1402/11/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: خطبه سی و دوم/فراز سوم /وصف پاکان در جامعه
متن خطبه: الراغبون في الله: وَ بَقِيَ رِجَالٌ غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِكْرُ الْمَرْجِعِ وَ أَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الْمَحْشَرِ، فَهُمْ بَيْنَ شَرِيدٍ نَادٍّ وَ خَائِفٍ مَقْمُوعٍ وَ سَاكِتٍ مَكْعُومٍ وَ دَاعٍ مُخْلِصٍ وَ ثَكْلَانَ مُوجَعٍ، قَدْ أَخْمَلَتْهُمُ التَّقِيَّةُ وَ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ، فَهُمْ فِي بَحْرٍ أُجَاجٍ أَفْوَاهُهُمْ ضَامِزَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ قَرِحَةٌ، قَدْ وَعَظُوا حَتَّى مَلُّوا وَ قُهِرُوا حَتَّى ذَلُّوا وَ قُتِلُوا حَتَّى قَلُّوا.
ترجمه خطبه:
۳. وصف پاکان در جامعه مسخ شده:
در این میان گروه اندکی باقیماندهاند که یاد قيامت، چشمهایشان را بر همه چيز فروبسته و ترس رستاخيز، اشك هايشان را جارى ساخته است، برخى از آنها از جامعه رانده شده و تنها زندگى مى كنند و برخى ديگر ترسان و سركوب شده يا لب فروبسته و سكوت اختيار كرده اند. بعضى مخلصانه، همچنان مردم را به سوى خدا دعوت مى كنند و بعضى ديگر گريان و دردناكند كه تقيّه و خويشتن دارى، آنان را از چشم مردم انداخته است و ناتوانى وجودشان را فرا گرفته، گويا در درياى نمك فرورفتهاند، دهن هايشان بسته و قلب هايشان مجروح است، آنقدر نصيحت كردند كه خسته شدند، از بس سركوب شدند، ناتوانند و چندان كه كشته دادند، انگشت شمارند.
ترجمه لغوی برخی واژهها:
شرید: (شرد) فرار کردن شتر
النَّادّ: (ندّ) فرار کردن به تنهائى
الْمَقْمُوع: (قمع) مقهور و مغلوب
المَكْعُوم: (کعم) بستن دهان شتر
ثَكْلَان: (ثکل) از دست دادن عزیزان، شخص گریان و عزادار
مُوجَع: صاحب درد و مصیبت
اخْمَل: پنهان شدن و فراموش گشتن
ضَامِزَةٌ: (ضمر) سکوت و خودداری از کلام
توضیح و تفسیر خطبه:
در نهجالبلاغه مهمان خطبهی سی و دوم نهجالبلاغه امیرالمؤمنین(ع) بودیم که به فراز سومش رسیدیم. در فراز اول، امیرالمؤمنین(ع) نکوهش کرد زمانهی خودشان را و فرمود: در چه بد زمانهای هستم أَصْبَحْنَا فِي دَهْرٍ عَنُودٍ زمانهای که مردم بیوفا و کینهتوز هستند. در فراز دوم امیرالمؤمنین(ع) دنیاطلبان زمان خودشان را چهار دسته کردند؛ فرمودند: مردم زمانهی من، دنیا طلبند منتهی کسانی که دنبال دنیا میروند، بعضی از آنها به دنیا میرسند و بعضی دیگر به دنیا نمیرسند؛ آنهایی که به دنیا میرسند بعضیها با زور و غلبه به دنیا میرسند، بعضی با تزویر و ریا و ادای آدمهای خوب درآوردن. حالا امیرالمؤمنین(ع) در این فراز سوم، میخواهد مردان الهی را معرفی کند، میفرماید: امّا در همین زمانهی ما یک مردان الهی و اولیاء الهی هم وجود دارند که آنها در اقلیّتند؛ در حکومتی که همه جا فسق و فجور و ظلم و بیعدالتی است، مردان خدایی در چنین حکومتی همیشه دائماً در رنج و ناراحتی و غصّه و فشار هستند(در احوالات آخرالزّمان هم داریم که مؤمن در آخرالزّمان، ذلیل و خوار است).
تطبیق خطبه:
وَ بَقِيَ رِجَالٌ زمانی که امیرالمؤمنین(ع) خواستند دنیاطلبان را تقسیم کنند تعبیر ناس آوردند ولی برای گروه پنجم، تعبیر رجال میآورند؛ این گروه پنجم مردان الهی هستند؛ اما ویژگی و تقسیم مردان خدا:
گروه اول: غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِكْرُ الْمَرْجِعِ کسانی که ذکر قیامت چشمان آنها را فرو افکنده چون یاد قیامت و قبر هستند، کسانیاند که یاد اینها، چشمشان را از دنیا فرو بسته است.
وَ أَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الْمَحْشَرِ خوف روز محشر و ترس از قیامت، اشک را بر چشمان آنها جاری کرده.
فَهُمْ بَيْنَ شَرِيدٍ نَادٍّ (شَرِيد: از شَرَدَ که به فرار کردن شتر میگویند، نَادّ: از نَدَّ به معنای فرار کردن به تنهایی) مردان الهی در جامعه، مجبور به گوشه گیری و انزوا شده اند. در اوصاف امام زمان هم داریم آن روایتی که از امیرالمؤمنین(ع) هست که می فرماید: الفرید الشرید یعنی امام زمان از جامعه کناره گرفتند.
گروه دوم: خَائِفٍ مَقْمُوعٍ کسانیاند که از ترس حکومت و ظالمان مقهور و مغلوب هستند.
گروه سوم: سَاكِتٍ مَكْعُومٍ مَكْعُوم به معنای بستن دهان یعنی مؤمنینی هستند که ساکتند نه این که ساکتند بلکه دهانشان را در جامعه بستند، نمیتوانند حرف بزنند (در اخبار آخرالزّمان داشتیم که کسی که جرأت حرفزدن ندارد، ذلیل است تا حرف بزند مردم به او هجمه میکنند).
گروه چهارم: وَ دَاعٍ مُخْلِصٍ (دَاع را بعضی به معنی دعوتکننده گرفتند، بعضی به معنای دعا گرفتند) گوشه کنار مشغول دعا کردن هستند، برای اصلاح جامعه دارند دعا میکنند و یا اینکه گوشه کنار دارند یار جمع میکنند، هدایتگری میکنند، مردم را دعوت میکنند از روی اخلاص.
گروه پنجم: ثَكْلَانَ مُوجَعٍ (ثَكْلَان از ثَکَلَ است به معنای از دست دادن عزیزان، مصیبت دیده) گروهی هستند که مصیبت دیدند و (مُوجَع صاحب درد و مصیبت) یعنی دارند همیشه غم و غصّه میخورند؛ غصّهی فساد مردم و فساد جامعه را میخورند.
پس مؤمنین در حکومت فاسد چگونهاند؟ یا گوشهگیر شدند یا دست و زبانشان را بستند یا ساکت شدند یا برای خودشان دارند دعا میکنند و یا مثل آدم مصیبت زدهی داغ دیده، فقط غصّه میخورند.
قَدْ أَخْمَلَتْهُمُ التَّقِيَّةُ اَخمَلَ (اَخمَلَ به معنای پنهان شدن) تقیّه باعث شده که آنها در جامعه پنهان شوند؛ تقیّه آنها را مجبور کرده به فرارکردن و پنهان گشتن وَ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ تقیّه و حکومت ظلم و جور، آنها را ناتوان کرده است.
تعبیر خوبی است که حضرت میفرمایند:
فَهُمْ فِي بَحْرٍ أُجَاجٍ در آخرالزّمان مؤمنین در دریای شور شنا میکنند. دریای شور دریایی است که هر قدر شنا کنی نه نجات پیدا میکنی و از طرفی همهی بدنت هم میسوزد از شدّت شوری. دوباره امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: در آن جامعه أَفْوَاهُهُمْ ضَامِزَةٌ ضَامِزَة دهانهای مؤمنین بسته است وَ قُلُوبُهُمْ قَرِحَةٌ و قلبهایشان جریحهدار است.
نکته: نباید تصور کرد مومنین در چنین جامعه ای هیچ کاری نمیکنند بلکه طبق فرمایش بعدی، چون وضعیّت جامعه اینگونه است، تلاش آنها به جایی نمیرسد. قَدْ وَعَظُوا حَتَّى مَلُّوا مومنین آنقدر مردم را موعظه کردند که خسته شدند؛ وَ قُهِرُوا حَتَّى ذَلُّوا آنقدر مردم آنها را اذیّت کردند، فشار آوردند به اینها که اینها ناتوان شدند؛ وَ قُتِلُوا حَتَّى قَلُّوا آنقدر مومنین در راه خدا کشته شده اند که تعداد آنها کم است.
پس این صفات مؤمنین در یک جامعهی فاسد که در دعای افتتاح هم میخوانیم؛ مؤمنین در آخرالزّمان در غربت و مظلومیّت و فشار هستند:
اَللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا وَ شِدَّةَ اَلْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ اَلزَّمَانِ عَلَيْنَا.[1] ولی در ادامهی دعا هست که إن شاء اللّه با فرج امام زمان(عج) فرج شیعه محقق خواهد شد. مؤمنین در آخرالزّمان در سختی و فشار و اذیّت هستند تا إن شاء اللّه امام زمان(عج) ظهور کنند که فرج همه باشد.
امام صادق(ع) در آن روایت فرمودند: وقتی مشکلات و گرفتاری ها به شما فشار آورد أَكْثِرُوا اَلدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ اَلْفَرَجِ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ فَرَجُكُمْ.[2]