1402/07/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نقش اخلاق در آرامش فردی و اجتماعی/توکل و توسل راه به دست آوردن آرامش /علم، تعبد و اخلاق مقومات طلبگی
قال الله تبارک و تعالی ﴿وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾[1] وقال رسول الله (ص) «بعثت لاتمم مكارم الأخلاق.»[2]
گفته بودم بهترین علم در کل دنیا و مؤثرترین علم و دانش در کل جهان هستی و اثر بخش ترین دانش روز جهان، علم اخلاق است و در عین حال مظلومترین و محرومترین علم در دنیای امروز هم، علم اخلاق است. اگر اخلاق در دنیا عملی شود و علم اخلاق در دنیا حاکم شود، یک مورد درگیری، ظلم و گرفتاری بین افراد بشر وجود نخواهد داشت و به صورت خاص هر فردی که از اخلاق بهره دارد، از آرامش برخوردار است و کسی که مضطرب است، نگرانی دارد، گرفتار بیماری افسردگی است، از اخلاق بهرهی ندارد. یکی از آثار اخلاق این است که کسانی که از اخلاق بهره مند هستند، گرفتار بیماری روانی و افسردگی نمیشود. افسردگی در حقیقت مرگ تدریجی است. کسی که گرفتار بیماری افسردگی است، از زندگی لذت نمیبرد و جان میکند و معالجه طبی ندارد؛ اما یک راه علاج دارد و آن توکل بر خدا و توسل به اهلبیت (ع) است.
دلی افسرده توسل نکند پس چه کند ای دوای دل افسردهی ما یا زهرا.
اخلاق اگر هیچ نتیجهی دیگری نداشته باشد، همین یک نتیجه کافی است از لحاظ مراقبت و پیش گیری از گرفتار شدن به مرض افسردگی، خیلی مؤثر است.
در بارهی اخلاق به این نکتهی اصلی اشاره کنم و آن این است که انسان به طور طبیعی، غریزی و فطری طالب آرامش و آسایش است. کسانی که میخواهند از طریق درست به یک آرامش کامل برسند، آنها مؤمنینی هستند که در آن دنیا به آن میرسند؛ چنانکه قرآن میفرماید: ﴿فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ.﴾[3] اما در این دنیا آن مقداری که ممکن است به دست خواهد آمد. در تجربهی علمی و تحقیق منطقی و بررسیهای فلسفی و جامعه شناسی، به طور قاطع میتوان اعلام کرد که اگر کسی بخواهد ثروت زیادی به دست آورد و از لحاظ ثروت در سطح بالایی قرار گیرد، آسایش دارد و آدم ثروت مند از جهت دغدغه فقر، مشکلی ندارد؛ ولی خود ثروت یک عالم گرفتاری از در دیگر وارد میکند و آدم ثروت مند هم از آرامش برخوردار نیست. برخی از ثروت مندان یک ساعت برای استراحت وقت ندارند. پس ثروت آرامش نمیدهد. زر و زور و تزویر هیچکدام آرامش آور نیست. افراد قدرت مند و کسانی که از طریق نامشروع به قدرت رسیده اند دغدغه سراپای وجود آنان را فرامیگیرد و خطرات از هر طرف آنان را تهدید میکند. کسی که بخواهد کلاه گذاری کند و با نیرنگ چند روزی افرادی را کنار خود جمع کند، به زودی رسوا میشود. با تجربهی قطعی و علمی و روایی، آنچه برای آدم آرامش میآورد اخلاق است که هم فرد و هم جامعه را به آرامش میرساند. فقهاء در نجف به گونهی بودند که برای درس اخلاق شیخ شوشتری حاضر میشد؛ زیرا اخلاق تنفسی است متعالی و انسان را به اوج میرساند. حکایت معروفی از امام خمینی (ره) و فرزندش سید مصطفی دارم که حضرت امام به فرزندش فرمود: فرزندم درس اخلاق آقای بهاء الدینی برو. آقا مصطفی عرض کرد که ظرفیت شاگردان ایشان کامل است و راه نمیدهد و درب را میبندند. امام فرمود در بسته است، از پنجره وارد شو. اگر اخلاق بین ما طلاب رایج باشد، کل جامعه برای ما احترام و عزت را قائل خواهد شد. روحانیت مقوماتی دارد و یکی از آن مقومات، ارتباط با حضرت بقیة الله الاعظم (عج) است و اگر کسی ارتباطش برقرار نباشد، به جایی نمیرسد. در طول تاریخ آن فقیهی که عظیم و اثر گذار در تاریخ شده است، ارتباط تنگاتنگ با حضرت بقیة الله الاعظم (عج) داشته است. در زمان مرجعیت سید ابوالحسن اصفهانی، سحری درب خانه اش کوبیده شد و بچهی را دید که به او گفت خود آقا میفرماید بیا در مسجد سهله و این بچه سید محسن حکیم بود. سید ابوالحسن به مسجد سهله رفت و بعد از نماز خدمت حضرت بقیة الله الاعظم (عج) رفت و حضرت به او فرمود: گاوها شاخ میزنند، حوصله کن. معنای این سخن این بود که در برابر افراد نا اهل حوصله به خرج بده.
سید محسن حکیم هنگام عمامه گذاشتن بر سر فرزندانش به آنان توصیه میکرد که بعد از معمم شدن، در بازار فحش از شما سر نزند و اگر کسی فحش داد یا جسارت کرد، جوابش را نده و با حلم برخورد کن تا بتوانی عزت خود را به دست آوری. عزت روحانیت از دو طریق برجسته به دست میآید: یکی ارتباط با حضرت ولی عصر (عج) که گفته شد و دیگری از طریق تعبد و عبودیت. در نجف مرحوم آقا علی قاضی به علامه طباطبایی این گونه توصیه کرد: پسر عمو! بدون نماز شب کسی رشد نمیکند و به جایی نمیرسد.
یکی از چیزهایی که مظلوم است مستحبات است. مستحب هم دستور شرع است؛ همانند واجب؛ منتها واجب الزام دارد و مستحب ترخیص که اگر سخت بود و عسر داشت، مستحب را انجام نده. مثال واجب و مستحب مثل یک ساختمان است که واجب ستون فقرات آن ساختمان است و مستحبات رنگ و جلا و تشکیلات و زرق و برقی است که در آن ساختمان به وجود میآید. در تاریخ اهل علم آن مرجعی موفقی که درخشیده اند و جزء اولیاء شده اند، کسانی بوده اند که مستحبات را در عمل مثل واجبات میدانستند؛ یعنی اگر یک مستحبی از یک فقیهی فوت میشد، یا نماز شب او فوت میشد، فردای آن روز را جبرانی روزه میگرفت. نماز شب سخت نیست؛ اولا کسی به سمت و سوی کار علمی و عبادی که حرکت کند کمک از بالا میرسد و دست غیب یاری اش میکند. وقتی با تمام عشق به سمت علم حرکت کنید، یک مرتبه میبینید که اتفاقا به کسی بر میخورید که در سطح بالاست و جواب گمشدهی شما را میدهد. اگر کسی دنبال عبودیت و علم برود، بعد از وارد شدن کمک میرسد؛ حتی کمک مادی. علامه امینی میگوید یک وقتی به کسی برخوردم که روایتی را از طریق عایشه نقل کرد که بسیار ناراحت شدم. گفت وقتی ابوطالب از دنیا رفت پیامبر (ص) در وقت احتضار هر چه به او گفت شهادتین را بر زبان جاری کن، او قبول نکرد. علامه امینی تمام وجودش امیرالمؤمنین (ع) است، ابی طالب این طوری باشد؟
ای جوان رهبر تو کسیت از آن شاه بگو اشهد أن علیا ولی الله بگو
علامه امینی میگوید به حرم امیرالمؤمنین (ع) آمدم و عرضه داشتم که مولی جان! من دارم منفجر میشوم و طاقتم طاق شده، میگوید عایشه این گونه نقل کرده است. بعد آمدم بازار و یک کتاب فروشی بود به نام کتاب فروشی سیف الله، رفتم و در آن گشتم تا کتابی را پیدا کردم که در آن نوشته بود: ابوطالب وقتی از دنیا رفت، عایشه به دنیا نیامده بود. عایشه این روایت را قبل از تولدش بیان کرده، آن وقت خیالم راحت شد.
کسی که دنبال علم برود هر چند امکانات نداشته باشد خداوند او را کمک میکند. کسی که چند شب زحمت بکشد و نماز شب بخواند، بعد از آن آسان میشود. نماز شب دو مرحله دارد، بلند شدن از خواب و وضو گرفتن که کمی سخت است؛ ولی مرحله دیگر که خواندن نماز است، آنجا یک ارتباط و عشقی است توصیف ناپذیر.
میان عاشق و معشوق رمزی است کرام الکاتبین آن را نداند
آن عشق را به کل دنیا نمیدهد. یک عارفی این کلمات را دارد: اگر کل دنیا را به من بدهند که نماز شبم را ترک کنم، هر گز چنین کاری را نخواهم کرد. نماز شب را اگر در وقتش نتوانستید بخوانید، قضایی دارد و در روایت آمده که اگر کسی قضایی آن را انجام دهد خداوند بر ملائکه اش مباهات میکند که این بنده ام الآن قضای نماز شبش را انجام میدهد. در ادامه نماز صبح و تا سر شب آینده میتوانید قضایی آن را بخوانید. راه دیگر این است که ساعت یازده و نیم تقریبا نصف شب است و سحر اگر سخت است، نماز شب را آن موقع بخوانید.
اگر روحانی درسش را خوب نخواند و به واجبات و محرمات پایبند نباشد و اخلاق نداشته باشد، فاقد مقومات روحانیت است و طلبگی از او صحت سلب دارد و او طلبه نیست.