1403/08/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصلاح نفس/راههای اصلاح نفس /توسل
نقش اخلاق در معرفت و عبودیت:
قال الله تعالی فی کتابه الکریم ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[1]
انسانی که میخواهد اصلاح نفس داشته باشد و به مقام انسانیت مطلوبی برسد، در قدم اول در حدی که ظرفیت دارد باید معرفتش کامل باشد؛ هر چند که به حد معرفت معصومین نرسد؛ ولی معرفت به خدا، رسول، معرفت اولیاء الله تا معرفت بقیة الاعظم را داشته باشد. این قدم پایه و بنیاد اساسی برای اصلاح نفس است.
بعد از عقیده، قدم دوم این است که باید انسان عبودیت را به هدف اصلی و اساسی و رسالت اصلی خلقت در نظر گیرد. یک انسان درست، دارای معرفت و عبودیت است و هر کدام از آن اگر نقصی داشته باشد، کامل شدن انسانیت مورد انتظار نخواهد بود.
عبودیت دو عنصری اصلی و فرعی دارند. دو عنصر اصلی عبارتند از واجبات و محرمات و دو عنصر فرعی عبارتند از مستحبات و مکروهات. نقش اخلاق در این زمینه چیست؟ اخلاق یک راه و روش و یک گفتار و رفتاری است که در حقیقت عبودیت را رونق میدهد و برای حفظ عبودیت اثرگذار است.
معرفت و عبودیت در حقیقت جنس و فصل واقعی انسان اند. ارسطو که جنس و فصل انسان را حیوان ناطق گفته است، حقیقت ندارد و جنس و فصل حقیقی انسان همان عبودیت و معرفت است.
توسل:
موضوع اخلاق جذب فضائل و دفع و رفع رذائل است. در ادامه چند موضوعی را به عنوان فضیلت یادآور شدم. یکی از نکتههایی که هم جزء فضیلت است و هم فرهنگ پیروان اهل بیت (ع) است و هم از آداب و رسوم طلبگی است و هم مفید برای رشد و رسیدن به مقام قرب و نجات از گرفتاریها و نابسامانیها است، بحث توسل است. توسل جزء فرهنگ شیعه و از آداب طلبگی است که از فقهای قدیم بگیر تا به امروز، این فرهنگ در بین آنان وجود داشته است؛ به طور مثال فقیه عظیم الشأن مثل امام خمینی (ره) در نجف هر شب حرم امیرالمؤمنین (ع) شرفیاب میشد. سیدنا الاستاد (سید الخوئی) قبل از درس اول حرم میرفت و بعد در جلسه درس حاضر میشد. ما هر چه داریم از اهل بیت داریم. در زمان شیخ انصاری یک طلبهی آرزو داشت که به حدی برسد تا بتواند از شیخ انصاری سؤال کند. توسل کرد به امیرالمؤمنین (ع) حضرت یک بسم الله الرحمن الرحیم در گوش او خواند. فردا که در جلسه درس آمد دید که فرق کرده و ذهنش قوی شده است. شروع کرد به سؤال کردن و از شیخ انصاری زیاد سؤال کرد. بعد از تمام شدن درس در محل کفش داری، شیخ انصاری به او فرمود: این قدر سر و صدا و شلوغ نکن، اگر حضرت در گوش تو یک بسمله خوانده است، در گوش من سوره حمد را کامل خوانده است.
مرجعیت هم بدون ولایت و توسل نمیشود. یکی از طلاب در مورد رهن منزل پول کم آورد و آخر شب رفت مجسد مقدس جمکران و توسل پیدا کرد به بقیة الله الاعظم (ع) و عرضه داشت که دست من و دامن تو. فردای آن روز شخصی زنگ زد و گفت که بیست میلیون را من پرداخت میکنم.
نقش توسل در زندگی:
در امور صنعتی؛ مثل مرکبات و داروها ممکن است عنصرهایی را بگنجاند که نقشش نگهدارندگی داشته باشد. در زندگی انسانی و در مسیر حیات برای حفظ آبرو و استقامت در مسیر عبودیت و برای بیمه از خطرات، نگهدارنده توسل است و آن هم توسل به مرکز که مرکز توسلات، توسل به حضرت صدیقه طاهره سلام الله تعالی علیها است. خود ائمه به جده اش صدیقه طاهر متوسل شده اند.
دل افسرده توسل نکند پس چه کند ای دوای دل افسردهی ما یا زهرا
بنابراین توسل به حضرت زهرا بسیار مجرب، مؤثر و گره گشا است.
آثار توسل:
1- انسانی که اهل توسل در زندگی است، هیچ وقت پشتش را خالی احساس نمیکند و پشت قلبش یک تکیهگاه محکمی وجود دارد.
2- توسل نگهدارنده است.
3- توسل آغازی است که فرجام آن توکل است؛ چنانکه شاعر گفته: به علی شناختم من به خدا قسم خدا را.
4- توسل در تمام امور زندگی آدم را به جایی وصل میکند و آبروی انسان نمیرود. کسی که با اهل بیت (ع) باشد آبرویش بیمه و تا ابد محفوظ است.
5- توسل در زندگی برای انسان حوائج زیادی را برآورده میکند و مشکل را حل میکند.
شیوه توسل:
توسل اولا مرکزیتش حضرت صدیقه طاهره (س) است و ائمه (ع) به او توسل کرده اند؛ برای این که حضرت زهرا ام ابیها و ام الائمة الاطهار (ع) و یار و یاور امیرالمؤمنین (ع) و عزیز ترین فرد در روی دنیا و در جهان آفرینش است. زهرا یعنی گل و زهرا گل جهان آفرینش است. فاطمه جلال است و زهرا جمال.
شیوه توسل به حضرت زهرا (س) به این صورت است که صلوات اکبر (اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنها و السرّ المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک) صد بار گفته شود. بعد صد بار تبری صورت گیرد.
از یکی از افاضل و شاگردان شهید صدر نقل میکنم که در نجف یک روحانی بود که بعدها در انتفاضه نجف شهید شد. از حجاز طلابی برای تحصیل در نجف میآمد و تعدادی از مدینه میآمد. یک طلبهی از مدینه آمده بود و با این روحانی رفیق شد و تولی و تبری داشت. بعد از چند سال تحصیل این طلبه مدینه بازگشت. این روحانی که رفیق او بود میگوید بعد از مدتی مدینه رفتم او را دیدم. او مرا به خانه اش برد و در را بست و گفت ای رافضی دیدم که چه میکردی و چه قدر لعن و تبری داشته و الآن به حساب شما میرسیم. یک لحظه درخواست کردم که پشت بام بروم و دو رکعت نماز بخوانم. گفت مگر نمازت قبول است؟ رفتم پشت بام خانه و دو رکعت نماز خواندم و یک توسلی به حضرت صدیقه طاهر کردم. این توسل از عمق دل بود و بعد از توسل که از پلهها پایین آمد و به حیات خانه رسیدم، دیدم که در حیاط خانهی خود در نجف هستم.
در فرهنگ طلبگی و در فرهنگ تشیع کسی احساس غربت و تنهایی نمیکند و با توسل کارها درست میشود.