درس نهج البلاغه استاد سید محسن مرتضوی

1403/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خطبه چهل و پنجم/کل فراز /سخنرانی عید فطر در کوفه

 

متن خطبه: من خطبة له(علیه السلام) و هو بعض خطبة طويلة خطبها يوم الفطر و فيها يحمد الله و يذمّ الدنيا: حمدُ الله. الْحَمْدُ لِلَّهِ غَيْرَ مَقْنُوطٍ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لَا مَخْلُوٍّ مِنْ نِعْمَتِهِ وَ لَا مَأْيُوسٍ مِنْ مَغْفِرَتِهِ وَ لَا مُسْتَنْكَفٍ عَنْ عِبَادَتِهِ، الَّذِي لَا تَبْرَحُ مِنْهُ رَحْمَةٌ وَ لَا تُفْقَدُ لَهُ نِعْمَةٌ. ذمُّ الدنيا: وَ الدُّنْيَا دَارٌ مُنِيَ لَهَا الْفَنَاءُ وَ لِأَهْلِهَا مِنْهَا الْجَلَاءُ وَ هِيَ حُلْوَةٌ [خَضِرَةٌ] خَضْرَاءُ وَ قَدْ عَجِلَتْ لِلطَّالِبِ وَ الْتَبَسَتْ بِقَلْبِ النَّاظِرِ؛ فَارْتَحِلُوا مِنْهَا بِأَحْسَنِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ وَ لَا تَسْأَلُوا فِيهَا فَوْقَ الْكَفَافِ وَ لَا تَطْلُبُوا مِنْهَا أَكْثَرَ مِنَ الْبَلَاغ.

ترجمه خطبه:

(قسمتى از سخنرانى طولانى امام كه در روز عيد فطر در كوفه ايراد فرمود):

1. ضرورت ستایش پروردگار: ستايش خداوندى را سزاست كه كسى از رحمت او مأيوس نگردد، و از نعمت هاى فراوان او بيرون نتوان رفت، خداوندى كه از آمرزش او هيچ گنه كارى نا اميد نگردد، و از پرستش او نبايد سرپيچى كرد. خدايى كه رحمتش قطع نمى گردد و نعمت هاى او پايان نمى پذيرد.

2. روش برخورد با دنيا: دنيا خانه آرزوهايى است كه زود نابود مى شود، و كوچ كردن از وطن حتمى است. دنيا شيرين و خوش منظر است كه به سرعت به سوى خواهانش مى رود، و بيننده را مى فريبد، سعى كنيد با بهترين زاد و توشه از آن كوچ كنيد و بيش از كفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نكنيد.

ترجمه لغوی برخی واژه‌ها:

مَقْنُوط: اسم مفعول از قنوط، مأيوس

مُسْتَنْكَفٌ: چيزى كه عار شمرده مى‌شود و مورد بيزارى و استنكاف قرار مى‌گيرد

مُنِىَ لَهَا الفَنَاءُ: فنا براى آن مقدر شد

الجَلَاء: ترك وطن، جلاى وطن

الْتَبَسَتْ:(محبت دنيا با قلب و روح كسى كه بدنيا نظر دارد) آميخته شد، مخلوط شد، عجين گرديد

الكَفَاف: بمقدار كفايت

البَلَاغ: مقدار قوتى كه براى رسيدن به سر منزل لازم است، معاش به اندازه مدّت زندگى

 

توضیح و تفسیر خطبه:

از خطبه‌های کوتاه و اخلاقی امیرالمؤمنین خطبه‌ی 45 نهج‌البلاغه است؛ همچنین گفته‌اند که این خطبه‌ از خطبه‌ های طولانی امیرالمؤمنین(ع) بوده که در یکی از نمازهای عید فطر، بیان فرموده اند و مرحوم سیّدرضی آنرا خلاصه کرده و یک قسمتش را آورده به عنوان خطبه‌ی چهل و پنجم؛ این خطبه دو قسمت دارد:

قسمت اوّلش در رابطه با حمد خداوند متعال و شکر نعمات الهی است.

قسمت دومش در رابطه با مذمّت دنیا و این که ما حبّ دنیا نداشته باشیم و آماده شویم برای آخرت و أخذ زاد و توشه‌ی مناسب از دنیا؛

در قسمت اوّل امیرالمؤمنین می‌فرمایند: الْحَمْدُ لِلَّهِ غَيْرَ مَقْنُوطٍ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لَا مَخْلُوٍّ مِنْ نِعْمَتِهِ شکر خدا آن خدایی را که هیچ‌کس از رحمت او نا امید نیست وَلَا مَخْلُوٍّ مِنْ نِعْمَتِهِ و هیچ‌کسی نمی‌تواند بگوید من خالی از نعمت‌های الهی هستم یعنی ما، سرتاسر غرق در نعمات الهی و غرق در دریای رحمت خداوند متعال هستیم وَلَا مَأْيُوسٍ مِنْ مَغْفِرَتِهِ و هیچ‌کسی از مغفرت و بخشش خدا هم مأیوس نیست.

پس سه نکته‌ی زیبا امیرالمؤمنین اشاره کردند؛ ما خدایی داریم که ما را غرق در نعمات قرار داده؛ خود قرآن می‌فرماید: ﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعمَةَ ٱللَّهِ لَا تُحصُوهَا﴾[1] امام سجاد(ع) در مناجات خمس عشرة مناجات شاکرین می‌فرماید: وَ نَعْمَاؤُكَ كَثِيرَةٌ قَصُرَ فَهْمِي عَنْ إِدْرَاكِهَا فَضْلاً عَنِ اسْتِقْصَائِهَا خدایا آنقدر به من نعمت دادی که عقل و درک و فهم من عاجز است از این که بخواهم نعمت‌های تو را درک کنم، چه برسد بخواهم بعداً بشمارم؛ چون خیلی از نعمت‌هایی که خدا به ما داده اصلاً ما نمی‌دانیم نعمت است؛ وقتی از دستش می‌دهیم تازه می‌فهمیم چه نعمتی داشتیم که از دستش داده‌ایم، اصلاً عقل و فهم ما عاجز است از این که ببینیم خدا چقدر به ما نعمت داده است. بعد خود امام سجاد(ع) در همان مناجات می‌فرمایند: فَكَيْفَ لِي بِتَحْصِيلِ الشُّكْرِ وَ شُكْرِي إِيَّاكَ يَفْتَقِرُ إِلَى شُكْرٍ[2] من چگونه شکر تو را بجا بیاورم که همین که بخواهم بگویم الْحَمْدُ لِلَّهِ باید یک شکر بجا بیاورم که تو به من اجازه دادی بتوانم بگویم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ پس ما غرق در نعمات الهی هستیم و غرق در رحمت الهی هستیم خدای ما أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ است خدایی که رحمان و رحیم است خود قرآن سوره‌ اعراف می‌فرماید: ﴿وَرَحمَتِي وَسِعَت كُلَّ شَيء﴾[3] یا در آن روایت معروف داریم که آنقدر رحمت خدا گسترده است روز قیامت که حَتَّى يَطْمَعَ إِبْلِيسُ فِي رَحْمَتِهِ[4] حتّی شیطان هم طمع می‌کند در رحمت خدا که آمرزیده شود که متن روایتش با یک تفاوت این است لیغفر الله یوم القیامة مغفرة خدا روز قیامت آنقدر می‌بخشد آنقدر می‌بخشد که ما خَطرت قَط عَلی قَلبِ أحدٍ که به قلب کسی خطور نمی‌کرد که اینقدر خدا روز قیامت بنده‌ها را ببخشد حتّی ابلیس یتطاول إلیها[5] حتّی ابلیس خیال می‌کند که رحمت خدا شامل حالش می‌شود؛ این تعبیر یتطاول آمده، در بعضی از روایات یطمع آمده که ابلیس طمع می‌کند که خدا روز قیامت او را ببخشد. پس این رحمت خدا گسترده است و هیچ‌کس هم مأیوس از رحمت خدا نیست؛ دیگر یکی از امیدبخشترین آیات قرآن همین آیه‌ی توبه هست دیگر، سوره‌ مبارکه زمر ﴿قُل يَعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسرَفُواْ عَلَى أَنفُسِهِم لَا تَقنَطُواْ مِن رَّحمَةِ ٱللَّهِ إِنَّ ٱللَّهَ يَغفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُۥ هُوَ ٱلغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ﴾[6] هیچ‌کسی نباید نامید باشد، هر قدر که گناه داشته باشد. آن جوان آمد خدمت پیامبر(ص) برای اعتراف به گناه، حضرت به او فرمودند: گناه تو بزرگ‌تر است یا رحمت خدا؟ پاسخ داد رحمت خدا بزرگ‌تر است، فرمود: پس همه باید امید بخشایش و رحمت داشته باشیم. بعد امیرالمؤمنین می‌فرمایند: وَ لَا مَأْيُوسٍ مِنْ مَغْفِرَتِهِ وَ لَا مُسْتَنْكَفٍ عَنْ عِبَادَتِهِ ما خدایی داریم که هیچ‌کسی عار و ننگش نیست که بنده‌ی اوست و هیچ‌کسی سرپیچی نمی‌کند از بندگی خدا و عار و ننگ نمی‌داند این که بنده‌ی خدا باشد؛ باز ادامه می‌دهند امیرالمؤمنین الَّذِي لَا تَبْرَحُ مِنْهُ رَحْمَةٌ خدایی که رحمتش همیشگی است، رحمتش قطع نمی‌شود وَ لَا تُفْقَدُ لَهُ نِعْمَةٌ نعماتش هم همیشگی است یعنی روزی نیست که بگوییم خدا بر ما نعمتی ندارد، نعمتی نفرستاده؛ ما غرق در نعمت هستیم.

خب این فقره‌ی اوّل خطبه‌ی امیرالمؤمنین(ع) که در رابطه با حمد خداوند متعال بود.

قسمت دوم این خطبه در رابطه با دنیا و مذمّت دنیا شروع می‌شود؛ حضرت می‌فرمایند: وَ الدُّنْيَا دَارٌ مُنِيَ لَهَا الْفَنَاءُ دنیا یک خانه‌ای است که روی پیشانیش هک شده، برایش مقدر شده است فنا (مُنِيَ به معنای مقدّر)؛ وَ لِأَهْلِهَا مِنْهَا الْجَلَاءُ دنیا یک خانه‌ای است که برای اهلش کوچ کردن محقّق شده یعنی هر کسی در دنیاست باید از این دنیا، کوچ کند و برود. امّا این دنیایی که این‌گونه است پس چرا مردم گولش را می‌خورند؟ می‌فرمایند: وَ هِيَ حُلْوَةٌ [خَضِرَةٌ] خَضْرَاءُ دنیا هم شیرین است و هم جذّاب؛ واین است که باعث می‌شود مردم فریبش را بخورند چون دنیا به کامشان شیرین می‌آید، دنیا برایشان سبز و تازه و با طراوت جلوه می‌کند وَ قَدْ عَجِلَتْ لِلطَّالِبِ زود نفوذ می‌کند در دل افراد وَ الْتَبَسَتْ بِقَلْبِ النَّاظِرِ (الْتَبَسَتْ یعنی آمیخته شدن) دنیا، زود آمیخته می‌شود به قلب کسی که دارد دنیا را نگاه می‌کند یعنی خصوصیّت دنیا این است که هم سریع انسان را گول می‌زند و هم زود به دل انسان می‌نشیند، اینها ویژگی دنیاست: حُلْوَةٌ و خَضْرَاءُ است. امّا باید چه کار کنیم که این دنیا با این شیرینی و لذّت‌بخش ‌بودنش ما را فریب نداده و مجذوب خود نسازد؟ فَارْتَحِلُوا مِنْهَا باید کوچ کنیم از این دنیا؛ این دنیا برای از ما بهتر، قوی‌تر، ثروتمندتر نمانده، ما که جای خود دارد؛ برای پیامبران و اهل بیت(علیهم السلام) نمانده، از طرفی برای پادشاهان و حاکمان چون فرعون و نمرود نمانده، دیگران که بماند. بِأَحْسَنِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ بهترین چیزی که می‌تواند برای شما حاضر شود که از این دنیا ببرید، زاد و توشه است و اگر اینطوری است که وسایل دنیوی، مال دنیاست و به درد زاد و توشه آخرت نمی‌خورد لَا تَسْأَلُوا فِيهَا فَوْقَ الْكَفَافِ در دنیا بیشتر از کفاف خودتان دنبال چیزی نگردید؛ به اندازه‌ی روزی خودت و زن و بچّه‌ات و به حدّ قناعت و کفاف، از این دنیا استفاده کن وَ لَا تَطْلُبُوا مِنْهَا أَكْثَرَ مِنَ الْبَلَاغ بیشتر از مقصودت یعنی بیشتر از آن چیزی که به دردت می‌خورد از دنیا چیزی طلب نکن چون هر چیزی که جمع کنیم باید بگذاریم و برویم و این جمع آوری، دلبستگی می آورد و موقع رفتن، سخت تر سپری می شود چون جمع کردی، اندوخته کردی به آن دل بستی و حالا موقع مرگ، باید خودت را از این علائق دنیوی جدا کنی که این می‌شود چه؟ می‌شود سکرات مرگ، می‌شود سختی‌های هنگام جان‌دادن؛ در روایت آمده که چرا جان‌کندن سخت است؟ فرمودند: چون علائق دنیوی داریم و زمانی که بخواهیم دل از این تعلقات بکنیم و وارد عالم برزخ شویم، برای ما سخت می‌گذرد و این می‌شود سکرات موتی که آمده؛ پس ما در دنیا همیشه باید چه دعایمان باشد؟ می‌گویند این فراضی از دعاهای پیامبر(ص) بوده اَللَّهُمَّ اُرْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ أَحَبَّ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ اَلْعَفَافَ وَ اَلْكَفَافَ[7] که خدایا همیشه به ما عفاف(پاکدامنی) و کفاف(قناعت) روزی کن؛ در رابطه با قناعت و کفاف روایت خیلی داریم؛ امیرالمؤمنین(ع) در کلمات قصار نهج‌البلاغه کلمه‌ی قصار 371 فرمودند مَنِ اِقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ اَلْكَفَافِ کسی که اکتفاء کند به همان مقداری که به دردش می‌خورد یعنی به اندازه‌ی نیازش دنیا را داشته باشد فَقَدِ اِنْتَظَمَ اَلرَّاحَةَ[8] قلبش آرام است، آرامش دارد و این واقعاً یک نکته و قاعده‌ای است که در این نظام هستی است آدمی هرچه قانع‌تر باشد، آرامشش بیشتر است. در روایت دیگری داریم که قناعت باعث آرامش می‌شود. باز خود امیرالمؤمنین در غررالحکم این روایت را دارند که قَلِيلٌ يُنجی خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ يُرْدِي[9] یک مقدار مال کمی که به دردت بخورد این بهتر است از مال زیادی که باعث هلاکتت شود؛ مال زیاد باعث وبال و وزر و وبال و سنگینی پرونده‌ی اعمال انسان می‌شود؛ هرچه مال جمع کند، باید در قبر و قیامت جواب پس بدهد پس هرچه بارمان سبک‌تر باشد آن‌جا حساب و کتابمان إن شاء اللّه راحت‌تر خواهد بود.

إن شاء اللّه بتوانیم عامل به فرمایشات اهل‌بیت مخصوصاً امیرالمؤمنین علیه السّلام باشیم به برکت صلوات بر محمّد و آل‌محمّد.


[1] سوره نحل، آيه 18.
[2] دانشنامه امام سجاد علیه السلام، جمعی از نویسندگان، ج1، ص845.
[3] سوره اعراف، آيه 156.
[4] الأمالي، الشيخ الصدوق، ج1، ص274.
[5] نفحات الولاية، مكارم الشيرازي، الشيخ ناصر، ج2، ص320.
[6] سوره زمر، آيه 53.
[7] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج2، ص140.
[8] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج1، ص373، حکمت 371.
[9] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، التميمي الآمدي، عبد الواحد بن محمد، ج1، ص366.