1402/10/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: راههای اصلاح نفس/اخلاص /معنا و آثار اخلاص
قال الله تبارک و تعالی فی کتابه الکریم: ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ.﴾[1]
موضوع بحث ما اخلاص است. ابتدا اخلاص را معنا کنیم. معنای دقیق فقهی اخلاص را بیان کنیم، آنگاه آثار و ثمرات آن را یادآور شویم. آیه بالا چند منظوره است؛ یکی این است که مستند برای اشتراط نیت قربی در عبادات است. تفاسیری مثل تفسیر تبیان، این آیه را مستند برای اشتراط عبادت به قصد قربت ذکر فرموده است. منظور دوم این است که خدای متعال در برابر همهی نعمتهای بیشماری که به بندگانش داده ﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا﴾[2] ، از آنان عبادات مخلصانه خواسته است.
معنای اخلاص:
اخلاص در لغت به معنای پالایش و زدودن ناخالصیها است. عبادتی که انجام میدهیم از سر اخلاص باشد و آلودگی؛ مثل آلوده به تظاهر، آلودگی به ریا و آلودگی به اغراض نباشد و خالص برای خدا باشد.
اخلاص در اصطلاح دو تا معنا دارد. یکی در اصطلاح خلاقی و دیگری در اصطلاح فقهی؛ اما در اصطلاح اخلاقی، معنای اخلاص؛ یعنی این که انسان خودش را با تمام وجود از تمام وابستگیها آزاد کند و فقط خدایی شود و به چیز دیگری ربط و ارتباط، علاقه و وابستگی وجود نداشته باشد. این معنا، معنای وجوبی نیست بلکه به معنای فضیلت زیاد است و برای کسی است که اهل سلوک و معرفت باشد.
معنای فقهی اخلاص: صاحب جواهر نسبت به معنای فقهی اخلاص، به این مضمون میفرماید: اخلاص یعنی انجام عمل بر اساس امر الهی که داعی برای کار ما امر خدا باشد. به اصطلاح عوام باعث و بانی، سبب و انگیزه برای کار، امر خدا باشد. اگر از شما سؤال شود که چرا این کار را انجام میدهی؟ در جواب میگویی خدا فرموده است. انجام کار بر اساس دستور خدا اخلاص است. لذا از منظر فقه اخلاص بسیار ساده و سهل المئونه است و به آسانی صورت میگیرد.
اما از منظر اخلاق، معنای اخلاص پیچ و خمی دارد که گفته میشود در مقابل اخلاص ریا قرار دارد. حدیث معروفی است از امام عسکری (ع) که سندش هم درست است و میفرماید: ریا مثل حرکت مورچهی سیاه در شب تاریک روی نمد سیاه است. ریا ضد اخلاص است و اخلاص شکن است.
ممکن است به ذهن خطور کند که اخلاص اگر با این سختی و صعوبت باشد، از اخلاص خبری نیست و همهی عبادتها مشرکانه میشود. جواب محققانه این است که معنای اخلاص و ریا از هم تفکیک شود؛ اخلاص یعنی عمل بر اساس امر خدا و ریا یک خطر بسیار مرموز و یک ویروس نامرئی است. این روایت تعریف برای ریا است و به اخلاص ربطی ندارد. اگر عمل خود را برگرفته از دستور خدا انجام دهید اخلاص محقق شده است و آن وقت ریا وارد ذهن انسان نمیشود. اخلاص ریا شکن و ریا پاک کن است. علاوه بر این که خدای متعال در قرآن از بندگان خودش خواسته است که عمل از سر اخلاص انجام دهند و هر چیزی را که خدا بخواهد و به آن امر کند، مقدور و سهل و مسیور است. حدیث معروفی است که میفرماید: «بُعِثْتُ بالشَّريعَةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ»[3] پیامبر (ص) میفرماید من به یک شریعت سهل و آسان مبعوث شده ام. احکام شریعت سهل است؛ بلکه واجبات و محرمات که دستورات شرعی است، مقتضای فطرت و طبیعت انسان است و برای او آرامش بخش است. بنابراین خداوند وقتی چیزی را بخواهد هم مقدور است و هم آسان و اخلاص را که خواسته است، هم مقدور انسان است و هم سهل است.
چرا گفته شده است که ریا این قدر سخت است؟ یک نکتهی اخلاقی دارد. در بحث رجالی روایات چهار دسته اند: یک دسته مربوط به عقاید است. دستهی دوم مربوط به احکام میشود. دستهی سوم مربوط به اخلاق میشود. دستهی چهارم مربوط به حکایات میشود. روایاتی که در بارهی ریا آمده است؛ مثل روایت بالا، از سنخ اخبار اخلاقی است. یکی از ضوابط برای شناسایی اخبار اخلاقی این است که بیانش مبالغهی است. ضابطه دیگر این است که مدلول مطابقی آن مراد نیست و بیان کنایهای است؛ مثلا میگوید در مکه یک نماز برابر با 500 نماز است، اگر مدلول مطابقی مراد باشد، یک دور نماز در مکه بخواند کافی است. این دسته از روایات مدلول مطابقی ندارند و کنایه از فضیلت زیاد است. در فارسی هم نمونه داریم؛ حافظ گفته:
دل به دست آور که حج اکبر است از هزاران کعبه یک دل بهتر است
دل به دست آوردن کنایه از فضیلت فراوان است نه این که واقعا چنین باشد.
آثار اخلاص:
اولین اثری که اخلاص بر جای میگذار صحت عبادت است. آیا عبادت درست است یا نه؟ معیار صحت عبادت اخلاص است. از آیهی مذکور این مطلب استفاده میشود که عبادت باید پیوند خورده با اخلاص باشد.
اثر دوم باز هم از آیه قرآن استفاده میشود و آن بیمه در برابر خطرات مهم است. انسان در زندگی یک خطر عظیمی دارد و آن تسلط شیطان است؛ مثلا انسان ممکن است فکر کند در حال عبادت است؛ ولی شیطان از یک راه باریکی وارد شود و عبادت او را از بین ببرد. اخلاص راه شیطان را سد میکند. شیطان میگوید ﴿فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ﴾[4] همه را اغوا میکنم؛ مگر کسانی که حفاظی به نام اخلاص دارند. در زندگی نامه شیخ انصاری به این مضمون آمده که یکی از اصحاب خاص او خواب دید که شیطان چند نوع افسار دارد. از او سؤال کرد این افسار بزرگ و کوچک چیست؟ گفت افسار کوچک برای آدمهای عادی است و این افسار بزرگ برای علما است. در ادامه این داستان آمده که یک افساری است با جدیت شیخ انصاری را با آن دنبال میکند و بر او دست نمییابد. شاگرد به استاد داستان را بیان کرد. شیخ با زبان حال فرمود: نستجیر بالله تعالی، یکی از فامیلها نیازمند بود و چند بار میخواستم که مبلغی از بیت المال را به او بدهم؛ ولی جا نمیافتاد، تا این که تصمیم گرفتم ندهم.
اثر سوم اخلاص، خلاصی و آزادی از مشکلات و گرفتاریها؛ بخصوص مشکلات روحی است. امیرالمؤمنین (ع) در روایتی فرموده است: « وَ بِالْإِخْلَاصِ يَكُونُ الْخَلَاصُ.»[5] به وسیلهی اخلاص، خلاصی و آزادی از گرفتاریهای زندگی حاصل میشود. آزادی ذهنی، بالاترین آزادی در زندگی انسانی است. انسان اگر آزادی جسمی داشته باشد؛ اما آزادی روحی نداشته باشد، در حقیقت در عمق سجن و زندان قرار دارد. آزاد کسی است که روحش آزاد باشد، هر چند که گرفتاریهای جسمی داشته باشد.
اثر چهارم اخلاص این است که کسی که با اخلاص آشنا شود و کارهایش را از سر اخلاص انجام دهد؛ بخصوص چهل روز پشت سرهم، روحش یک توانمندی پیدا میکند. بخصوص برای اهل علم اگر اخلاص داشته باشد یک مطالبی در ذهنش میآید که در شرایط عادی ممکن نیست. «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ».[6] کسی که چهل روز برای خدا اخلاص داشته باشد، چشمههای زلال حکمت و فرزانگی با الهامات الهی از عمق دل و جانش بر زبانش جاری میشود. این حکمتها برخواسته از اخلاص است.
اثر پنجم بر اساس روایتی است که حضرت زهرا (س) فرموده اند: «مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ، أَهْبَطَ اللَّهُ [إِلَيْهِ] أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه».[7] بالاترین فضیلتی که از سوی خداوند، در برابر اخلاص، برای بندگانش فرستاده میشود این است که بهترین مصلحت او را فرو میفرستد. شما اخلاص داشته باشید، خداوند برترین مصلحت شما را فرو میفرستد. انسان نمیداند که مصلحتش در چیست؟ خداوند برترین چیزی را که به صلاح او در دنیا و آخرت باشد برای او میفرستد.
به مناسبت شام وفات حضرت ام البین (ع) عرضه میداریم:
جهان بانو که در خلد برین است امام بانوان ام البنین است
بود فرزند او عباس ابوالفضل که مانند امیرالمؤمنین است
ابوالفضلی که عشق او حسین نه عاشق بلکه او عشق آفرین است
چه بانویی که همسر با علی شد پس از زهرا همان بانو همین است
جمالش جلوهی از نور زهراست مرادش پیشوای راستین است