1402/10/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: خطبه بیست و هشت/فراز اول /لزوم عمل در دنیا
متن خطبه: و من خطبة له(علیه السلام) و فيه أحد عشر تنبيها: أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الدُّنْيَا [قَدْ] أَدْبَرَتْ وَ آذَنَتْ بِوَدَاعٍ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ أَشْرَفَتْ بِاطِّلَاعٍ. أَلَا وَ إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبَقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَايَةُ النَّارُ. أَ فَلَا تَائِبٌ مِنْ خَطِيئَتِهِ قَبْلَ مَنِيَّتِهِ؟ أَلَا عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ يَوْمِ بُؤْسِهِ؟ أَلَا وَ إِنَّكُمْ فِي أَيَّامِ أَمَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ، فَمَنْ عَمِلَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ يَضْرُرْهُ أَجَلُهُ؛ وَ مَنْ قَصَّرَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَّهُ أَجَلُهُ.
[قال السيد الشريف رضي الله عنه: و أقول إنه لو كان كلام يأخذ بالأعناق إلى الزهد في الدنيا و يضطر إلى عمل الآخرة لكان هذا الكلام و كفى به قاطعا لعلائق الآمال و قادحا زناد الاتعاظ و الازدجار و من أعجبه قوله(علیه السلام) ألا و إن اليوم المضمار و غدا السباق و السبقة الجنة و الغاية النار فإن فيه مع فخامة اللفظ و عظم قدر المعنى و صادق التمثيل و واقع التشبيه سرا عجيبا و معنى لطيفا و هو قوله(علیه السلام) و السبقة الجنة و الغاية النار فخالف بين اللفظين لاختلاف المعنيين و لم يقل السبقة النار كما قال السبقة الجنة لأن الاستباق إنما يكون إلى أمر محبوب و غرض مطلوب و هذه صفة الجنة و ليس هذا المعنى موجودا في النار نعوذ بالله منها فلم يجز أن يقول و السبقة النار بل قال و الغاية النار لأن الغاية قد ينتهي إليها من لا يسره الانتهاء إليها و من يسره ذلك فصلح أن يعبر بها عن الأمرين معا فهي في هذا الموضع كالمصير و المآل قال الله تعالى ﴿قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ﴾ و لا يجوز في هذا الموضع أن يقال- [فإن] سبْقتكم بسكون الباء إلى النار فتأمل ذلك فباطنه عجيب و غوره بعيد لطيف و كذلك أكثر كلامه(علیه السلام) و في بعض النسخ و قد جاء في رواية أخرى و السُّبْقة الجنة بضم السين و السبقة عندهم اسم لما يجعل للسابق إذا سبق من مال أو عرض و المعنيان متقاربان لأن ذلك لا يكون جزاء على فعل الأمر المذموم و إنما يكون جزاء على فعل الأمر المحمود].
ترجمه خطبه: (اين خطبه را در يكى از روزهاى عيد فطر ايراد فرمودند): دنيا شناسى: پس از حمد و ستايش الهى، همانا دنيا روى گردانيده و وداع خويش را اعلام داشته است و آخرت به ما روى آورده، و پيشروان لشكرش نمايان شده. آگاه باشيد امروز، روز تمرين و آمادگى، و فردا روز مسابقه است، پاداش برندگان، بهشت، و كيفر عقب ماندگان آتش است. آيا كسى هست كه پيش از مرگ، از اشتباهات خود، توبه كند؟ آيا كسى هست كه قبل از فرا رسيدن روز دشوار قيامت، اعمال نيكى انجام دهد.
آگاه باشيد هم اكنون در روزگار آرزوهاييد، كه مرگ را در پى دارد، پس هر كس در ايّام آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ، عمل نيكو انجام دهد، بهرمند خواهد شد، و مرگ او را زيانى نمى رساند، و آن كس كه در روزهاى آرزوها، پيش از فرارسيدن مرگ كوتاهى كند، زيانكار و مرگ او زيانبار است.
مى گويم: اگر سخنى باشد كه مردم را به سوى زهد بكشاند و به عمل آخرت وادار سازد همين سخن است، كه مى تواند علاقه انسان را از آرزوها قطع كند، و نور بيدارى و تنفّر از اعمال زشت را در قلب ايجاد كند، و از شگفت آورترين جمله هاى مزبور اين جمله است كه فرمود: «الا و انّ اليوم المضمار و غدّا السّباق و السبقة الجنة و الغاية النار». «آگاه باشيد امروز روز تمرين و آمادگى، و فردا روز مسابقه است و جايزه برندگان بهشت، و سرانجام عقب ماندگى، آتش خواهد بود». زيرا با اينكه در اين كلام الفاظ بلند و معانى گران قدر و تمثيل صحيح، و تشبيه واقعى مى باشد سرّى عجيب و معنايى لطيف در آن نهفته شده است و آن جمله «و السبقة الجنة و الغاية النار» است، امام بين اين دو لفظ «السبقة» و «الغاية» بخاطر اختلاف معنا جدائى افكنده است، نگفته «السّبقة النار» چنانكه «السّبقة الجنّة» گفته است، زيرا سبقت جستن در مورد امرى دوست داشتنى است، و اين از صفات بهشت است و اين معنا در آتش «كه از آن بخدا پناه مى بريم» وجود ندارد، امام جائز ندانسته كه بگويد: «السبقة النار» بلكه فرموده است «الغاية النّار» زيرا مفهوم غايت(پايان) مفهوم وسيعى است كه در موضوعات مسرّت بخش و غير مسرّت بخش به كار مى رود و در حقيقت مرادف «مصير» و «مآل» است كه به معنى سر انجام مى آيد چنانكه خداوند مى فرمايد: ﴿وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ﴾ «به كافران بگو بهره بگيريد كه سرانجام شما به سوى آتش است». در اين خطبه دقّت كنيد كه باطنى شگفت آور و عمقى زياد دارد و چنين است ديگر سخنان امام (ع). و در بعضى نسخه هاى اين خطبه چنين آمده است «و السّبقة الجنة» (به ضم سين) به جائزه اى گفته مى شود كه به پيشتازان و برندگان مسابقه داده مى شود خواه وجه نقد باشد يا جنس ديگرى و معنى هر دو كلمه به هم نزديك است، زيرا پاداش را برابر كار نيك مى پردازند نه بد).
ترجمه لغوی برخی واژهها:
مضمار: تمرین، لاغر شدن حیوان برای چابکی در مسابقه، ریاضت
سبقه: هدف، جایزه
منیّة: مقدّر ساختن چیزی، مرگ
البؤس: نیازمندی، بینوایی
توضیح و تفسیر خطبه:
خطبهی بیست و هشتم نهجالبلاغه از خطبههای کوتاه امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه است که در رابطه با زهد و بیرغبتی نسبت به دنیا و رغبت نسبت به آخرت بیان شده که از خطبههای بسیار زیبا میباشد. مرحوم سیّدرضی در شرح نهجالبلاغه میگوید به نظر من بهترین کلامی که بتواند مردم را به زهد در دنیا و توجّه به آخرت سوق دهد همین کلام امیرالمؤمنین(ع) است، من از این کلام بهتر پیدا نکردم. مرحوم شیخ مفید هم در ارشاد میگوید این خطبهی بیست و هشت از معروفترین خطبههای نهجالبلاغه است که از امیرالمؤمنین(ع) به یادگار مانده که بزرگان فهم و عقل این خطبه را حفظ میکردند. این از خطبههایی است که خواص این خطبه را حفظ میکردند که این جملهی معروف در آن آمده است دیگر إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبَقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَايَةُ النَّارُ این از خطبههایی است که حفظ میکردند خواص.
حالا متن خطبه این است که، میگویند یازده نکته امیرالمؤمنین(ع) بیان میکنند در رابطه با بیتوجّهی به دنیا، زهد در دنیا و رغبت با آخرت. خطبه اینگونه شروع میشود: أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الدُّنْيَا[قَدْ] أَدْبَرَتْ وَ آذَنَتْ بِوَدَاعٍ دنیا دارد روز به روز به شما پشت میکند و دارد دنیا خودش خبر میدهد که من ماندنی نیستم و من دارم وداع میکنم با شما. قرار هم نیست من برای شما بمانم. دنیا دارد به شکلهای مختلف به شما خبر میدهد که وداعش نزدیک میشود. عاقل کسی است که توجّه کند و غفلت نداشته باشد و بداند که دنیا دارد پایان میپذیرد. حالا دنیا چگونه دارد خبر میدهد که من رو به زوالم، رو به نابودیم، رو به پایانم؟ میگوید قبرستانها را نگاه کنید این خودش خبردادن است که دارد روز به روز تعداد مردههای قبرستانها بیشتر میشود پس کسی برای دنیا باقی نمیماند. پیران را نگاه کنید روز به روز مردم دارند پیر میشوند بیماران را نگاه کنید روز به روز دارد بر تعداد بیماران افزوده میشود. پس قرار نیست کسی برای دنیا بماند و بتواند از دنیا، از خوشیهای دنیا استفاده کند. خود امیرالمؤمنین(ع) در خطبهی 188 نهجالبلاغه به این نکته اشاره کردند که دنیا بهترین چیز است که دارد خبر میدهد که زوال پذیر است و قابل بقاء برای کسی نیست. خطبهی 188 نهجالبلاغه این است فَكَفَى وَاعِظاً بِمَوْتَى عَايَنْتُمُوهُمْ میگوید بهترین واعظ، بهترین عبرت برای مردم چیست؟ نگاه کردن به مردههای قبرستان. مردههای قبرستان بهترین واعظِ برای انسانند که آدم ببیند یک عدّه را دارند هر روز حمل میکنند به سوی قبرستان، هیچ کسی هم نمیتواند جلوی اینها را بگیرد فَكَفَى وَاعِظاً بِمَوْتَى عَايَنْتُمُوهُمْ کسانی که شما مشاهده میکنید که حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَيْرَ رَاكِبينَ دارند میبرندشان به سوی قبرستان، خودشان راکب نیستند یعنی دست خودشان نیست که خودشان بگویند ما را ببر یا ما را نبر. پس این بهترین واعظِ برای انسان است که هر روز دارند مردههایی به سوی قبرستان میروند کسی جلوی اینها را نمیتواند بگیرد وَ أُنْزِلُوا فِيهَا غَيْرَ نَازِلِينَ دارند اینها را میبرند در قبرستان مینشانند در حالی که خودشان نمیخواهند بنشینند فَكَأَنَّهُمْ لَمْ يَكُونُوا لِلدُّنْيَا عُمَّاراً میگوید این مردهها را که هر روز دارند میبرند قبرستان، طوری است که اینها گویا اصلاً در دنیا نبودند یعنی به زودی همهی مردهها هم به فراموشی سپرده میشوند وَ كَأَنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَاراً کمکم اینطوری میشود که گویا اصلاً در آخرت بودند، اصلاً در دنیا زندگی نمیکردند یعنی اینقدر به دست فراموشی سپرده میشوند که انگار نه انگار در دنیا اصلاً اینها بودند، دیگر یادی هم از اینها کسی نمیکند. پس خود مردن و قبرستان و اینها، بهترین دلیل است که دنیا برای کسی ماندنی نیست.
پس امیرالمؤمنین(ع) فرمودند دنیا قَدْ أَدْبَرَتْ وَ آذَنَتْ بِوَدَاعٍ دنیا دارد خبر میدهد که من ماندنی نیستم. یک شعری هم منسوب به خود امیرالمؤمنین(ع) است شعر زیبایی است در رابطه با دنیا. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند رَأَیْتُ اَلدَّهْرَ مُخْتَلِفاً یَدُور دنیا را من دیدم که مختلف میچرخد، یک روز به نفع است، یک روز به ضرر است، یک روز خوشی است، یک روز بدی است. ولی چه میتوانم بگویم فَلا حُزْنٌ یَدُومُ وَ لا سُرُورٌ امّا نه حزن دنیا پایدار است نه خوشی دنیا. رَأَیْتُ اَلدَّهْرَ مُخْتَلِفاً یَدُورُ، فَلا حُزْنٌ یَدُومُ وَ لا سُرُورٌ، وَ قَدْ بَنَتِ اَلْمُلُوکُ بِهِ قُصُوراً پادشاهان و ملوک در این دنیا کاخها و قصرهایی ساختند ولی فَمَا بَقِیَ اَلْمُلُوکُ وَ لا اَلْقُصُورُ ولی نه خبری از پادشاهان است نه خبری از کاخها و قصرهایشان است. پس دنیا برای کسی ماندنی نیست.
بعد امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ ولی آن چیزی که نمیتوانیم بگوییم این است که آخرت دارد روز به روز به ما نزدیکتر میشود، روز به روز به ما روی میآورد وَ أَشْرَفَتْ بِاطِّلَاعٍ آخرت گویا از بالای بلندی دارد به سمت ما میآید یعنی با اشراف، با آگاهی دارد به سمت ما میآید و ما را در بر میگیرد أَلَا وَ إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارَ این تعبیر امیرالمؤمنین(ع) میگویند بسیار تعبیر زیبا و بلیغ و فصیحی است؛ امروز دنیا روز مضمار است. مضمار یعنی چه؟ میگویند، اسبها را قبل از مسابقه تمرین میدهند؛ به تمرین دادن اسب قبل از مسابقه میگویند مضمار. که این تمرین دادن میگویند باعث لاغر شدن اسب برای چابکی در مسابقه میشود؛ ریاضت میکشد اسب، دو سه روز تمرین میکند تا بعد بتواند در مسابقه شرکت کند. امیرالمؤمنین(ع) دنیا را تشبیه کردند به یوم المضمار یعنی روز تمرین. دنیا جایی است که ما باید تمرین کنیم، ریاضت بکشیم برای آخرت و الّا ما برای دنیا آفریده نشدیم. دنیا یوم المضمار است یعنی روز تمرین است، روز ریاضتکشیدن برای مسابقه است، دنیا روز مضمار است. وَ غَداً السِّبَاقَ آخرت، مسابقه است یعنی نتیجهی مسابقه مشخّص میشود که نتیجهی مسابقه چیست؟ وَالسَّبَقَةُ الْجَنَّةُ السَّبقة یا السُّبقة؛ سَبقه یعنی هدف و سُبقه یعنی جایزه؛ که جایزهی این مسابقه و هدفش بهشت است وَ الْغَايَةُ النَّارُ آنهایی هم که عقب بمانند در این مسابقه، آخر خط پایانشان جهنّم است. پس دنیا یوم المضمار است.
این تشبیههایی که ائمه و اهلبیت برای دنیا کردهاند خیلی زیبا است که اگر کسی جمعآوری کند حالا سه چهار موردش را من نگاه کردم؛ اینجا امیرالمؤمنین(ع) دنیا را تشبیه کردند به مضمار، روز تمرین و ریاضت. باز حدیثی از پیامبر اکرم داریم دنیا را تشبیه کردند اَلدُّنْيَا مَزْرَعَةُ اَلْآخِرَةِ[1] دنیا مزرعهی آخرت است. باز تشبیهی داریم از امام هادی که فرمودند اَلدُّنْيَا سُوقٌ دنیا بازار است رَبِحَ فِيهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ[2] دنیا یک بازار و محل تجارت است که بعضیها خوب در آن سود کردند، برای آخرت استفاده کردند، بعضیها در آن زیان و ضرر کردند. باز تعبیری امام سجّاد دارند إِنَّمَا اَلدُّنْيَا قَنْطَرَةٌ دنیا پُل است فَاعْبُرُوهَا پس شما هم از دنیا به عنوان پُل عبور کنید وَ لاَ تَعْمُرُوهَا[3] دنیا را آباد نکنید. کسی پُل را که نمیآید آباد کند، پُل را که نمیآید تزیین کند، زینت کند، زرق و برق برای آن انجام دهد. دنیا پُل است شما هم از آن عبور کنید، در دنیا که پُل است کسی روی پُل توقّف نمیکند. اینها تعابیر زیبایی است که برای دنیا کردند. باز یک تعبیری خود امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه دارند که خیلی معروف است آن تعبیر إِنَّ الدُّنْيَا خیلی زیبا هم هست دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا دنیا یک خانهی درستی است برای کسی که از دنیا درست استفاده کند؛ کسی که با دنیا صداقت داشته باشد، درست از آن استفاده کند، دنیا برایش دار صدق هست وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا دنیا دار موعظه است برای کسی که از دنیا پند گیرد. پس دنیا دار موعظه است، آدم لحظه لحظه میتواند از این دنیا عبرت بگیرد الدُّنْيَا دَارُ مَوْعِظَةٍ بعد مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ دنیا مسجد اولیاء الهی است وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ دنیا محل نماز و عبادت ملائکه و فرشتگان است وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ دنیا محل نزول وحی است وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ[4] این تعبیر امیرالمؤمنین(ع) که معروف است الدُّنْيَا مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ دنیا محل تجارت اولیاء الهی است. اولیاء الهی در دنیا تجارت میکنند یعنی بیشترین سود را از این دنیا میبرند. پس اینها تعابیری است که نسبت به دنیا در کلمات اهلبیت آمده است. امیرالمؤمنین(ع) در اینجا میفرمایند دنیا مضمار است، روز تمرین است، روز ریاضت برای مسابقه است. بعد امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند حالا که دنیا این چنین است أَ فَلَا تَائِبٌ مِنْ خَطِيئَتِهِ قَبْلَ مَنِيَّتِهِ؟ آیا کسی نیست که توبه کند از خطاها و اشتباهاتی که در دنیا انجام داده قبل از مرگش؛ منیه به معنای امر مقدّر است که در اینجا مراد مرگ است. قبل مرگ کسی نیست که توبه کند؟ أَلَا عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ يَوْمِ بُؤْسِهِ؟ بؤس روز بینوایی و نیازمندی است. آیا کسی نیست که عمل صالح انجام دهد برای خودش قبل از اینکه روز ناراحتیش، روز بینواییش، روز بیچیزیش که قیامت است فرابرسد؟ بعد حضرت میفرمایند أَلَا وَ إِنَّكُمْ فِي أَيَّامِ أَمَلٍ تعبیر زیبایی است؛ آگاه باشید که شما الآن در روزگار امیدداشتن هستید. ما در دنیا الآن امید داریم چون هنوز پرونده بسته نشده است. الآن پس امید داریم که بتوانیم پروندههایمان را پُر کنیم از اعمال صالح. شما الآن در ایام آرزو و امید هستید امّا مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ ولی پشتسرتان دارد مرگ میآید. پس چهکار کنیم؟ فَمَنْ عَمِلَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ اگر کسی عمل صالح انجام دهد در روزگار امیدداشتنش قبل از اینکه مرگش فرا برسد، این شخص کسی است که فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ عملش برای او فایده داشت وَ لَمْ يَضْرُرْهُ أَجَلُهُ مرگ برایش هیچ ضرری ندارد. کسی که در ایّام امید و آرزو در دنیا استفاده کند، عمل صالح انجام دهد اعمالش به دردش میخورد، از مرگ هم نباید بترسد. ولی وَ مَنْ قَصَّرَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ کسی که در ایّام امید، در ایّامی که میتوانست کار کند کوتاهی کند، کسی که اینجا کوتاهی کند قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ اینجا دیگر عملش برای او ضرر دارد، فایدهای ندارد، مرگ هم برایش ضرر دارد، شرّ دارد، مرگ هم اینجا، باید بترسد از مرگ. چون هیچ کاری برای بعد از مرگش نکرده است. نظیر این تعبیر را باز امیرالمؤمنین(ع) زیاد دارند الْيَوْم عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَلا عَمَلَ[5] امروز روز عمل است، فردا روز حساب است. فردا حساب است، عمل هم هیچ خبری نیست. پس امروز انسان اگر میتواند باید کاری کند تا إن شاء اللّه خدایی نکرده مشمول این آیه قرار نگیریم که لحظهی آخر بخواهیم توبه کنیم میگویند دیگر توبه خبری نیست. آیهی 100 سورهی مؤمنون ﴿رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ﴾ میگوید خدایا من را به دنیا برگردان که بتوانم یک عمل صالح انجام دهم میگویند نه دیگر، خبری نیست. پس امروز که میتوانیم عمل کنیم باید عمل کنیم که خدایی نکرده دچار پشیمانی و ندامت نشویم که شاعر میگوید:
افسوس که ایّام جوانی بگذشت، سرمایهی عمر جاودانی بگذشت
تشنه به کنار جوی چندان خفتم، کز جوی من آبِ زندگانی بگذشت
یک چند به کودکی به استاد شدیم(کودک بودم گفتم استاد میخواهم شوم)، یک چند به استادی خود شاد شدیم(استاد شدیم زندگانیمان گذشت و خوشحال بودیم)
پایان سخن سفر که ما را چه رسید، از خاک برآمدیم و بر باد شدیم.
که آخر هیچ چیزی نصیبمان نشود. خدایی نکرده مشمول اینها قرار نگیریم؛ مشمول شعر مرحوم نهاوندیِ معروف:
افسوس که عمری پی اغیار دویدیم، از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
سرمایه زکف رفت و تجارت ننمودیم، جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم.
و الحمد للّه ربّ العالمین