1402/08/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: عصبانیت/راه های کنترل عصبانیت /راهکار نظری و عملی کنترل عصبانیت
بحث و تذکرات در بارهی علم اخلاق و اصلاح نفس بود. گفته شد که عامل اصلی برای اصلاح نفس، خود آدم است. عوامل دیگری هم وجود دارد؛ ولی آن عامل اصلی که هم از لحاظ شرعی مورد سؤال قرار میگیرد و هم از لحاظ عملی بهترین اثر را دارد، خود آدم است. اگر عواملی برای انحراف و تخلف در کار باشد و یک فرد تخلف کند، بعد بگوید همکار و همراه و رفیق بدی داشتم، به او گفته میشود: رفیق بد داشتید که داشتید، خودت را خداوند عقل داده بود و اگر جنایتی کند و بگوید محیط باعث شد تا آدم خلافکار شوم، در جواب گفته میشود بله محیط هم اثر دارد؛ اما مسئول خود آدم است «عليكم أنفسكم لا يضركم من ضل إذا اهتديتم»[1]
خود انسان که عامل اصلاح است معایب و مشکلاتی که انسان احساس میکند، خودش درک میکند و خودش میتواند آن را رفع کند، تا انسان خودش پی علاج نرود، عوامل بیرونی اثراتی دارد؛ ولی عامل اصلی و راه حل اصلی خود آدم است؛ لذا انسان اولا از باب اهل البیت ادری بما فی البیت، خود آدم معایب خود را میداند، شروع کند به شمردن عیبها تا عیبهای خود را پیدا کند که قدم اول در اصلاح نفس است. شناسایی معایب؛ یعنی شناسایی دشمن داخلی که خطرش از دشمن بیرونی بیشتر است. این دشمنان داخلی را شناسایی کند؛ مثلا انسان در زندگی اش عصبانی میشود و در حالت غضب کنترل را از دست میدهد و حرفهایی که نباید بزند میزند و کاری که نباید بکند میکند، این یک عیب و گرفتاری و دشمن خالی است واگر انسان آن را شناسایی کند و در پی علاج آن بر بیاید، قطعا میتواند آن را اصلاح کند.
عصبانیت و حالت عصبانیت تقریبا یک امر طبیعی است، منتها مهارش کار ممکنی است. در صورتی که آدم فهمید که یک عیب و دشمن داخلی به نام عصبانیت دارد و عصبانیت اولا در داخل کانون خانواده جوّ را آلوده و سنگین میکند و دل ها را از هم دور میکند و لذت زندگی را از بین میبرد، این اولین اثر عبانیت است. ثانیا عصبانیت مثل یک ویروسی است که داخل نوار مغز انسان میشود و آرامش شخصی او را از بین میبرد و او را بی قرار میکند. بهترین لذت زندگی آرامش اعصاب است. اصل آرزوی نهایی انسان هم رسیدن به یک آرامش روحی است. بهشت آخرش آن راحتی و آسایش و آرامش است ﴿فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ﴾[2] عصبانیت اولین مشکلی که ایجاد میکند برای خود آدم است. اخلاق مهم ترین عملیات برای یک زندگی خوب و آرام و پر از آسایش است. اخلاق یعنی توسط او انسان به زندگی راحتی برسد که راحت شخصی و معنوی باشد و تا بلندای ابدیت باشد.
راه علاج عصبانیت توجه است. انسان در امور علمی بخصوص حوزوی و در امور عبادی و تربیتی که اقدام کند، هر چند کار سنگینی بنماید در ابتدا، انسان موفق میشود؛ چون یک مدیریت بالا است. ﴿إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾[3] قطعا توفیقات الهی فرا میرسد.
اگر یک بحث تحقیقاتی دارید که سخت است، اقدام کنید و وحشت نکنید، وقتی حرکت کنید، قدم به قدم کار آسان میشود و توفقیات میرسد. عبادت، علم و تربیت را که انسان نترسد و اقدام کند، توفیقات فرا میرسد. گاهی انسان میگوید نمی دانم حالتم از لحاظ فشار خون، ژنتیک، وراثت و ... در وضعیتی هست که نمیتوانم کنترل کنم، این حرفها را نه شرع قبول میکند، نه عقل و نه منطق.
عصبانیت قطعا قابل کنترل است منتها برنامه میخواهد. بنابراین وقتی تشخیص دادیم که عصبانیت آدم را گرفتار و بیچاره میکند و نتاییج بسیار سؤ فردی و اجتماعی در پی دارد که با یک عصبانیت انسان بهترین دوست خود را از خود میرنجاند یا با کسی درگیر میشود و طرف هم موضع گیری تندی میکند و کار به درگیری و دادگاه و حتی به قتل منجر میشود. گاهی دو جوان در اثر برخورد دو ماشین پیاده شده و درگیر شده و کار به قتل انجامیده است. طبیعت انسان طبیعتی است که فقط آمادگی دارد برای پذیرش حسن خلق و رفتار زیبا و دلنشین. این طبیعت و فطرت، آمادگی برای حرف تند ندارد.
برخورد تند با دل مردم قشنگ نیست باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست
در علاج عصبانیت اولین قدم تشخیص بیماری است. از لحاظ عقلی و درایت با خود میگوییم این عصبانیت که این همه کار دست آدم میدهد، چرا عصبانی شویم و به چه دلیل عصبانی شویم؟ این سؤال را که از خود کردیم و این حالت را موضع سؤال قرار دادیم و یک موضع منفی گرفتیم، کم کم عصبانیت حساب کارش را میکند. تمامی حالات و صفات روحی و اخلاقی، انگار موجودات زنده اند و با آدم مواظبت دارند، اگر به او رو دادی جلو تر میآید و اگر برخورد منفی کردی عقب نشینی میکند. اگر گفتی که عصبانیت کار درستی نیست و چرا عصبانی شوم، همین چرا، یک ترمز و تلنگر و تکانی است برای این عامل خطرناک تحت عنوان عصبانیت. در قدم بعدی به معالجات عملی میپردازید. از نصوص و دستورات شرعی استفاده کنیم و ببینیم که روایات چه گفته است؟ روایات یک نورانیتی است در دنیای از ظلمت. دنیا ظلمت کده است و روایات، آن چراغ های نوربخش زندگی در مسیر زندگی است. اولین روایت در کتاب تحف العقول از رسول خدا (ص) است. کلمات چهارده معصوم در این کتاب جمع شده است به ترتیب خاص و دل نشین. شخصی خدمت حضرت رسول (ص) آمد و عرض کرد یا رسول الله اوصنی به من یک نکتهی اخلاقی بگو. حضرت فرمود: لا تغضب. دو باره عرض کرد اوصنی، حضرت (ص) دو باره فرمود خشمگین نشو. متن روایت چنین است:
وَ قَالَ رَجُلٌ أَوْصِنِي فَقَالَ ص لَا تَغْضَبْ ثُمَّ أَعَادَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَا تَغْضَبْ ثُمَّ قَالَ لَيْسَ الشَّدِيدُ بِالصُّرَعَةِ إِنَّمَا الشَّدِيدُ الَّذِي يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ.[4]
آدم مقاوم و سخت سر و پایدار و کسی که سنگر را ترک نمیکند، آن کسی نیست که در حال درگیری با نیروی مخالف باشد. صرع یعنی جنگ و جدال. تنها این فرد مقاوم نیست؛ بلکه آدم شدید و مقاوم کسی است که بتواند نفس خودش را کنترل کند و بر این دشمن و خطر داخلی مسلط شود و در حالت عصبانیت، نفس خود را در تملک بگیرد.
ما پیرو حضرت رسول (ص) هستیم و حضرت رحمة للعالمین است، باید فرمایش او را سر مشق زندگی خود قرار دهیم و بر عصبانیت خود سلطه و سیطره داشته باشیم.
از امیر المؤمنین (ع) روایتی است که میفرماید انسان در حال عصبانیت عقل خودش را از دست میدهد و کارش عاقلانه نیست و کارش از سر حیوانی، دیوانگی و جنون است و احساسات بر عقل غلبه میکند و کاری میکند که بعدا پشیمان میشود.
«الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِم.»[5] داغ شدن و عصبانیت، دیوانگی است؛ زیرا آدمی که تند میشود و داغ میکند، بعد از مدتی عقلش بر میگردد و او را سرزنش میکند و او فورا پشیمان میشود و این پشیمانی دلیل بر این است که این فرد در آن لحظه عقل نداشته است.
برای اهل علم عصبانیت یک عیبی است یا از نظر اخلاقی یک جرمی است که قابل بخشش و عفو نیست؛ چون فرهنگ روحانیت این است که خودش در کمال آرامش باشد و برای مردم حضورش آرامش بخش باشد و بیانش به مردم آرامش دهد و از روحانی انتظار نمیرود که با خشونت جواب کسی را دهد. حکایت معروفی است که مرحوم علامه خواجه طوسی صاحب تجرید یک فردی به در منزلش آمد و به او اهانت کرد و گفت خواجه تو کلب هستی. محقق طوسی جوابش چه بود؟ با کمال آرامش فرمود: آقا من کلب نیستم؛ برای این که جنس و فصلی که کلب دارد با جنس و فصلی که من دارم فرق میکند؛ من حیوان ناطقم و کلب حیوان نجس العین است. کلب چهار پا است و من دو پا دارم. او بر مردم حمله میکند و من با مردم برخورد خوب میکنم. شما اشتباه میکنید و جنس و فصلها فرق میکند. در زندگی نامه آیت الله گلپایگانی گفته شده که در عمر خود یک مورد هم عصبانی نشد.
آسایش دو گیتی در بند این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
علاج عصبانیت: اولا از قبل اعلام موضع کنیم و بگوییم عصبانیت تو از نزعات شیطانی هستی و به امید و توکل به خدا تو را راه نمیدهم، برو بیرون. ثانیا هر روز اول روز در تعقیبات نماز صبح ده بار این ذکر را بگوییم: «لا حول و لا قوة الا بالله.» بعد از نماز عشاء هم این ذکر را ده بار تکرار کنیم. این ذکر یک نیرو و توان و قدرت میآفریند که در مواقع عصبانیت به انسان کمک میکند که خود را کنترل کند. ثالثا در موقع رویارویی با عصبانیت؛ مثلا هنگامی که داغ کردید سه بار «لا حول و لا قوة الا بالله» بگویید و آخرش این جمله را تکرار کنید «نستجیر بالله تعالی.»
تجربه نشان داده که این نستجیر بالله آن قدر کارساز است که مثل یک ترمز است که انسان را از خطر حفظ میکند.
عملیات علمی هم گفته شده که اگر عصبانیت در حد بالا باشد، دست ارحام را بگیرد و یک مقدار آب میل کند و چند قدم راه برود. معالجه اصلی همان ده بار «لا حول و لا قوة الا بالله» بعد از نماز صبح و عشاء است و در هنگام عصبانیت سه بار گفتن آن به علاوه «نستجیر بالله» تعالی است. خداوند قطعا توفیق میدهد و کمک میکند.
خلاصه مقدمه اصلاح نفس ترک عیوب است. بیمه زندگی از تمام خطرات ترک گناه است. ترک گناه مقدمهی دارد و آن شناسایی گناهان است و مقدمهی آن مراقبت است که انسان با یک تمرکز خاصی در ضمن چند ثانیه، نفس خودش را محاسبه کند و معایب خود را شناسایی کند و در جهت ترک آن و رفع معایب اقدام نماید.