1402/11/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: راههای اصلاح نفس/ولایت اهل بیت /بهترین امت بودن ائمه (ع)
قال الله تبارک و تعالی: ﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ﴾[1]
خدای متعال خطاب به جمعی از مخاطبین حاضر میفرماید: شما بهترین امت هستید که دو کار انجام میدهید؛ یکی عمل و دیگر ایمان؛ یعنی خود تان پایبند به واجبات و محرامات هستید و برای مردم هم واجبات و محرمات را تذکر میدهید. امر به معروف یعنی تذکر به واجبات و نهی از منکر یعنی تذکر به ترک گناه. شما ایمان به خدا دارید. قرآن میگوید شما ایمان به خدا دارید. اینها کل امت که نیست وجدانا. در تفسیر که مراجعه کنیم، در تفسیر قمی که تفسیر روایی و ولایی است و آیات مربوط به ائمه را با سند درست در این کتاب جمع آوری کرده است، بر اساس معاییر رجال، یکی از توثیقات عام رجال، سند تفسیر علی بن ابراهیم است. در این تفسیر، ج1، ص110 ذیل این آیه آمده است که از امام صادق (ع) سؤال معنای کنتم خیر امة چیست؟ فرمود: «كُنْتُمْ خَيْرَ أَئِمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ.»[2] سید الشهداء فرمود هدف من از آمدن به کربلا این است که میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم. ائمهی اطهار بهترین امت هستند. امت به کل مجموعه هم صدق میکند و به فرد واحد هم صدق میکند؛ چنانکه به ابراهیم خلیل که یک نفر است، امت گفته شده و به ائمه (ع) هم امت گفته میشود.
ائمهی اطهار (ع) دو وصف عملی و نظری برایشان ذکر شده؛ یکی این که اهل اعتقاد کامل اند که در ضمن ایمان به خداست و دیگر اهل عمل کامل اند که در ضمن امر به معروف و نهی از منکر است.
این ایام مصادف با ولادت سیدالشهداء (ع)، امام سجاد (ع) و اباالفضل العباس (ع) است. فرزئق در بارهی امام زین العابدین (ع)گفته است:
ما قال «لا» قط الا فی تشهده لولا التشهد کانت لاؤه نعم
یغضی حیاء و یغضی من مهابته فما یکلم الا حین یبتسم[3]
شام ولادت ابوالفضل العباس است. در یک مکاشفهی سؤال شد که مقام حضرت عباس تا کجاست؟ جواب آمد که تا عرش خداست. روز قبلی ولادت حضرت سیدالشهداء (ع) بود. فردی گرفتار شده بود و پدرش از پیر غلامان امام حسین (ع) بود، این پدر از دنیا رفته بود و با گرفتاری که پیش آمده بود، یک وقت این فرد دید صدای پدرش را میشنود که مداحی میکند. برادرش میگفت یا حسین برادرم را نجات بده و مادرش میگفت یا امام رضا پسرم را نجات بده. این فرد گرفتار میگوید کنار پدرم نشسته بودم که امام رضا آمد یک نگاهی کرد، این نگاه آن قدر آرامش بخش بود که وصف ناپذیر است؛ ولی از گرفتاری نجات پیدا نکردم. گرفتاری اش این بود که مرده بود و مادرش خیلی ناراحت بود و این فرد میخواست که من برگردم تا مادرم خوشحال شود. در این هنگام پدرم خودش را روی قدمهای امام رضا (ع) انداخت و پاهای امام (ع) را در بغل گرفت و توسل و التماس کرد که آقا یک عنایتی کنید. یک مرتبه دیدم که امام رضا (ع) یک جوابی داد و آن این بود که فرمود صبر کن تا آقا بیاید. منتظر بودیم که خود امام رضا (ع) آقا است و آن آقا کیست؟ چند لحظهی صبر کردیم بعد دیدیم که سیدالشهداء با لباس سبز وارد شد و دستی روی سرم گذاشت و فرمود خداوند تو را شفا داد برو. یک وقت خودم را در بیمارستان روی تخت سالم و سلامت دیدم.
در این ایام سه تا مناسبت داریم. اگر عرفان و عشق الهی میطلبید، سراغ امام حسین (ع) بروید.
با خدا متصل و نامتناهی است حسین به اباالفضل قسم عشق الهی است حسین
اگر عرفان و سلوک و وصال و عشق الهی میخواهید سراغ سیدالشهداء بروید. همهی زوایا را این انوار مقدسه دارند؛ ولی جهت برجسته را اگر بگوییم، عشق و عرفان الهی در سیدالشهداء است. چرا واقعهی کربلا افت نمیکند؟ چرا اربعین در دنیا در طول تاریخ نظیر ندارد؟ جواب این است که عشق حاکم است. عشق تفسیر ندارد. عشق تأثیر دارد؛ ولی تفسیر ندارد. میبرد آنجا که خاطر خواه اوست. اگر عبودیت میطلبید که اصل کار اهل علم است، سراغ امام سجاد، زین العابدین (ع) بروید. عبودیت و اخلاص و زهد را سید الساجدین برای کل دنیا تا بلندای ابدیت ثبت کرده است. امام سجاد (ع) میفرماید: «اعمل بفرائض الله تكن من اتقى الناس وارض بقسم الله تكن من أغنى الناس وكف عن محارم الله تكن أورع الناس وأحسن مجاورة من يجاورك تكن مؤمنا وأحسن مصاحبة من صاحبك تكن مسلما»[4] اگر میخواهید زاهد ترین مردم باشید فقط گناه نکنید. اگر میخواهید بهترین بنده باشد هر امری که واجب است، به هیچ وجه ترک نکنید. واجب تبصره ندارد و با چنگ و داندان به آن عمل کنید. اگر ترک کنید آنچه را که خدا بر شما حرام کرده است، پارساترین و زاهد ترین مردم هستید.
وصفی از حضرت عباس به عنوان عیدی برای شما بگوییم. حضرت سجاد (ع) برای عمویش عباس یک وصفی اعلام کرده است و فرموده: خدا پرچم عمویم عباس را بالا برده است و این رفعت طبیعی نیست؛ بلکه خدا بالا برده است.
پس عرفان اگر خواستید سراغ سید الشهداء بروید و اگر عبودیت و زهد خواستید سراغ امام سجاد (ع) بروید و اگر حاجتی داشتید سراغ باب الحوائج حضرت عباس (ع) بروید. شخصی موتور سواری را ماشین میزند و در حال مردن قرار میگیرد، شروع میکند به توسل از رسول خدا (ص) شروع میکند تا امام عصر (ع) ادامه میدهد اما جواب نمیگیرد. بار دیگر این کار را تکرار میکند و جوابی نمیشنود. با خود میگوید من یک عمر جا رو کش این خاندان بودم و جوابی نگرفتم. این خانواده خادمش را از در خانه اش رد نمیکند. یک مرتبه یک آقای قد بلندی آمد و فرمود: خداوند برایت حیات مجدد داد و توسلاتت گرفت. زنده میشوی برو بچه ات را میبینی و بچه ات که در رحم همسرت است پسر است و خداوند به شما حیات مجدد داد. از او پرسیدم که شما کیستی؟ فرمود من عباس هستم.
کسی که از عمق دل ارتباطی به عباس دارد، جواب قطعی است. راه توسل به حضرت عباس این است که هر انسانی به طور فطری از عمق دل علاقه به مادرش دارد؛ لذا برای حضرت عباس 110 بار سوره توحید را بخوانید و هدیه کنید به روح ام البنین مادر حضرت عباس، آن وقت حاجت میگیرید.