درس نهج البلاغه استاد سید محسن مرتضوی

1403/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خطبه شصت و چهارم/فراز سوم /راه بندگی

 

متن خطبه:

فَاتَّقَى عَبْدٌ رَبَّهُ، نَصَحَ نَفْسَهُ وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ، فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ وَ أَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ وَ الشَّيْطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ يُزَيِّنُ لَهُ الْمَعْصِيَةَ لِيَرْكَبَهَا وَ يُمَنِّيهِ التَّوْبَةَ لِيُسَوِّفَهَا إِذَا هَجَمَتْ مَنِيَّتُهُ عَلَيْهِ أَغْفَلَ مَا يَكُونُ عَنْهَا، فَيَا لَهَا حَسْرَةً عَلَى كُلِّ ذِي غَفْلَةٍ أَنْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً وَ أَنْ تُؤَدِّيَهُ أَيَّامُهُ إِلَى الشِّقْوَةِ؛ نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْ يَجْعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ وَ لَا تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَايَةٌ وَ لَا تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لَا كَآبَة.

ترجمه‌ی خطبه:

بنده خدا بايد از پروردگار خود بپرهيزد، خود را پند دهد و توبه را پيش فرستد، و بر شهوات غلبه كند، زيرا مرگ او پنهان و پوشيده است، و آرزوها فريبنده اند، و شيطان، همواره با اوست و گناهان را زينت و جلوه مى دهد تا بر او تسلّط يابد، انسان را در انتظار توبه نگه مى دارد كه آن را تأخير اندازد، و تا زمان فرا رسيدن مرگ از آن غفلت نمايد. واى بر غفلت زده اى كه عمرش بر ضد او گواهى دهد، و روزگار او را به شقاوت و پستى كشاند.

از خدا مى خواهيم كه ما و شما را برابر نعمت ها مغرور نسازد، و چيزى ما را از اطاعت پروردگار باز ندارد، و پس از فرا رسيدن مرگ دچار پشيمانى و اندوه نگرداند.

ترجمه‌ی لغوی برخی واژه‌ها:

یُسَّوِفَهَا:(تا توبه را) به تأخير بيندازد.

لَا تُبْطِرُهُ النَّعْمَةُ: نعمت او را به طغيان نمى كشاند و چشم بصيرتش را با پرده غفلت نمى پوشاند.

شرح خطبه:

در محضر خطبه‌ی شصت و چهار امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه بودیم؛ فراز سوم خطبه‌ی ایشان که بسیار فراز زیبا و تأثیرگذار است در همین دو سه خط امیرالمؤمنین(ع) یک درس اخلاق بسیار تأثیرگذاری به همه‌ی ما دادند یعنی برای اخلاق، برای به خود آمدن، برای تکان خوردن اگر همین سه چهار خط امیرالمؤمنین(ع) را بخوانیم و عمل کنیم برای همه‌مان کافی هست؛ خیلی عبارت‌های زیبایی دارد. در این فراز سوم امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند که بعد از اینکه در فراز اوّل و دوم بیان کردند که مرگ را ما در پیش داریم آخرت دارد روز به روز به ما نزدیک‌تر می‌شود در این خطبه‌ی سوم می‌فرمایند چه کار کنیم پس؟ می‌فرمایند: فَاتَّقَى عَبْدٌ رَبَّهُ ای بنده پس از خدا بترس تقوای الهی پیشه کن نَصَحَ نَفْسَهُ خودت را نصیحت کن خودت را نصیحت کن یعنی هر بنده‌ای باید اوّلاً خودش را نصیحت کند ما همیشه به فکر نصیحت‌کردن دیگران هستیم دیگری چه کار کرد اشتباه انجام داد در سرش بزنیم ملامتش کنیم از عیوب خودمان یادمان می‌رود امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید اوّلین جمله در راه تقوا این است که آدم خودش را نصیحت کند همین دستور به مراقبه‌ی نفس و محاسبه‌ی نفسی که به ما دادند هر روز آدم خودش را محاسبه کند ببینیم چه کاره بوده امروز خودش را نصیحت کند خودش را موعظه کند وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ مرحله‌ی بعد توبه را جلو بیندازد هر روز اگر کار اشتباه و خطایی انجام داده به صدد جبرانش بر بیاد توبه کند توبه را به تأخیر نندازیم وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ و بر شهواتمان غلبه کنیم این‌ها درس‌های اخلاق برای ما خودمان را موعظه کنیم توبه را همیشه جلو بیندازیم بر شهواتمان حالا شهوات خوردن باشد شهوت غضب باشد شهوات جنسی باشد شهوتمان حبّ مقام باشد حبّ دنیا باشد حبّ پُست باشد بر شهواتمان غلبه کنیم چرا این کارها را ما انجام دهیم چون فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ چون هیچ‌کسی از مرگش خبر ندارد یکی از زیبایی‌های نظام هستی و خلقت انسان‌ها همین است که هیچ‌کسی از مرگش خبر ندارد چون امام صادق علیه السّلام در آن خطبه‌ی معروف توحید مفضّل در آنجا که در بحارالأنوار ج 3 ص 83 هم مرحوم مجلسی ذکر کرده آن‌جا اشاره کردند که مرگ مخفی یکی از حکمت‌های و اسرار نظام هستی است چون اگر ما از مرگمان آگاه بودیم دو حالت دارد یا می‌دانستیم عمرمان کوتاه است یا می‌دانستیم عمرمان بلند است اگر می‌دانستیم که عمرمان کوتاه است می‌گوید زندگی برای انسان تلخ می‌شد چون انسان دل به هیچ کاری نمی‌داد می‌گفت می‌خواهم بمیرم یک ماه دیگر دو ماه دیگر می‌خواهم بمیرم این‌جا اصلاً زندگی برایش مفهوم و معنایی نداشت و اگر می‌دانستیم که عمرمان طولانی است مثلاً به من ضمانت دادند که پنجاه سال دیگر از دنیا می‌روی خب این پنجاه سال من چه کار می‌کردم هیچی می‌گویم وقت زیاد است دیگر تا چهل و نه سال گناه و معصیت و دنبال هواهای نفسانی خودم بودم گفتم سال آخر توبه می‌کنم امّا این که مرگ انسان مخفی است این از حکمت‌های الهی است که ما هر لحظه آمادگی مرگ را داشته باشیم توبه را به تأخیر نیندازیم مواظب قلب و دلمان باشیم و خودمان را موعظه کنیم پس فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ أجل بر ما مخفی است از آن طرف أَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ آرزوها ما را فریب می‌دهد ما همش با آرزوها زندگی می‌کنیم آرزوها انسان را فریب می‌دهد وَ الشَّيْطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ هر شیطانی مراقب ماست امر ما به شیطان توکیل شده مواظب ماست و کاری که شیطان برای ما می‌کند چیست کارهایی که شیطان برای ما می‌کند يُزَيِّنُ لَهُ الْمَعْصِيَةَ لِيَرْكَبَهَا شیطان گناه را برای ما زیبا جلوه می‌دهد تا ما مرتکبش شویم کار شیطان تزیین عمل است اعمال بد ما را خوب جلوه می‌دهد ما می‌خواهیم تو سر خودمان بزنیم خودمان را نصیحت کنیم شیطان می‌گوید نه خیلی کارهای خوبی داری انجام می‌دهی امروز نه کارهایی که تو انجام می‌دهی هیچ‌کسی انجام نمی‌دهد که در دو جای قرآن اشاره شده به این کار شیطان که کار شیطان تزیین اعمال است اعمال ما را به آن زینت می‌دهد زرق و برق می‌دهد یکی سوره‌ی مبارکه انعام آیه چهل و سه ﴿لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[1] شیطان کارهایی که انجام دادیم ما انجام دادیم را زینت می‌دهد شیطان می‌گوید خوب کارهایی که کردید شیطان ما را تشویق می‌کند می‌گوید کارهایی که انجام دادید خوب است تا ما هیچ موقع به فکر اصلاح به فکر توبه نیفتیم یکی هم سوره‌ی مبارکه حجر آیه سی و نه خود شیطان می‌گوید می‌گوید کار من چیست ﴿لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾[2] کار من این است که اعمال مردم را زینت می‌دهم مردم کار بد می‌کنند من به آن‌ها می‌گویم کار خوب دارید انجام می‌دهید تا گمراه شوند پس شیطان دارد کار ما را زینت می‌دهد وَ يُمَنِّيهِ التَّوْبَةَ لِيُسَوِّفَهَا شیطان چه کار می‌کند می‌گوید توبه زود است هنوز توبه هنوز وقت داری هنوز فرصت برای توبه داری به تأخیر بیندازش که با این کارهایی که شیطان انجام می‌دهد چه می‌شود نتیجه إِذَا هَجَمَتْ مَنِيَّتُهُ عَلَيْهِ أَغْفَلَ مَا يَكُونُ عَنْهَا چه تعبیر زیبایی، امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند که شیطان شما را فریب می‌دهد کارهایتان را زینت می‌دهد توبه تان را به تأخیر می‌اندازد تا شیطان هدفش چیست إِذَا هَجَمَتْ مَنِيَّتُهُ وقتی مرگ شما فرا رسید شما در چه حالی باشید أَغْفَلَ مَا يَكُونُ عَنْهَا در غافل‌ترین حالات باشید یعنی شیطان هدفی که دنبال می‌کند این است که هنگام مردن من در غافل‌ترین لحظات عمرم باشم چون توبه که نکردم کارهای بدم هم که خوب جلوه دادم با آرزوها هم که زندگی کردم این می‌شود غفلت محض؛ شیطان می‌خواهد ما در غافل‌ترین حالات باشیم موقع مرگ بعد امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: فَيَا لَهَا حَسْرَةً آن موقع موقعی است که باید حسرت بخوریم عَلَى كُلِّ ذِي غَفْلَةٍ هر کسی که دچار غفلت بوده حسرت چه چیزی را بخوریم أَنْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً که عمر ما بر علیه ما حجّت است یعنی مهم‌ترین حجّت ما بر علیه ما روز قیامت عمری است که ما از دست دادیم چون عمرمان را به بطالت به خوش‌گذرانی به غفلت از خدا گذراندیم همین عمر روز قیامت بر علیه ما شهادت می‌دهد که در روایت هم داریم دیگر در آن روایت از پیامبر گرامی اسلام که پیامبر چه فرمودند: إِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ لَمْ تَزُلْ قَدَمَا عَبْدٍ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ چهار سؤال روز قیامت بنده قدم از قدم برنمی‌دارد از او سؤال می‌شود اوّلین سؤال عَنْ عُمُرِهِ فِيمَ أَفْنَاهُ عمرت را در چه راهی گذراندی پس همین عمر روز قیامت بر علیه ما شهادت می‌دهد می‌گوید فرصت داشتی ساعات لحظات ثانیه‌ها روزها شب‌ها فرصت داشتی می‌توانستی خودت را به بهشت نزدیک کنی می‌توانستی خودت را به خدا نزدیک کنی ولی از این ساعات و لحظات استفاده کردی چه کار کردی خودت را جهنّمی کردی همین عمر بر روز قیامت بر علیه ما شهادت می‌دهد چهار سؤال روز قیامت عَنْ عُمُرِهِ فِيمَ أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَ أَبْلاَهُ.[3] جوانیت را در چه راهی گذراندی پیر شدی بعد دیگر از مال سؤال می‌شود از حبّ ما اهل‌بیت سؤال می‌شود در آن روایت معروف؛ پس حسرت می‌خورد کسی که عمرش برای او روز قیامت حجّت باشد وَ أَنْ تُؤَدِّيَهُ أَيَّامُهُ إِلَى الشِّقْوَةِ عمر چه می‌گوید؟ می‌گوید چگونه روزهای من را گذراندی به چه نزدیک شدی به شقاوت نزدیک شدی؟ بعد امیرالمؤمنین(ع) در آخر این خطبه سه دعا می‌کند که هر سه دعا برای ما درس است نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْ يَجْعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ من می‌خواهم از خداوند متعال هم برای خودم هم برای شما که نعمات برای ما مستی و غرور نیاورد ما به نعمت خدا مغرور نشویم یکی از مشکلات ما همین است با نعمت‌های خدا مغرور می‌شویم خیال می‌کنیم خدا که به ما نعمت داده پس خیلی دیگر ما کارمان درست است خدا این همه به ما نعمت داده این همه نعمت داده از نعمت خدا مغرور می‌شویم مست می‌شویم بَطَرَ به معنای همین است مستی و غرور ناشی از نعمت است امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند من از خدا می‌خواهم برای خودم برای شما که هیچ موقع از نعمت‌های خدا ما مغرور و مست نشویم وَ لَا تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَايَةٌ و از خدا می‌خواهم هم برای خودم هم برای شما که هیچ هدف و غایتی در دنیا ما را از عبادت و بندگی دور نکند لَا تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَايَةٌ هیچ هدفی در دنیا ارزش ندارد که من را از طاعت و بندگی خدا دور کند وَ لَا تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لَا كَآبَة و از خدا می‌خواهم که برای هیچ‌کسی نیارد که بعد مردن پشیمان شود بعد مردن حسرت بخوریم که کاش بیشتر از عمرمان از دنیامان از فرصت‌هایمان در دنیا استفاده می‌کردیم این غرور و مستی خیلی نکته‌ی مهمّی است امیرالمؤمنین(ع) در غررالحکم در یک حکمتی اشاره کردند يَنْبَغِي لِلْعَاقِلِ أَنْ يَحْتَرِسَ مِنْ سُكْرِ اَلْمَالِ عاقل کسی است که از مستی مال بر حذر باشد غرور مال؛ وَ سُكْرِ اَلْقُدْرَةِ غرور قدرت از قدرتمان نباید مغرور شویم وَ سُكْرِ اَلْعِلْمِ از غرور علم خیال کنیم حالا چهارتا اصطلاح بلدیم دیگر ما عالمیم و چه و چه هستیم بقیّه باید به ما تواضع کنند بقیّه باید برای ما عرضم به حضور شما چه کار کنند چرا چون من عالمم غرور علم وَ سُكْرِ اَلْمَدْحِ غرور مدح و ستایش‌دیگران دیگران از من چهار نفر تعریف می‌کنند دیگر من خودم را بگیرم مغرور شوم که من که هستم که بقیّه از من تعریف می‌کنند وَ سُكْرِ اَلشَّبَابِ غرور جوانی غرور جوانی بعد این جمله‌ی امیرالمؤمنین(ع) خیلی زیباست امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: فَإِنَّ لِكُلِّ ذَلِكَ رِيَاحٌ خَبِيثَةٌ همه‌ی این پنج موردی که من ذکر کردم این‌ها یک بادهای کثیفی هستند مال و قدرت و علم و مدح و شباب این‌ها هر کدامشان ریاح خبیثه دارند یک نسیم‌های خبیثی دارند که تَسْلُبُ اَلْعَقْلَ عقل را از ما می‌گیرد مال قدرت مدح و ستایش و جوانی و علم این‌ها باد خبیثند عقل را از من زائل می‌کنند وَ تَسْتَخِفُّ اَلْوَقَارَ.[4] وقار و سنگینی و متانت را از بنده سلب می‌کند خیلی روایت زیبایی است پس باید مواظب باشیم با نعمت‌های دنیا مغرور نشویم اهداف دنیوی ما را از طاعت و بندگی باز ندارد و طوری زندگی کنیم که هنگام مرگ نادم و پشیمان نباشیم.

إن شاء اللّه با امیرالمؤمنین(ع) محشور شویم به برکت صلوات بر محمّد و آل‌محمّد.


[1] سوره انعام، آيه 43.
[2] سوره حجر، آيه 39.
[3] تحف العقول، ابن شعبة الحراني، ج1، ص56.
[4] غرر الحكم و درر الكلم، التميمي الآمدي، عبد الواحد بن محمد، ج1، ص797.