درس رجال استاد سید محسن مرتضوی

1403/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: علم رجال/اقسام خبر واحد /سیر تدوین حدیث

 

تقسیمات دیگر برای خبر واحد:

به اعتبار اتصال یا عدم اتصال سند حدیث به معصوم(ع) حدیث به مسند و مرسل و مرفوع تقسیم می شود:

خبر مسند: روایتی که تمام راویان آن تا معصوم(ع) ذکر شده باشد.

خبر مرسل: در سند روایت یک یا چند راوی ذکر نشده و سقط شده است چنین روایتی مرسل می باشد،مرسلان ابن ابی عمیر از مشهورترین روایات مرسل می باشد.

خبر مرفوع: روایتی که از سند آن یک یا چند واسطه حذف شده است و به این حذف با کلمه(رفع) تذکر داده شده است،در حقیقت خبر مرفوع از اقسام خبر مرسل می باشد ماندد روایت:(محمدبن یحیی رفعه الی امیرالمومنین(ع)...)

     همچنین برای خبر واحد اصطلاحات دیگری نیز به کار رفته است:

خبر معلّق: خبری که از ابتدای سند آن فرد یا افرادی حذف به قرینه اسناد قبلی حذف شده است،در حقیقت سند روایت معلّق بر سند قبلی می باشد در تهذیبین این اتفاق به وفور به چشم می خورد ولذا راویان ابتدای اسناد در قسمت دیگری به عنوان " مشیخه" آورده شده است.

خبر مضمر: روایتی است که در انتهای سند یه صورت ضمیر آمده و مشخص نیست که آیا روایت از معصوم(ع) می باشد یا خیر ؟مضمرات سماعه بن مهران و زراره از مشهورترین مضمرات می باشند ماندد روایت مشهور زراره که در استصحاب به آن استدلال می شود: ...عن زراره قلت له الرجل ینام و هو علی وضوء أتوجب الخفقه و الخفقتان علیه الوضوء... تقطیع روایات و تقیه مهم تریت علت وجود روایات مضمره می باشند. خبر مٌدرج: درج کردن امری توسط راوی در روایت،سبب مدرج شدن روایت می شود همانند ادراج در متن روایت یا در سند روایت

خبر موقوف: خبری است که منتهی به معصوم(ع) نشده باشد بلکه به یکی از اصحاب منتهی شود.خبر عالی السند: یکی از معنای علوّالاسناد این است که واسطه های خبر تا معصوم(ع) کم باشد مانند کتاب قرب الاسناد عبدالله بن جعفر حمیری که زحمت کشیده تا چنین روایاتی را جمع آوری کند.معنای دیگر علو الاسناد این است که روایت دارای وسائط زیاد باشد ولی همه افراد سند از اجلّاء و بزرگان باشند.معنای دیگر روایت عالی السند داشتن طرق و اسناد مختلف برای یک روات می باشد.

خبر موضوع: به روایت دروغین که راوی آن را ساخته است و به معصوم(ع) نسبت داده است گفته می شود،پر واضح است که چنین روایتی از ضعیف ترین نوع روایات می باشد.

سیر تدوین حدیث نزد اهل سنت و شیعه:

الف) تدوین حدیث نزد اهل سنت: از زمانی که قرآن نازل شد و آیات قرآن توسط پیامبر(ص) برای مردم قرائت می گردید،عده ای عهده دار کتابت وحی بودند،از همان زمان گاهی از پیامبر(ص) درباره آیات سوال می شد و پیامبر پاسخ می دادند و گاهی ایشان شأن نزول آیات را برای مردم بازگو می کردند و گاهی نیز جزییاتی از احکام و قوانین را برای مردم توضیح می دادند و همین شد که پای حدیث در جامعه اسلامی باز شد.در مدت 23 سال نبوت پیامبر مخصوصا در ده سال پس از هجرت به مدینه احادیث متعددی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است.اهل سنت هرکسی را که یک بار پیامبر را دیده باشد و از ایشان چیزی شنیده باشد را به عنوان صحابی قلمداد می کنند.

صحابه ای که بیشترین روایت را در منابع اهل سنت نقل کرده اند عبارتند از: علی بن ابی طالب(ع)(البته با منع نقل حدیث از امیرالمومنین(ع) در زمان بنی امیه بسیاری از احادیث ایشان از بین رفت و کسی جرأت نمی کرد(سمعت علیا) بگوید)، عبدالله بن مسعود ابیّ بن کعب، عبدالرحمن بن عوف،انس بن مالک(2286 روایت)،ابوموسی اشعری،ابوهریره(در مدت چهارسال 5374 روایت نقل کرده است)، سلمان فارسی، عایشه(2208 روایت)،عبدالله ابن عباس(1660 روایت) جابر بن عبدالله انصاری(1540 حدیث) و عمرو ابوبکر.پس از رحلت پیامبر(ص) اهتمام به نقل احادیث اهمیت بیشتری پیدا کرد ولی با این حال تا نیمه قرن دوم،احادیث پیامبر تدوین نشده بود و عمدتا به صورت شفاهی و سینه به سینه نقل می شد مگر برخی از اصحاب که در نوشته هایی احادیث را جمع آوری کرده بودند همانند جابر،ابن عباس،ابوهریره و امام علی(ع).

علل عدم کتابت احادیث در صدر اسلام:

1.عدم احساس نیاز به کتابت حدیث

2.اندک بودن افرادی که سواد نوشتن داشتند و یا ابزار کتابت داشتند

3.شیوع شعار(حسبنا کتاب الله) از سوی جریان انحرافی در جامعه اسلامی

4.نهی پیامبر از کتابت حدیث: برخی از روایتات از اهل سنت نقل شده و شایع شده بود که پیامبر از نوشتن احادیث نهی می کردند همانند(لاتکتبوا عنّی و من کتب عنّی غیر القرآن فلیمحه و حدثوا عنی و لاحرج)(صحیح مسلم ج8 ص229)

5.جلوگیری خلیفه دوم از کتابت حدیث: خلیفه دوم به طور رسمی از کتابت حدیث منع کرد و استدلال می نمود که یهود به کتابت حدیث پرداختند و در نتیجه از کتاب خدا دست برداشتند.

آغاز تدوین حدیث:

با روی کار آمدن عمربن عبدالعزیز(م 101 ق) و دستور او به جمع آوری احادیث،رسما کتابت و تدوین حدیث نزد عامه شروع شد.وی با هدف جمع آوری احادیث نبوی بخشنامه رسمی به تمام ممالک اسلامی صادر کرد تا احادیث جمع آوری شوند و این دستور به نقطه عطفی در تاریخ حدیث تبدیل شد.وی در نامه خود به حاکم مدینه نوشت:در جستجوی حدیث پیامبر و سنت برجای مانده از او باش و آن را بنویس که من از نابود شدن علم و عالمان بیمناکم.نخستین بار پس از این دستور،ابن شهاب زهری در سال 105 ق و در دوران حکومت هشام بن عبدالملک به تدوین حدیث پرداخت و خلیفه نیز دفتر حدیث او را به مناطق مختلف ارسال نمود،بدین جهت بسیاری از علمای عامه او را نخستین مدوّن حدیث نامیده اند.وپس از آن نیز به طور پراکنده علمای اهل سنت به کتابت حدیث روی آوردند ولی تا حدود پنجاه سال بعد یعنی در حدود سال 150 ق کار جامع و جدی در تدوین حدیث صورت نگرفت تا آن که مالک بن انس(93-179ق) اولین کتاب جامع حدیثی را با عنوان(موطأ مالک) تدوین نمود که در بردارنده 3000حدیث بود.و بر این کتاب بیش از 15 شرح نوشته شد.این کتاب کهن ترین کتاب روایی اهل سنت است.شافعی معتقد است صحیح ترین کتابها پس از قرآن موطأ مالک است.