1401/10/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: توصیههای اخلاقی/اخلاق و منش طلبگی /آثار پایبندی به احکام
الإمام علي (عليه السلام): لطالب العلم عز الدنيا وفوز الآخرة.[1]
طلب علم برای اهل علم، عزت دینا و فوز اخروی است. این عزت دنیا و رستگاری آخرت به همین عنوان ظاهری نیست، در حقیقت طالب علم باید تربیتش کامل باشد. تربیت طلبگی؛ یعنی دارای اخلاق و منش طلبه باشد. اخلاق و منش طلبه، با اخلاق غیر طلبه فرق دارد. یکی از مظلوم ترین عنوانها در بحث و یکی از مهجورترین مطالب در معارف و علوم انسانی، اخلاق است. اخلاق، ساده تلقی میشود، غافل از این که هدف از رسالت رسول الله (ص) پیاده کردن اخلاق بوده است. اخلاق؛ یعنی انسانیت. اخلاق؛ یعنی جدا شدن انسان از حیوانات. اگر خصلت های انسانی و تربیتی برای آدم وجود نداشته باشد، از حیوانات هم بدتر است ﴿إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا﴾[2] و اگر اخلاق و تربیت برای آدمی بود، انسان است، ظاهر و باطنش انسان است و آثاری که از انسانیت به دست آورد، به درد خودش میخورد. خود انسان با اخلاق و با تربیت آسایش نفسی و شخصی دارد و به کسی آزاری وارد نمیکند و بر اساس اصطلاح معروف در امن و آرامش است. فردی را بدون این که جرمی داشته باشد و بدون این که خطا و خلافی کرده باشد، بر اساس عناد یا ازیت در دادگاه احضار کند، ناراحتی ندارد و میگوید من نه گناهی کرده ام و نه ترسی دارم. خود فرد با اخلاق، اول خودش در آسایش است، خانواده اش در اسایش و آرامش است و در بین خانواده عزیز است. وقتی دق الباب کند، اهل خانه از آمدن او خوشحال میشوند. اگر اخلاق و تربیت نداشته باشد، وقتی وارد خانه شود، بچه ها میگویند باز هم آمد، کاش نمیآمد. خود او در خانواده ذلیل است و خوار است، عزت ندارد؛ چون تربیت ندارد. «مَنْ سَاءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ»[3] کسی که اخلاقش سوء و بد است، خودش را گرفتار میکند.
اگر آدم بد اخلاق در فلک هم برود، از دست اخلاق خودش در اذیت و آزار خواهد بود. در جامعه، کسی که بد اخلاق است، اولا تنهای تنها است و مشتری ندارد. آدم بد اخلاق و سیّئ الخلق در جامعه خار و ذلیل است. آدم بد اخلاق، یک نوع متجاوز در برخورد با مردم است.
برخورد تند با دل مردم قشنگ نیست باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست
پس اثر دوم خوش اخلاقی این است که در خانه و جامعه عزیز است و جایگاه دارد و آدم بد اخلاق در خانه و جامعه ذلیل است.
اثر سوم بد اخلاقی این است که آدم بد اخلاق حرفش هم مشتری ندارد و آدم خوش اخلاق حرفش مشتری دارد. از دید روانشناسی و علم مناظره گفته میشود، اگر بخواهید حرف تان را برای طرف بقبولانید، اول خود تان را با رفتار خوب، در ذهن او جا بیاندازید. سیرهی اهل بیت (ع) از این قبیل بوده است. امام سجاد (ع) که اسوهی اخلاق است همانند دیگر ائمه (ع)، فرزدق در توصیف او چنین سروده:
سَهْلُ الْخَلِيقَةِ لَا يُخْشَى بَوَادِرُهُ يَزِينُهُ اثْنَانِ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ الشِّيَمِ[4]
يغضي حياء ويغضي من مهابته فلا يكلم إلاّ حين يبتسم[5]
امام سجاد (ع) در جواب سائل نه نمیگفت. اگر در تشهد «لا» نمیبود، شاعر گفته امام سجاد (ع) لا و نه نمیگفت. حضرت در حین گوش دادن به صحبت مردم نگاه مبارکش را به طرف زمین قرار میداد و به روی مردم مستقیم نگاه، نمیکرد، امّا وقتی صحبت میکرد با تبسم صحبت میکرد. اهل علمی که بخواهد اخلاق را رعایت کند و هر کسی که بخواهد از حیوانیت خودش را واقعا بیرون آورد، باید به اصلاح نفس خودش بپردازد.
اصلی ترین و مهم ترین و نزدیک ترین راه برای اصلاح نفس چیست؟ علیکم انفسکم، خود انسان است. ﴿لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾[6] عامل اصلی اصلاح، خود انسان است که باید اعمالش را چک کند تا تربیت، تربیت انسانی شود.
در هر مقطع زمانی که قرار داشته باشیم، اعمال خود را چک کنیم، بررسی اصلی و بازرس اصلی برای اعمال آدم، خود اوست. «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا»[7] یعنی اگر کسی خودش اعمال خودش را محاسبه کند، در آن روز مورد محاسبه قرار نمیگیرد. پیش از آن که آنجا مورد محاسبه قرار گیرید، خود تان در اینجا مورد محاسبه قرار دهید و اعمال تان را چک کنید. هر عمل و خاصیتی که داریم بین خود و خدا بررسی کینم که درست است یا نه؟ هر چند مردم بد بگوید «رضاء الناس امر لا ینال» هدف رضای خدا و رضای ولی خداست.
ما شاخ درختیم پر از میوهی توحید هر رهگذری سنگ زند عار نداریم بشنو ز دل زنده ... تبریز.
ارتباط با خدا را باید تنظیم کرد و راه درست تربیت از همین جا شروع میشود. امام صادق (ع) میفرماید: «أعبد الناس من أقام على الفرائض، أزهد الناس من ترك الحرام».[8] واجبات و محرمات را باید رعایت کند. واجبات و محرمات الهی که رعایت شود، یک سکون و آرامش و یک اطیمنان خاطر در روح آدم ایجاد میشود. آن کسی که یک عمر دغدغه دارد، کسی است که به واجبات و محرمات الهی توجه و پایبندی ندارد. پایبندی به واجبات و محرمات، آدم را بیمه میکند و آن آسان شدن کارها و سختیهاست و مشکلات برای اهل علم از پنجرهی گناه وارد میشود. امام باقر (ع) میفرماید: «مَا مِنْ نَكْبَةٍ تُصِيبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْبٍ».[9] اگر آدم واجبات و محرمات را رعایت کند بیمه است. آیه قرآن میفرماید: ﴿وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا ﴾[10] این آیه یک اطلاقی دارد که تمام امور آدم آسان میشود، به شرط رعایت تقوا (انجام واجبات و ترک محرمات)؛ بخصوص گناهی که ویروس فراگیر شده و آن مسأله غیبت است و غیبت باطن روحانی و پاک طلبه را آسیب میزند.
کسانی که به جایی رسیده اند از ترک غیبت بوده است. خود امام خمینی (ره) در نجف وقتی از او سؤال شد که نظر شما در مورد فلانی چیست؟ فرمود من اظهار نظر نمیکنم؛ چون شبههی غیبت دارد.
از سیدنا الاستاد آقای خویی طبق گواهی برخی از شاگردان او در چهل دو سال یک غیبت شنیده نشده است.
هزار نکتهی باریک تر ز مو اینجاست نه هر که سر بتراشد قلندری داند.
دشمن شناسی یک مرحله اش عبارت است از غیبت که یک دشمن بسیار خطرناکی است که انسانیت انسان را هدف قرار میدهد. دشمن بیرونی جسم انسان را نابود میکند و دشمن داخلی (غیبت) روح انسان و باطن او را نابود میکند. باید حساسیت در حدی باشد که از غیبت بد تان بیاید. اگر از غیبت بد تان آمد سجده شکر به جا آورید.
سید بن طاووس که از فقهاء و هم از عرفاء و هم از رجالیون معتبر است و نزدیک مرز قدما است، تشرفاتی داشته و یک مکاشفهی داشته به این مضمون که به او گفته شد الآن خداوند برایت عنایتی دارد، بگو چه حاجتی از خدا داری؟ گفت خدا یا من در زندگی پیش روی خود نبینم که گناهی انجام شود و غیبتی صورت گیرد.
گفته بودم که ما دو مسلک داریم: مسلک فقهاء و مسلک عرفا، در مسلک عرفا رشد و تکامل مربوط به ازکار و اوراد و ترک لذات میشود؛ اما در مسلک فقهاء عروج و رشد مربوط میشود، به توجه به مستحبات و مکروهات؛ لذا فقهای واصل و آنهایی که اهل معرفت فقهی بوده اند، کسانی بوده اند که مستحبات و مکروهات را در عمل مثل واجب و حرام میدیده اند؛ لذا در زندگی سید رضی و سید مرتضی گفته میشود که یک مقدار توجه سید رضی از برادرش سید مرتضی پیشی گرفته است و این گونه بوده که سید رضی شده است.