1402/09/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: راههای اصلاح نفس/مراقبت /آثار مراقبت و راهکارهای عملی آن
به طور اجمال گفته شد که مهم ترین و اثرگذار ترین علم در زندگی انسان، اخلاق است. اثر اول اخلاق این است که برای خود انسان آرامش میدهد. اثر دوم آن این است که اگر اخلاق در جامعه بین مردم پیاده شود، یک مورد نزاع و درگیری در بین جامعه وجود نخواهد داشت. تمام گرفتاریها در اثر حیوانیت است. اخلاق یعنی انسان شدن به معنای واقعی کلمه. اگر جامعه انسان شود، تمام نابسامانیها از جامعه رخت بر میبندد.
در جلسه قبل گفته شد که عامل اصلی اصلاح نفس خود آدم است. عوامل دیگری که عبارتند از تربیت، خانواده، محیط و استاد، عوامل درجه دوم اند. در این رابطه نکتههایی گفته شد از جمله این که هر وقت عصبانی شدیم در حال عصبانیت تصمیم نگیریم که چنین تصمیمی معمولا یک حرکت حیوانی است؛ لذا قتل و غارت و نزاع و درگیری که روزانه در خیابانها به وجود میآید، در اثر همان عصبانیت است که شکل میگیرد.
خود ما باید به فکر خود باشیم قبل از آن که گرفتار شویم و راهی برای نجات نداشته باشیم. اگر انسان از اخلاق جدا شود، رفته رفته آن چنان گرفتاریهای پشت سرهم برایش به وجود میآید که راه نجات ندارد. از اول چه کند؟ عملیات مراقبت را انجام دهد. مراقبت عملیات پیشگیری است که انسان باید توجه کند و این نکته را به ذهن خود بسپارد؛ همانطوری که امیرالمؤمنین (ع) نسبت به دنیا فرموده: «دار بالبلاء محفوفة و بالغدر موصوفة»[1] دنیا یک خانهی است که با گرفتاریها پیچانده شده است. ما در یک وادی زندگی میکنیم که به هر طرف رو کنیم، یک بلا و یک آفت است و در بین آفتها قرار داریم. آفتها چند دسته اند: برخی بیرونی اند مثل رفتار بعضی از جهال که آدم با آنان وقتی برخورد کند، یک آفتی است که نه حرف سر آنها میشود و نه دست از سر انسان بر میدارد. آیهی قرآن علاج آن را بیان کرده و فرموده: ﴿وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ﴾[2] اگر به فرد جاهلی برخوردید و دیدید که منطق سرش نمیشود و هر مقدار موعظه کنی گوش نمیدهد و رهایت هم نمیکند، عقب نشینی کنید و از او اعراض نمایید. برخی دیگر از آفتها که عمده تر از آن است، بالاهای درونی است. دشمن داخلی ضربهی محکم تر و اساسی تر و خطرناک تر و بنیادی تر برای انسان و کشور و مملکت میزند. دشمن داخلی انسان گناهان خود آدم است. گناه بزرگترین دشمن آدم است. «الدنیا دار بالبلاء محفوفة» انسان به بلایا مبتلا است و بلاها گناهان است و انسان باید مراقبت کند که گرفتار دام بلا نشود. اگر چشم بصیرت باشد و یک بینش وسیع و بلندی باشد، انسان درک میکند که این بلاها؛ یعنی این گناهان اطراف، هر کدام یک دام بلا است، از این دام خود را نجات میدهیم دام دیگر فرا میرسد و ... پس علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد و آن مراقبت است و با مراقبت، گرفتاریها خیلی کم و رفته رفته گم میشود.
ارباب عرفان و معرفت چند نکتهی را بیان کرده اند: گفته اند که آسان زیستن و آزاد زیستن در بی تکلفی است. آزاد مردن و آسان مردن در بی تعلقی است. آسان دوستی کردن و آزاد دوستی کردن در بی توقعی است. این جملهها کلیدی است. کسی که با دوستش در شبکهی توقع زندگی میکند و بعد از مدتی که به توقعش نرسد به یک دشمن بسیار جدی او تبدیل میشود و میگوید من از او انتقام میگیرم؛ چون یک توقعی داشتم که برآورده نکرد. در روایتی از امیرالمؤمنین (ع) آمده است: «الطمع رق مؤبد.»[3] طمع یک بندگی و بردگی جاودانی است. تا وقتی از کسی طمع داشته باشی، در بند آن طمع گرفتاری و اگر بدون طمع و توقع دوستی داشتی، آن دوستی ادامه پیدا میکند و آن دوستی با رمز قربة الی الله است که دائمی و همیشگی است.
در بارهی مراقبت امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «رحم اللّه عبدا راقب ذنبه و خاف ربّه.»[4] حضرت دعا کرده است و دعای امام مستجاب است. وقتی حضرت دعا کند که خدا رحمت کسی را که مراقبت از گناه میکند و از خداوند خوف و خشیت دارد، تحت پوشش رحمت خداست و دعای امام رد نمیشود. بنابراین وقتی مراقبت را آغاز کنیم، اولین عنایتی که به آن برمیخوریم، زیر پوشش رحمت خدا بودن است و اگر کسی چنین شود غصهی ندارد؛ وانگهی این مراقبت با یک قراردادی همراه است که طرف آن خداست و انسان با خدایش قرارداد میبندد. هر روز در تعقیبات نماز صبح با خدا قرارداد ببندید که خدایا توفیق بده که من امروز گناه نکنم. در قرارداد با خدا چون طرف خداست حتما طرف قرارداد خود را مورد عنایت قرار میدهد و در ذهن انسان یک انرژی ایجاد میشود و یک ملکهی ایجاد میشود که در خلال آن روز، انسان را در برابر گناه حفظ میکند.
نکتهی دیگر این است که انسان هنگامی که اهل مراقبت باشد، دشمن حساب کارش را میکند. دشمن گناه است و انگار شما را میبیند، وقتی مراقبت کردید و موضع گرفتید، زمینه برای حمله ندارد. مراقبت سنگر گیری در برابر دشمن داخلی است و با مراقبت دشمن حساب کارش را میکند و میگوید او با خدا تعهد بسته و نمیشود کاری از پیش برد. مراقبت در انسان در عین حالی که یک عامل تربیتی و یک عامل عاقلانه و خردمندانه است و هر کسی از عقل، فکر و هوش لازم بهره دارد، بی گدار به آب نمیزند و مراقب کار خودش است.
خاک راهی که در او می گذری واقف باش که عیون است و جفون است و خدود است و قدود
در بارهی مراقبت عملیات از این قرار است که در برخوردها مراقب باشیم که با مردم و با فرد مؤمنی که برخورد میکنیم، سعی کنیم که دل او را نرنجانیم و کسی را از خود ناراحت نکنیم، گاهی متوجه نیستیم که یک مؤمن قلب و دلی دارد که در آن جای خداست و کسی که قلب مؤمنی را بشکند یک گناه عظیمی است خطرناک. در رویارویی با مردم طوری برخورد کنیم که دلی کسی را نشکنیم.
دل شکستن هنر نمیباشد هنر مرد آن است که دل به دست آرد
اگر با کسی بحث میکنید و سواد شما بالاتر است و طرف سوادش کمتر است، در جلسه طرف را مغلوب نکنید و فورا اعلام نکنید که تو نمیفهمی. دو نفر فقهیی بود در نجف که یکی از آن دو محقق اردبیلی بود و با طرف بحث کرد و به جایی نرسید و معلوم نشد که محقق اردبیلی فرمایشش درست است یا فاضل معاصرش. بعد از اتمام جلسه، محقق اردبیلی و آن طرف مقابل رفتند اطراف شهر نجف و در آنجا آن فاضل معاصر بحث را کامل شرح داد، بعد از آن محقق اردبیلی گفت در جلسه این مطالب را نگفتی، گفت بله، بلد بودم ولی در حضور مردم نخواستم که به حیثیت شما صدمهی وارد شود.
اگر میخواهید آبروی خود را حفظ کنید، راه حفظ آن چیست؟ گفته میشود شما آبروی کسی را نریزید، ان شاء الله آبروی شما نمیریزد. حفظ آبروی دیگران خیلی ثواب دارد و یک صفت ستار العیوبی الهی حفظ آبرو است. اگر کسی نقص یا اشکالی دارد به رویش اگر آوردید اولا دوستانه وارد شوید و اول از او اجازه بگیرید و ثانیا با شیوهی دوستی یادآوری کنید.
در بارهی مراقبت، خدای متعال در قرآن میفرماید: ﴿وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ﴾[5] باید هر انسانی مواظبت و مراقبت کند که برای فردایش چه چیزی میتواند آماده و تقدیم کند. مراقبت نقشی دارد که انسان را از خطرات حفظ میکند. با یک مراقبت انسان میتواند از خطر جدی خودش را حفظ کند و با عدم آن ممکن است با خطری مواجه شود که نشود آن را جمع کرد.
در هر روز اول صبح بعد از تعقیبات یک قصد قربت کنید که اگر کار به قصد قربت باشد، روال خوبی به خود میگیرد و یک بسم الله بگویید، بعد از آن یک عقد مراقبت بین خود و خدا منعقد کنید و آن را با صلوات ختم کنید. آن وقت یک روحیهی نیکی برای انسان شکل میگیرد که یک حفاظ برای انسان است از تمامی بلاها. عقد که امضاء شد نگهدار خداست، بعد از آن در حفظ و نگهداری ما عنایت بیشتری میشود و اگر بر این عقیده شدیم که با خدا قرارداد ببندیم و او حافظ و نگهدارنده است، وانگهی در مشکلات و خطراتی که احیانا رو به رو میشویم مدیریت بالا بر خلاف معادلات کمک میکند و دست آدم را میگیرد.
گر نگهدار من آن است که من میدانم شیشه را بدر بغل سنگ نگه میدارد
کسی که در امان خداست در امنیت و سلامت است؛ حتی مراقبت میتواند سلامت جسمی و روحی برای انسان به وجود آورد. قبل از آن که انسان به چنگال گناه گرفتار شود، مراقبت سلامت روحی برای او فراهم میآورد و سلامت جسم را هم به ارمغان میآورد؛ چون گناه باعث بیماریهای مزمنی میشود. در برخی از کلمات فقهای نجف آمده که اگر کسی در خوراک و رفتار خود تمام واجبات و مستحبات را رعایت کند، بیمار هم نمیشود. بیماری در اثر همین گرفتاریها است. علاج گرفتاری مراقبت و ترک گناه است که زندگی انسان را رونق میدهد و گناه زندگی را بهم میریزد و گرفتاری پشت سر هم میآید. برخی میگویند خیلی بد بیاری دارم تا از یک گرفتاری خلاص نمیشوم که دیگری فرا میرسد. امام باقر (ع) میفرماید: «مَا مِنْ نَكْبَةٍ تُصِيبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْبٍ»[6] هیچ گرفتاری به انسان نمیرسد مگر به وسیلهی گناه. همان طوری که در بیماری جسمی مراقبت ویژه میخواهد، انسان سعی کند گناه نکند بعد از آن تمام گرفتاریها و نابسامانیهای زندگی را در نطفه خنثی کند.
در این مراقبت ها یک نکتهی دیگر هم هست. روایتی از حضرت رسول (ص) که میفرماید: «من حرم الرفق فقد حرم الخير كله»[7] کسی که از مدارا محروم باشد، از تمامی خیرها محروم است. این یک نکتهی مراقبتی است که با مردم مدارا کنیم.
آسایش دو گیتی در بند این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در فرهنگ اهل علم سخت گیری جا ندارد. پیرو مولی علی (ع) اصلا با مردم برخورد تند ندارد. امیرالمؤمنین در بازار بین مردم که حرکت میکرد، آرام ترین و متواضع ترین وضعیت را با مردم داشت و برخی که او را نمیشناخت حتی به او احترام هم قائل نمیشد. یکی از نکتهای عملی مراقبت این است که با مردم آسان بگیریم. اول با اعضای خانواده آسان بگیریم، بعد با اهل درس و بحث آسان بگیریم و سخت گیری نکنیم. آسان گیری کار خود آدم را آسان میکند. کاری که میکنید به خودتان بر میگردد.
گفت آسان گیر بر کار جهان کز روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت گیر
حضرت سید الشهداء (ع) فرمود: «ومن نفس كربة مؤمن فرج الله عنه كرب الدنيا والآخرة.»[8]