1402/11/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: خطبه سی و دوم/فراز دوم /اصناف گناهکاران دنیاطلب
متن خطبه: أصناف المُسيئين: وَ النَّاسُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ: مِنْهُمْ مَنْ لَا يَمْنَعُهُ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَهَانَةُ نَفْسِهِ وَ كَلَالَةُ حَدِّهِ وَ نَضِيضُ وَفْرِهِ. وَ مِنْهُمْ الْمُصْلِتُ [بِسَيْفِهِ] لِسَيْفِهِ وَ الْمُعْلِنُ بِشَرِّهِ وَ الْمُجْلِبُ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ، قَدْ أَشْرَطَ نَفْسَهُ وَ أَوْبَقَ دِينَهُ لِحُطَامٍ يَنْتَهِزُهُ أَوْ مِقْنَبٍ يَقُودُهُ أَوْ مِنْبَرٍ يَفْرَعُهُ، وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَى الدُّنْيَا لِنَفْسِكَ ثَمَناً وَ مِمَّا لَكَ عِنْدَ اللَّهِ عِوَضاً. وَ مِنْهُمْ مَنْ يَطْلُبُ الدُّنْيَا بِعَمَلِ الْآخِرَةِ وَ لَا يَطْلُبُ الْآخِرَةَ بِعَمَلِ الدُّنْيَا، قَدْ طَامَنَ مِنْ شَخْصِهِ وَ قَارَبَ مِنْ خَطْوِهِ وَ شَمَّرَ مِنْ ثَوْبِهِ وَ زَخْرَفَ مِنْ نَفْسِهِ لِلْأَمَانَةِ وَ اتَّخَذَ سِتْرَ اللَّهِ ذَرِيعَةً إِلَى الْمَعْصِيَةِ. وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْكِ ضُئُولَةُ نَفْسِهِ وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَى حَالِهِ، فَتَحَلَّى بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ وَ تَزَيَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ وَ لَيْسَ مِنْ ذَلِكَ فِي مَرَاحٍ وَ لَا مَغْدًى.
ترجمه خطبه:
2. اقسام مردم (روانشناسی اجتماعى مسلمين، پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم): در اين روزگاران، مردم چهار گروهاند:
- گروهى اگر دست به فساد نمیزنند، برای این است که روحشان ناتوان، و شمشیرشان کُند، و امكانات مالى در اختيار ندارند.
- گروهی که شمشير كشيده و شرّ و فسادشان را آشكار كرده اند، لشكرهاى پياده و سواره خود را گرد آورده و آماده كشتار ديگرانند. دين را براى به دست آوردن مال دنيا تباه كردند كه يا رييس و فرمانده گروهى شوند يا به منبرى فرا رفته، خطبه بخوانند. چه بد تجارتى، كه دنيا را بهاى جان خود بدانى و با آنچه كه در نزد خداست معاوضه نمايى.
- گروهى ديگر، با اعمال آخرت، دنيا را مى طلبند و با اعمال دنيا در پى كسب مقام هاى معنوى آخرت نيستند، خود را كوچك و متواضع جلوه مى دهند. گام ها را رياكارانه و كوتاه بر مى دارند، دامن خود را جمع كرده، خود را همانند مؤمنان واقعى مى آرايند و پوشش الهى را وسيله نفاق و دو رويى و دنيا طلبى خود قرار مى دهند.
-برخى ديگر، با پستى و ذلّت و فقدان امكانات، از به دست آوردن قدرت، محروم مانده اند كه خود را به زيور قناعت آراسته و لباس زاهدان را پوشيده اند. اينان هرگز، در هيچ زمانى از شب و روز، از زاهدان راستين نبوده اند.
ترجمه لغوی برخی واژهها:
كَلَالَةُ حَدِّهِ: نبريدن تيغ او، عدم كارايى او
نَضِيض: قليل، كم
نَضِيضُ وَفْرِهِ: تهيدستى او از مال دنيا
الْمُجْلِبُ بِخَيْلِهِ: كسى كه سواران خود را فرا بخواند
الرَّجِل: جمع «راجل»، پياده نظام
اشْرَطَ نَفْسَهُ: خود را (براى شر و فساد) آماده كرد
الْحُطَام: مال
يَنْتَهِزُهُ: آن را غنيمت مىشماريد
طَامَنَ: پائين آورد
الذَرِيعَة: وسيله
ضُئُولَةُ النَّفْسِ: حقارت شخصيت
مَرَاح: شامگاه
مَغْدَى: بامداد
توضیح و تفسیر خطبه: در محضر جملات زیبای امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه بودیم که به خطبهی سی و دوم رسیدیم. فراز اوّل خطبه ۳۲ را جلسهی گذشته بیان کردیم که امیرالمؤمنین(ع) در این خطبهی سی و دوم از زمان و زمانه شکایت کردند؛ فرمودند: ما صبح کردیم فِي دَهْرٍ عَنُودٍ وَ زَمَنٍ كَنُودٍ؛ زمانهی ما زمانه بدی است، زمانهی مردم بیوفا و ناسپاس و کینهتوز است؛ که بعد گفتیم که حضرت از زمان و روزگار شکایت میکند و در حقیقت، شکایتِ از مردم زمان است چون در زمان و زمانه و روزگار که عیبی نیست، اگر عیبی هست در ما هست؛ ما مردم هستیم که زمانه را بد کردیم و الّا زمان که عیبی ندارد. حالا در این فراز دوم، امیرالمؤمنین(ع) مردم زمانهی خودشان که اکثراً دنیاطلبان هستند را در چهار گروه تقسیم میکند که در حقیقت پنج گروه است؛ گروه پنجم مردمی هستند که دنبال آخرتند و در فراز بعدی بیان میکنیم.
تطبیق خطبه:
أصناف المُسيئين: وَ النَّاسُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ مردمِ دنیا طلب چهار گروهند:
گروه اول: مِنْهُمْ مَنْ لَا يَمْنَعُهُ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ کسانی که بدشان نمیآید در زمین فساد کنند إِلَّا مَهَانَةُ نَفْسِهِ (مَهَانَةُ نَفْسِهِ یعنی بدشانسی، عدم اقبال) ولی به فساد در أرض و دنیا نرسیدند چون حقیر و بی عرضه بودند وَ كَلَالَةُ حَدِّهِ و شمشیرشان بُران نبود، شمشیرشان کُند بود وَ نَضِيضُ وَفْرِهِ و مال و ثروتشان کم و اندک بود؛ یعنی نه عرضه داشتند، نه شمشیر بُران داشتند و نه مال؛ یعنی چون قدرت نداشتند به دنیا نرسیدند نه اینکه خواستار دنیا نبودند؛ به اصطلاح آب گیر نیاوردند و الّا شناگر ماهری بودند.
گروه دوم: بر عکس گروه اول، گروهی است که دنیاطلب هستند و ابزار و قدرتش را هم دارند وَ مِنْهُمْ الْمُصْلِتُ لِسَيْفِهِ دنیاطلبهایی که شمشیرشان را بیرون کشیدند وَ الْمُعْلِنُ بِشَرِّهِ و شرّ و فسادشان را علنی کردند وَ الْمُجْلِبُ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ (رَجل به معنای پیاده نظام، خَیل به معنای اسب و چهارپا، مُجلِب یعنی دعوت کردن) و پیاده نظام و سوار نظامشان را جمع کردند، لشکر درست کردند قَدْ أَشْرَطَ نَفْسَهُ یعنی خودشان را برای شرّ و فساد آماده کردند وَ أَوْبَقَ دِينَهُ و دینشان را در معرض نابودی قرار دادند؛ یعنی دنیاطلبی را علنی کردند. پس گروه دوم کسانیاند که دنبال دنیا آمدند اما به طور علنی و از هیچ چیز نمیترسیدند. حالا به دنبال چه هستند در دنیا؟ از دنیا چه میخواهند؟
می فرماید: لِحُطَامٍ يَنْتَهِزُهُ (حُطام کنایه از مال است، يَنْتَهِزُهُ یعنی غنیمت شمردن) یعنی دنبال دنیا هستند تا مال و ثروتی را به غنیمت ببرند. مِقْنَبٍ يَقُودُهُ یعنی لشکری که آن را فرماندهی کنند، دنبال پُست و مقام و ریاستند. أَوْ مِنْبَرٍ يَفْرَعُهُ یا یک میز و صندلی و مقامی باشد تا بر آن تکیه بزنند. پس این دنیاطلبانی که دنیاطلبیشان را اظهار میکنند یا دنبال مال هستند و یا دنبال ریاست؛ اما در حقیقت لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ چه تجارت بدی انتخاب کردند در دنیا که أَنْ تَرَى الدُّنْيَا لِنَفْسِكَ ثَمَناً دنیا را ثمن و مال خودشان قرار دادند یعنی استفاده اشتباه از دنیا، چون وَ مِمَّا لَكَ عِنْدَ اللَّهِ عِوَضاً عوضی که خدا قرار داده است برای دنیا، آخرت است و نعمتهای بهشتی؛ یعنی استفاده از دنیا برای به دست آوردن آخرت که این مهم با دنیا طلبی نفسانی بدست نمی آید. در آیات و روایات زیاد داریم که معامله با دنیا از روی هوا و هوس و نفس، مذموم شمرده شده مثل این روایت از پیامبر(ص) که میفرمایند: بدترین مردم کسی است که دنیایش را به دینش بفروشد و از آن بدتر کسی است که دینش را به دنیای دیگران بفروشد.[1] چقدر در کربلا داشتیم امثال عمرسعدها که دینشان را یا برای دنیای خود و یا برای دنیای دیگران، برای حکومت یزید و ابن زیاد، فروختند و خودشان هم به جایی نرسیدند. در روایتهایی که برای کربلا آمده، داریم که چند نفر با عمرسعد صحبت کردند حتی خود أباعبداللّه(ع) هم با او صحبت کرد که مگر نمیدانید ما اهلبیت پیامبریم، اذیّت و آزار ما حرام است؛ او گفت من خون شما را با ملک ری معامله کردم و امام(ع) فرمودند: از گندم ری به تو نمیرسد، گفت از جویش هم برسد برای من کافی است؛ که میگویند وقتی عمرسعد گفت: تو مُلک ری را به من دادی! عبیداللّه گفت آن را موریانهها خوردهاند و قرار و پاداشی وجود نداشته است. زمانیکه عمرسعد بیرون آمد به سرش میزد و میگفت بدبختتر و شقیتر از من در دنیا وجود ندارد که دین و دنیایم را فروختم به دنیای عبیداللّه و مُلک ری را هم به دست نیاوردم. در خود زیارت اربعین هم میخوانیم قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ اَلدُّنْيَا در مقابل شما ایستادند کسانی که دنیا، آنها را فریب داده بود وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ اَلْأَوْكَسِ کسانی که مقابل أباعبداللّه ایستادند کسانی بودند که آخرتشان را با پول سیاه فروختند با پول کم و اندک. فلذا بایستی دنیا را فدای دین و آخرت کرد که همین طریق سعادت است و نه همانند کسانی که در قرآن داریم ﴿أُولٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا كَانُوا مُهْتَدِينَ﴾[2] کسانی که هدایت را به گمراهی فروختند و چه بد تجارتی کردند. ولی در مقابل اینها در شأن امیرالمؤمنین(ع) داریم که ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ﴾[3] کسی که جانش را فروخت برای رضایت خداوند؛ آنجا که امیرالمؤمنین(ع) در شب لیلةالمبیت، جانش را فدای پیامبر(ص) کرد؛ لذا امیرالمؤمنین(ع) در یکی از کلمات قصارشان می فرمایند: أَلَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا اَلْجَنَّةُ برای جان ما انسانها، قیمتی وجود ندارد مگر بهشت فَلاَ تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا[4] به کمتر از بهشت خودتان را نفروشید.
گروه سوم: وَ مِنْهُمْ مَنْ يَطْلُبُ الدُّنْيَا بِعَمَلِ الْآخِرَةِ کسانیاند که ادای خداپرستان و دینداران را در میآورند تا بتوانند در دنیا کاسبی کنند که این گروه از دو گروه قبلی بدترند چون دین داری را وسیله رسیدن به دنیای خودشان قرار داده اند و این کار باعث می شود، مردم نسبت به دین بد بین شوند؛ پس وای بر کسی که از این گروه باشد کسانی که تسبیح دستشان می گیرند و محاسن می گذارند، اینگونه اختلاس میکنند، رشوه میگیرند و با عمل آخرت، دنیاطلبی میکنند وَ لَا يَطْلُبُ الْآخِرَةَ بِعَمَلِ الدُّنْيَا در حالی که باید آخرت را با اعمال دنیوی طلب کنیم. امیرالمؤمنین(ع) چهار صفت برای این افراد بیان میکنند قَدْ طَامَنَ مِنْ شَخْصِهِ (طَامَنَ یعنی فرودست) خودشان را پایین میگیرند، ادای آدمهای متواضع را درمیآورند وَ قَارَبَ مِنْ خَطْوِهِ و قدمها را یواش یواش بر میدارند وَ شَمَّرَ مِنْ ثَوْبِهِ یعنی دامن و لباسشان را همیشه بالا میگیرند مثلاً میخواهند بگویند ما از مال دنیا چیزی برنداشتیم وَ زَخْرَفَ مِنْ نَفْسِهِ لِلْأَمَانَةِ (زَخْرَفَ یعنی زینت میدهند) خودشان را به شکل آدمهای امین در میآورند به طور کلی طوری رفتار میکنند که انگار هیچ توجه و تعلقی به دنیا ندارند وَ اتَّخَذَ سِتْرَ اللَّهِ ذَرِيعَةً إِلَى الْمَعْصِيَةِ ولی ساتر بودن خدایی را وسیله قرار میدهند برای گناه کردن؛ اینها بدترین انسانها هستند.
گروه چهارم: امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: آنها هم دنیاطلبند ولی به دنیا نمیرسند چون حقیرند و نا توان و فقط ادای آدمهای زاهد و قانع را در میآورند که مردم به اینها بگویند چه انسان زاهد و پارسایی وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْكِ ضُئُولَةُ نَفْسِهِ کسانیاند که دور افتادند از طلب دنیا بخاطر حقارت شخصیّت و بی عرضگی وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ و اینکه اسباب و و سایل برایشان جور نشده بود فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَى حَالِهِ لذا کوتاه شد حالشان از این حالی که دارند یعنی به دنیا نرسیدند و حالشان همین است که هست، دستشان کوتاه شد از دنیا؛ حالا که دستشان کوتاه شد از دنیا، از رو نمیروند فَتَحَلَّى بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ وَ تَزَيَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ و به اینکه خود را به زهد و قناعت می زدند، ادامه می دهند لَيْسَ مِنْ ذَلِكَ فِي مَرَاحٍ وَ لَا مَغْدًى (مَرَاحٍ یعنی شامگاه؛ مَغْدًى یعنی صبحگاه) در حالی که هیچ صبح و شبی اینها زاهد و پارسا نبودند.
خب فرق این چهار گروه با هم در چیست؟
میخواهیم اینگونه تقسیمبندی کنیم که امیرالمؤمنین(ع) دنیا طلبان را دو گروه کردند؛ دنیاطلبانی که به مقاصد دنیوی میرسند و دنیا طلبانی که به مقاصد دنیوی نمیرسند؛
اما دنیا طلبانی که به مقاصد دنیوی نمیرسند: یکی گروه اوّل است و یکی گروه چهارم؛ منتها فرقشان در این است که گروه اوّل که به مقاصد دنیوی نمیرسند، ادای انسانهای قانع و طاهد و پارسا را هم در نمیآورند؛ دنیاطلب هستند و نیّتشان بد است ولی فریبکاری و ریاکاری ندارند ولی گروه چهارم کسانیاند که به دنیا نمیرسند و میگویند حالا که نرسیدیم، بیاییم رفتار زاهدان و فقراء و پارسایان را داشته باشیم.
اما دنیا طلبانی که به مقاصد دنیوی میرسند: که اگر با زور و شمشیر و لشکرکشی باشد، میشود گروه دوم و اگر بوسیله نوع پوشش و از طرفی ساتر بودن خدا، با فریبکاری با دغلکاری با ریاکاری باشد، میشود گروه سوم که با نفاق رسیدند.
یک روایتی هم در مورد خطاب روز قیامت به ریاکاران است که يَا كَافِرُ يَا فَاجِرُ يَا غَادِرُ يَا خَاسِرُ حَبِطَ عَمَلُكَ وَ بَطَلَ أَجْرُكَ فَلاَ خَلاَصَ لَكَ اَلْيَوْمَ فَالْتَمِسْ أَجْرَكَ مِمَّنْ كُنْتَ تَعْمَلُ لَهُ[5] ما به تو اجر نمیدهیم برو اجرت را از آنکه برای او ریا کردی، بگیر.
این بود کلام امیرالمؤمنین(ع) در تقسیم بندی دنیاطلبان که إن شاء اللّه خداوند متعال حبّ دنیا را از قلوب ما بیرون کند و ما را جزء این گروههای دنیاطلب قرار ندهد به برکت صلوات بر محمّد و آلمحمّد.