود. حرجی که شود مورد خواست خدا قرار نمی‌گیرد و متعلق امر قرار نمی‌گیرد؛ چون امکان ندارد که خداوند بندگان خود را در یک بن بست و حرجی قرار دهد که اگر بخواهند اخلاص داشته باشند این گونه باشند و اگر نه سقوط می‌کنند. ثانیا با تنزل می‌توان گفت که این روایت لحن اخلاقی دارد و روایات اخلاقی جنبه‌ی مبالغه‌ی دارد که مدلول مطابقی آن مراد نیست و کنایه از اهمیت و شدت توجه است. اخلاق را که آن گونه تعریف کرده و خصوصیاتی برایش بیان کرده، معنایش این است که اخلاص کار ساده‌ی نیست و ریاء در یک قدمی آن قرار دارد. یک توجه و تدبر و آگاهی شدید برای انسان اعلام می‌کند.

به هر حال اخلاص را که خدا خواسته، امر ممکنی است. در فقه اخلاص یعنی قصد قربت؛ مثلا صاحب جواهر می‌فرماید عبادت از سر اخلاص و قربی این است که داعی بر عمل امر خدا باشد. مثلا شما برای یک کاری می‌روید و پدر یا استاد می‌گوید برو برایم فلان خرید را انجام بده. داعی انجام خرید امر پدر یا استاد است. معنای داعی امر این است ما عبادت را که انجام می‌دهیم، در عمق ذهن ما یک مطلب به طور ارتکاز جا داشته باشد که این کاری را که می‌کنیم به خاطر امر خداست. این داعی، امر ممکن و ساده‌ی است و توجه مختصری می‌خواهد. در این مسأله که فقط بگوییم داعی دستور خداست، اخلاص محقق می‌شود؛ اما در کنارش ریاء، تظاهر و خود نمایی و غرض دیگری وجود نداشته باشد و اگر باشد به اخلاص صدمه می‌زند.

آثار اخلاص:

اولین اثر اخلاص این است که معامله، معامله با خداست؛ چنانکه قرآن می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[5] خداوند آن همه نعمت و الطاف را داده، در عوض اخلاص را طلب کرده است. معامله که بین خدا و بنده اش پاگیرد، نتیجه اش همان چیزی می‌شود که امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید «غاية الإخلاص الخلاص[6] اگر اخلاص آمد، آزادی حاصل می‌شود. دیگر هیچ قید و بندگی به کسی نداریم. فقط خدا و جهت خداست و اولیاء الهی هم در جهت خدایند. بنابراین اخلاص اولین معامله با خدا و آزادی از قید و بند بردگی دیگران است. خلاص و آزادی هم روحی است و هم جسمی. هم در دنیا است و هم در آخرت؛ به این صورت که اگر عمل خالصانه برای خدا انجام شود، یک آزادی برای روح به وجود می‌آید که درک شدنی است اما توصیف شدنی نیست. آزادی دیگر در دنیا است. در دنیا اشخاص و افراد قدرت مند و ثروت مند و اهل زور و زر وجود دارد؛ فرد مخلص در عبادت خداوند نسبت به هیچ کدام از آنان بستگی و بردگی نخواهد داشت؛ چون اخلاص از تمام این قیدها انسان را خلاص می‌کند. در نتیجه انسان در اثر اخلاص از عذاب الهی که برای گناه در آخر خواهد بود، خلاص می‌شود.

اثر دیگر اخلاص این است که اگر انسان خواسته باشد که دارای باطن انسانی شود، با ادعا به دست نمی‌آید و با تلاش و اذکار طولانی ممکن است به دست نیاید و راه آن اخلاص است.

اثر سوم این است که در دنیا در تمام حرکات خود گرفتار شیطان هستیم. از هر زاویه و پنجره‌ی شیطان وارد می‌شود و به هر نحوی وارد می‌شود؛ حتی از راه تواضع. اگر می‌خواهید جلوی شیطان را بگیرید راهش اخلاص است که خود شیطان گفته ﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴾.[7]

اثر چهارم به دست آورد قدرت علمی و معرفتی است. قدرت علمی مجتهدان قوی و قدرتمند قسمتش اکتسابی است و قسمتش موهبتی است. موهبت باید بیاید تا به جایی برسد. از روز اول که اصول تدریس می‌شد معالم بود، بعد کفایه آمد و اصول پیشرفت کرد. سید ابوالحسن اصفهانی که شاگرد آخوند بود گفت می‌خواستم کفایه راخلاصه تر کنیم، شب آخوند را در خواب دیدم که گفت به کتابم دست نزن. در نجف گفته می‌شد که از سوی خود مولی امیرالمؤمین (ع) به محقق خراسانی گفته شده بود که اصول وسیع شده است و آن را جمع کن. اخلاص رشد علمی می‌دهد که قسمتش موهبتی است و موهبت در اثر اخلاص به دست می‌آید. در حدیث آمده که «من أخلص لله عزوجل أربعين صباحا جرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه.»[8] در اثر اخلاص، سرچشمه‌های حکمت از دل بر زبان جاری می‌شود. اگر موهبت از بالا به سراغ یک اهل علم نیاید، تنها تلاش او به جایی نمی‌رسد و تلاش یک درجه است و موهبت درجه دوم است که بعد از اخلاص محقق می‌شود.

صاحب جواهر که جواهر را نوشته است، با معادلات تطبیق نمی‌کند و موهبتی است که در اثر اخلاص بوده است. اگر اخلاص آمد موهبت می‌آید.

شخصی در حالت کما قرار گرفت و رسید به مرحله محاسبه، اولین حساب عبادات بود و گفت دیدم که عبادات کمی ترک خورده است. گفتم کتاب نوشته ام، گفت اسم و رسمی برای خودت در نظر داشتی. خدماتی که انجام دادی، غرض داشتی. گفتم مکه رفتم، گفت مکه مشرف شدی ولی در کنج دلت یک چیزهایی داشتی. گفتم اجازه برگشت بده تا کارهایم را از سر اخلاص انجام دهم. قبول نکرد، تا این که او را به حق حضرت صدیقه (س) طاهره قسم دادم و آن وقت به من اجازه داد و برگشتم و الآن کارهایش را از سر اخلاص انجام می‌دهد.

پس اخلاص این آثار را دارد و خطر ریاء هم در تعقیب آن است. قبل از اخلاص یک التماسی از خود خداوند داشته باشید و بگویید خدایا عبیدک و کرمک از طریق کرمت کمک کن تا اعمالم برگرفته از سر اخلاص باشد. قبل از اقدام به عمل یک التجاء از پیشگاه پروردگار داشته باشید. توسل هم داشته باشید و از در کرم وارد شود و بگوید: خدا یا به لطف و کرمت. از الطاف خدا ائمه اطهار (ع) است و بهترین لطف در بین الطاف الهی، حضرت صدیقه طاهره (س) است.

در نتیجه در صورتی که اخلاص بیاید قدرت علمی و توفیق هم خواهد آمد.

از نظر شرعی می‌توان گفت که قبل از عبادت، اگر قصد داعی فقط امر خداوند بود اخلاص محقق شده است و در اواسط عمل، اگر یک وسوسه‌هایی در ذهن بیاید، از القائات شیطان است و اشکال ایجاد نمی‌کند چون غیر اختیاری است و بعد از اتمام عمل، اگر به کسی گفتی که من فلان عمل را انجام دادم، حسن ندارد؛ ولی عمل انجام شده را باطل نمی‌کند.

 


[1] سوره بینه، آيه 5.
[2] سوره نحل، آيه 18.
[3] سوره بینه، آيه 5.
[4] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج71، ص184.
[5] سوره صف، آيه 10.
[6] غرر الحكم و درر الكلم، التميمي الآمدي، عبد الواحد بن محمد، ج1، ص468.
[7] سوره ص، آيه 83.
[8] مستدرك سفينة البحار، النمازي، الشيخ علي، ج2، ص357.