1403/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: انسانیت/معرفت و اخلاق /شباهتهای اخلاقی انسان با معرفت و اخلاق با پیامبر (ص)
قال الله تعالی فی کتاب الکریم ﴿وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ.﴾[1]
تعریف انسان:
این نکته را یادآور شوم که انسان یک جنس و فصلی به اعتبار جسم خودش دارد که همان تعریف معروف فلسفی – منطقی است که میگوید انسان حیوان ناطق است. اما از منظر معرفت و کتاب و سنت تعریف انسان فرق میکند و حیوان ناطق نیست؛ بلکه انسان مؤمن صالح است؛ چنانکه در زیارت جامعه کبیره آمده است. تعریف انسان باید از سوی انسان کامل و از مبدأ وحیانی صورت گیرد و امام معصوم باید برای انسان تعریف ارائه نماید. منظور از مؤمن و صالح بودن یعنی معرفت و اخلاق است که یک انسان جنس و فصلش معرفت و اخلاق است. انسان اگر معرفت ندارد صحت سلب دارد و انسان به معنای کلمه نیست و انسان اگر از اخلاق بهره مند نیست صحت سلب خطرناک دارد و میشود ﴿أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل﴾[2] و امروزه اسرائیل و آمریکا اضل سبیلا است؛ چون از معرفت و اخلاق بویی نبرده اند. این تعریف از انسان تعریف واقعی است که از مصدر وحی آمده است و جنس و فصل انسان باید از سوی خالق او اعلام شود. فیلسوف خالق انسان نیست تا تعریف کامل برای انسان ارائه نماید. امام هادی (ع) در زیارت جامعه انسان را تعریف کرده به مؤمن صالح. پس اخلاق در حقیقت فصل مایز انسان است. انسان که دارای یک جنس و فصل است، جنسش مؤمن و فصلش صالح است. صالح کسی است که متلبس به لباس اخلاق باشد و اخلاق را رعایت کند. یک انسانی که دارای اخلاق پسندیده است، مصداق انسان است از یک سو و از سوی دیگر باطن او هم انسان است. ﴿بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ﴾[3] ببینید اگر اخلاق در شما حاکم است، خدا را شکر کنید که در ظاهر و باطن انسان هستید و اگر آن خوی انسانی وجود ندارد، خطر بیرون رفتن از انسانیت و خطری که انسان را به سمت حیوانیت و درندهگی به پیش میبرد، وجود دارد.
اثرات معرفت و اخلاق:
نکتهی دیگر این است که انسانی که معرفت و اخلاق دارد و حقیقت انسان را به دست آورده، یک اثرات مثبتی دارد. اثر اولش این است که از لحاظ روحی و زندگی اجتماعی در یک آرامش و آسایش است. اخلاق اولا به خود انسان آرامش میدهد و ثانیا برای جامعه این اثر را به بار میآورد. معرفت و اخلاق که حاکم شود از خطرات زیادی انسان را بیمه میکند؛ مثلا انسانی که از اخلاق برخوردار نیست و معرفت ندارد در اثر حاکمیت جهل و در اثر سوء اخلاق، فشار درونی، فشار عصبی و فشار روحی بر او عارض میشود که در قدم اول آسایش را از او میگیرد، آرامش را از او میگیرد و از زندگی لذت نمیبرد و دیگران هم از دست او در آرامش نیستند؛ بلکه بیماری افسردگی سراغ او میآید. رنج درونی و فشار اعصاب بیماری روانی را در پی دارد. از لحاظ علمی، بیماری روانی معالجه پزشکی ندارد و مرگ تدریجی دارد.
زندگی کردن تو مردن تدریجی بود آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم
فرد افسرده از معرفت و اخلاق بهره نداشته است تا این که سر از افسردگی درآورد و این دنیا برایش جنهم شد و آخرتش هم دست خداست.
تشابه انسان با معرفت و اخلاق با پیامبر (ص):
در کتاب معتبر تحف العقول روایت ذیل از رسول الله الاعظم (ص) نقل شده است. اگر گفته شود که این کتاب در بحث رجالی جایگاهی ندارد؛ ولی ما با شم الدرایه به این نتیجه رسیدیم که این کتاب معتبر است؛ چون شم الدرایه معنایش این است که تألیف کتاب، محتوای کتاب و زمان کتاب باید بررسی شود تا اعتبار به دست آید.
روایت به این صورت است که پیامبر (ص) در جمعی از مسلمانان فرمود: «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَشْبَهِكُمْ بِي أَخْلَاقاً »[4] آیا خبر ندهم که شبیه ترین شما با من از نظر اخلاق چه کسی است؟ گفته شد بلی یا رسول الله. ما مشتاقیم و شما اسوهی اخلاق هستید. فرمود: «قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَحْسَنُكُمْ أَخْلَاقاً وَ أَعْظَمُكُمْ حِلْماً وَ أَبَرُّكُمْ بِقَرَابَتِهِ وَ أَشَدُّكُمْ إِنْصَافاً مِنْ نَفْسِهِ فِي الْغَضَبِ وَ الرِّضَا.»[5]
فراز اول احسنکم اخلاقا است که پیامبر (ص) فرمود اگر میخواهید شبیه من باشید باید از نظر اخلاق خوب باشید. در رویارویی با مردم با یک شیوهی دلپذیر، پر از مهر و محبت و با کمال دوستی و تواضع برخورد کنید.
من ندیدم در جهان جستجو هیچ وصفی بهتر از خلق نیکو
بنابراین نکتهی اول احسنکم اخلاقا است و تبعیض پذیر نیست که با اعاظم با اخلاق نیک رفتار کنید و با زیر دستان با خشونت رفتار کنید. در اخلاق از اسوههای عملی که استفاده میکنیم، فقهاء و مراجع تقلید و در اصل ائمه هدی (ع) مرجع ماست. از باب مثال آیت الله العظمی گلپایگانی (رحمه الله) در زندگی نامه اش آمده که یک مورد عصبانی نشد و با کسی تند برخورد نکرد و این برای پیروان اهل بیت (ع) اسوه است. در شعر فرزدق اخلاق امام سجاد (ع) آمده است.
سَهْلُ الْخَلِيقَةِ لَا تُخْشَى بَوَادِرُهُ يُزَيِّنُهُ اثْنَانِ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ الْكَرَم[6]
امام سجاد (ع) اخلاقش بسیار نرم و دلپذیر بود. وحشت آفرین نبود. برخورش با مردم همیشه مثبت بود.
ما قال لا قط إلّا في تشهده لو لا التشهد كانت لاءه نعم[7]
برای مردم همیشه جواب مثبت میداد و فقط در تشهد کلمه نفی به کار برده است. ما که پیرو امام (ع) هستیم باید در عمل پیرو باشیم.
فراز دوم اعظمکم حلما است که بردباری و حلم بزرگ ترین نشانه برای شباهت به پیامبر (ص) است اگر کسی با او تند برخورد کند یا جسارت کند، از حالت بردباری خارج نمیشود.
ما شاخ درختیم پر از میوهی توحید هر رهگذر سنگ زند عار نداریم
بشنو زدل زندهی شمس الحق تبریز از دوست به جز وعدهی دیدار نداریم
فراز سوم «ابرکم بقرابته» است که انسان از جهت رفتار و رابطه با اقوام و اقارب و ذوی الارحام مهربان و بهترین به حساب آید. و با اقاربش با برّ و تعامل برخورد داشته باشد. خود سیره پیامبر (ص) در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته. ﴿وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾.[8] اقارب یک حق خاصی بر انسان دارد. اگر یکی از اقارب شما زبان بد دارد وظیفه دارید که او را ارشاد کنید. مصداق دیگر این جمله این است که اقارب اگر در تنگنای زندگی است در حد وسع و توان خود کمک کنید.
فراز چهارم این بود که اهل انصاف باشد «اشدکم انصافا بنفسه فی الرضا و الغضب» انسان در حالات مختلفی وظیفه اخلاقی اش فرق نکند. رضا و غضب برای انسان عادی فرق میکند که در حالت رضا وصف و تمجید خواهد داشت و در حالت غضب اعلام نقص و بدگویی دارد و اعمال ناروا به طرف مقابل نسبت میدهد؛ اما کسی که اهل معرفت و اخلاق باشد، انصاف دارد. انصاف یعنی چه؟ یعنی برای کسی که حقی قائل هستی، در حال رضا و غضب فرق نکند و همان حق را در هر دو حالت به او بده. خداوند برای کسی که معرفت و اخلاق داده، راه سعادت برایش هموار شده است.