1402/08/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: خطبه شانزدهم/فراز اول /اعلام سیاست کلی حکومت
متن خطبه: و من كلام له(علیه السلام) لما بُويِعَ في المدينة و فيها يخبر الناس بعلمه بما تئول إليه أحوالهم و فيها يقسمهم إلى أقسام:
ذِمَّتِي بِمَا أَقُولُ رَهِينَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ، إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ، أَلَا وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ(صلی الله علیه وآله)، وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا، وَ اللَّهِ مَا كَتَمْتُ وَشْمَةً وَ لَا كَذَبْتُ كِذْبَةً وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْيَوْمِ.
ترجمه خطبه: (پس از بيعت مردم مدينه با امام عليه السّلام اين اوّلين سخنرانى آن حضرت در سال 35 هجرى است):
1. اعلام سياست هاى حكومتى:
آن چه مى گويم به عهده مى گيرم و خود به آن پاى بندم. كسى كه عبرت ها براى او آشكار شود و از عذاب آن پند گيرد، تقوا و خويشتن دارى، او را از سقوط در شبهات نگه مى دارد. آگاه باشيد، تيره روزى ها و آزمايش ها همانند زمان بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بار ديگر به شما روى آورد. سوگند به خدايى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق مبعوث كرد، سخت آزمايش مى شويد چون دانه اى كه در غربال ريزند يا غذايى كه در ديگ گذارند به هم خواهيد ريخت، زير و رو خواهيد شد تا آن كه پايين به بالا و بالا به پايين رود، آنان كه سابقه اى در اسلام داشتند و تاكنون منزوى بودند، بر سر كار مى آيند و آنها كه به ناحق پيشى گرفتند، عقب زده خواهند شد.
2. فضائل اخلاقى امام عليه السّلام:
به خدا سوگند، كلمه اى از حق را نپوشاندم، هيچ گاه دروغى نگفته ام، از روز نخست، به اين مقام خلافت و چنين روزى خبر داده شدم.
ترجمه لغوی برخی واژهها:
عِبَر: مواعظ، پندها
رهینه: مرهون، در گرو
ساط الشی: به هم زد و مخلوط کرد
سوط القدر: زیر و رو شدن دیگ هنگام غلیان
الوشمه: سخن کوتاه
توضیح و تفسیر خطبه: جلسهی قبل، خطبهی 12 را کوتاه بیان کردیم. حالا رسیدیم به خطبهی 16 که آن هم از خطبههای کوتاه نهجالبلاغه است که سه فراز در این خطبه بیان شده است که إن شاء الله اگر توفیق باشد، هر هفته یک فراز را مطرح میکنیم و این هفته فراز اوّل را مطرح میکنیم. خطبهی 16 اوّلین خطبهای است که امیرالمؤمنین(ع) بعد از کشتهشدن و به درک واصل شدن عثمان و به حکومت رسیدن، برای مردم مدینه ایراد کردند. لذا این خطبه، خطبهی پراهمیّتی است که امیرالمؤمنین(ع) برنامهی حکومتشان را برای مردم بیان کردند که میتوان گفت امیرالمؤمنین(ع) در این خطبه دو نکتهی مهم برای مردم بیان کردند: یکی اینکه حکومت علی عدالت دارد و دومی اینکه تقوا دارد که در فراز اوّل در مورد عدالت و در فراز بعدی در مورد تقوا صحبت میکنند. پس امیرالمؤمنین(ع) در این خطبه سیاستهای حکومتی خودشان را برای مردم بیان کردند.
و من كلام له(علیه السلام) لما بُويِعَ في المدينة زمانی که بیعت شد با امیرالمؤمنین(ع) در مدینه و فيها يخبر الناس بعلمه بما تئول إليه أحوالهم و فيها يقسمهم إلى أقسام در این خطبه امیرالمؤمنین(ع) خبر دادند از آینده که برای مردم چه پیش میآید و مردم را به اقسامی تقسیم کردند. فراز اوّل خطبه این است که امیرالمؤمنین(ع) با یک جملهی طوفانی و هیجانانگیز این خطبه را شروع کردند که توجّه مخاطبین و مردم را جلب کنند؛ فرمودند: ذِمَّتِي بِمَا أَقُولُ رَهِينَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ حواستان باشد آنچه امروز میگویم، نفْس و جان من در گرو این حرفهایی است که میزنم وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ و خود من بر صدق سخنانی که امروز میگویم زعیم هستم یعنی خودم صدق آنها را تضمین میکنم. پس این جمله را امیرالمؤمنین(ع) برای جلب توجّه شنوندگان و اهمیّت سخنانی که امروز میگویند، در اوّل بیان کردند. میفرمایند: حرفهایی که امروز میزنم جان علی به آنها بستگی دارد و صدق آنها را خود منِ علی تضمین میکنم. در این فراز اوّل نکاتی را بیان کردند:
نکتهی اوّل: مردم از تاریخ عبرت بگیرید.
نکتهی دوم: سیاست علی علیه السلام در حکومت، عدالت و تقواست.
نکتهی سوم: امتحان و آزمایش مردم؛ حکومت منِ علی، زمان آزمایش و امتحان شما مردم است. امتحان سخت و کورهی داغ که فقط عبرت آموزان آگاه از آن سالم بیرون میآیند.
نکتهی چهارم: بازگشت عدالت به جامعه.
نکتهی پنجم: تشبیه حکومت علی به بعثت پیامبر(ص). امیرالمؤمنین(ع) آغاز حکومتشان را به آغاز بعثت پیامبر(ص) تشبیه کردند که در بعثت پیامبر(ص) مردم از عصر جاهلیّت به نور هدایت و بعثت پیامبر(ص) رسیدند. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: حکومت من هم همین است؛ شما از جاهلیّت خلافت عثمان و خلفای قبلی، الآن میخواهید به نور ولایت و هدایت حکومت امیرالمؤمنین(ع) برسید، یعنی میخواهند بفرمایند آنقدر در زمان خلفاء خصوصاً خلیفهی سوم، انحرافات رخ داده بود که شبیه عصر جاهلیّت شد، انحرافاتی مثل تبعیض، غارت اموال، سپردن پُستها به افراد نالایق و غارت بیتالمال. این اموری بود که در عصر خلیفهی سوم رخ داده بود. لذا عصر عثمان شبیه جاهلیّت عصر پیامبر(ص) است. امروز که علی به حکومت رسیده، آغاز آزمایش مردم هست که بازگشت عدالت به جامعه میباشد. امیرالمؤمنین(ع) میخواهد عدالت را به جامعه برگرداند.
تطبیق خطبه: ذِمَّتِي بِمَا أَقُولُ رَهِينَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ، إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ کسی که عبرت بگیرد و عبرتها، مواعظ، سرگذشت گذشتگان برای او آشکار شود. عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ چه چیزی از عبرتها و مواعظ و پندها آشکار شود؟ آن کیفرها و عِقابها و عذابهایی که برای گذشتگان بوده است(مثله به معنای عقاب و کیفر میباشد). پس کسی که عبرتهای گذشتگان از جلوی چشم او بگذرد(صرحت به معنای گذشتن از جلوی چشم) آشکار میشود برای او کیفرها و عقوبتهای اقوام و قبائل پیشین، کسی که از تاریخ عبرت بگیرد چه میشود؟ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ باعث میشود که تقوا او را از غوطهور شدن در شبهات حفظ کند. پس کسی که عبرت بگیرد از سرنوشت گذشتگان، برایش تقوا ایجاد میشود که دیگر مرتکب اشتباهات گذشتگان نشود و مانند گذشتگان در شبهات غوطهور نشود. پس باید از تاریخ عبرت بگیریم. این نکتهی اوّلی است که امیرالمؤمنین(ع) در این خطبه فرمودند که تاریخ قصّه نیست بلکه تاریخ برای عبرت گرفتن است. کسی که از سرگذشت گذشتگان عبرت بگیرد برایش حالت تقوا و بازدارندگی ایجاد میشود که دیگر اشتباهات گذشتگان را تکرار نکند. بعد فرمودند: أَلَا وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ(ص) این امتحانی که امروز شما با آن روبرو هستید که امتحان حکومت امیرالمؤمنین(ع) و یاریکردن امیرالمؤمنین(ع) است، این امتحانِ امروزِ شما مردم مانند هیئت شما مردم است، روزی که پیامبر(ص) مبعوث شد. روزی که پیامبر(ص) مبعوث شد مردم میخواستند از جاهلیّت به نور پیامبر(ص) برسند، شما هم امروز بعد از حکومت خلیفهی سوم میخواهید از جاهلیّت خلیفهی سوم که خیلی از ارکان اسلام در آن فراموش شده، برسید به عدالت علی. لذا امیرالمؤمنین(ع) امروز با تعابیر بسیار تندی، اتمام حجّت میکنند. میفرمایند: آماده باشید برای آزمایش و امتحان که منِ علی همانطور که دیگِ آبجوش، جوش میآید و همه چیز را بهم میریزد و غربال میکند، پایین و بالا و چپ و راست میشوند، امروز حکومت علی اینگونه است که میخواهد مردم را غربال کند؛ آنهایی که به ناحقّ، پول دستشان آمده است، باید به به بیتالمال برگردانند. آنهایی که به ناحقّ، پُست و سِمَت و مقامی گرفتند باید سرجای خودشان بنشینند. امروز امیرالمؤمنین(ع) میخواهد، عدالت را در جامعه اجراء کند؛ عدالت یعنی وضع کلّ شیء فی موضعه؛ امروز در حکومت علی هرچیزی باید سرجای خودش بنشیند. لذا امیرالمؤمنین(ع) قسم یاد میکنند وَالَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ قسم به پیامبر(ص) که به حقّ برای مردم مبعوث شد، امروز منِ علی لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً همهی شما را با هم مخلوط میکنم(بلبله به معنای مخلوط شدن) و وَلَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً منِ علی وقتی شما را با هم مخلوط کردم، غربالتان و تصفیه تان میکنم تا خوب و بدتان مشخّص شود. وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ(سوط به معنای بهم زدن) و شما را طوری برهم میزنم مثل بهمزدن دیگی که جوش میآید. دیگ غذا که جوش میآید چگونه محتویات داخلش را بهم میزند و همه چیز را بهم میریزد و پایین دیگ به بالا میآید و بالای دیگ به پایین میرود، منِ علی هم که امروز به حکومت رسیدم میخواهم غربالگری کنم؛ میخواهم آزمایش و امتحان کنم مردم را؛ تا چه شود؟ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ تا آنهایی که پایین هستند بالا بیایند و سرجای خودشان باشند وَأَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ آنهایی که به ناحقّ بالا رفتند، آنهایی که پولهایی از بیتالمال گرفتند، تبعیضهایی که بوده است، سرجای خودشان بیایند و پایین جامعه قرار بگیرند وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا آنهایی که سابقون در اسلام بودند كَانُوا قَصَّرُوا در زمان خلفای قبلی عقب ماندند و عقبنشینی کردند، سرجای خودشان جلو بیایند و آنهایی که وَلَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ به ناحقّ خودشان را جلو آوردند و سبّاقون هستند، سرجای خودشان عقب برگردند كَانُوا سَبَقُوا. چه تعابیر زیبایی أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا.
بعد امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: این جملاتی که گفتم که امروز روز امتحان و آزمایش است وَاللَّهِ مَا كَتَمْتُ وَشْمَةً(وشمه به معنای سخن کوتاه و کلام) من هیچ حقّی را امروز کتمان نمیکنم، وَلَا كَذَبْتُ كِذْبَةً هیچ جملهای را به دروغ امروز برای شما بیان نکردم وَلَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْيَوْمِ و به خدا قسم که به من خبر داده شده است، خیال نکنید امیرالمؤمنین(ع) تازه به حکومت رسیده یک امر جدیدی است برای علی؛ من به امروزی که میخواستم به حکومت برسم از قبل، توسط پیامبر(ص) خبردار شده بودم و امروز برای من روز جدیدی نیست چون منتظر چنین روزی بودم. پس در این فراز کوتاهی که امیرالمؤمنین(ع) در ابتدای خطبههایشان بیان کردند، چند نکته بود:
نکتهی اوّل: عبرت گرفتن از تاریخ.
نکتهی دوم: کسی که از تاریخ عبرت بگیرد دیگر اشتباهات گذشتگان را تکرار نمیکند؛ برایش حالت تقوا ایجاد میشود که در شبهات غوطهور نشود.
نکتهی سوم: امروز روزی است که شما از جاهلیّت به حکومت عدالت امیرالمؤمنین(ع) میرسید. چه جاهلیّتی در زمان عثمان بود؟ انحرافات، تبعیض، برداشتهای نابه جا از بیتالمال. نقل شده است که وقتی امیرالمؤمنین(ع) به حکومت رسید به أبیرافع کاتبِ بیتالمال فرمود: نوشتههای بیتالمال و حقّ افراد را بیاور، وقتی آورد آخرین پرداختیهای عثمان در آن وجود داشت که پانصد هزار دینار طلا به تازگی به مروان داده شده بود؛ یکصد هزار به إبنأبیسرح، دویست هزار به طلحه، دومیلیون و پانصد و شصت هزار به عبدالرّحمن، یکصد هزار به زید بن ثابت، داده شده بود و سیصد و پنجاه هزار دینار هم عثمان برای خودش برداشته بود. لذا امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند امروز وعده دادم آنهایی که به ناحقّ پولی گرفتند، به جای خودش برگردانند؛ صدرنشینان ظالم عقب خواهند رفت و زیرماندگان بالیاقت جلو خواهند آمد.
امیرالمؤمنین(ع) در خطبهای دیگر در نهجالبلاغه میفرمایند: وَالنَّاسُ إِلَيَّ يَنْثَالُونَ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ روزی که مردم آمدند با من بیعت کنند، از همهی اطراف به من هجوم آوردند؛ خیلی تعبیر عجیبی است حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ که حسن و حسین زیر دست و پا لِه شدند؛ نه امام حسن و حسین چهار، پنج ساله بلکه سال 35 هجری که قریب به سی سال داشتهاند وَ شُقَّ عِطْفَايَ گریبان من از هجوم مردم پاره شد مُجْتَمِعِينَ حَوْلِي مردم اینطور به من هجوم آوردند که میخواستند با من بیعت کنند.[1]
روز دوم امیرالمؤمنین(ع) به أبیرافعِ کاتب، اوّلین بخشنامه را صادر کردند و فرمودند: از فردا باید بیتالمال مساوی تقسیم شود. اوّلین حکم حکومتی امیرالمؤمنین(ع) این بود که همه از بیتالمال باید سه دینار بگیرند؛ رعیّت باشد، صحابی باشد، عبد باشد، عرب باشد، عجم باشد، همه سه دینار مساوی از بیتالمال میگیرند. روز دوم بود که کمکم شروع کردند دور امیرالمؤمنین(ع) را خالی کردن؛ طلحه، زبیر، سعید بن عامر، عبداللّه بن عمر، اسامة بن زید با هم مشورت کردند که در این حکومت هیچ خبری برای ما نیست و کمکم دور امیرالمؤمنین(ع) را خالی کردند. عروة بن زبیر میگوید: بعد از خلافت امیرالمؤمنین(ع)، دائماً پدرم زبیر از علی بد میگفت؛ هرجا که میشد از علی بد میگفت. امّا میگوید یکبار از پدرم شنیدم که گفت به خدا قسم مردم از علی جدا نشدند مگر به خاطر عدالتِ علی. نقل شده است که امیرالمؤمنین(ع) وارد بیتالمال بصره شد(آن اتاقی که بیتالمال بصره را در آن نگهداری میکردند) امیرالمؤمنین(ع) روی زمین بیتالمال بصره نشستند و زمین اتاق بیتالمال بصره را مورد خطاب قرار دادند و فرمودند: ای زمین بصره شهادت بده که منِ علی نگذاشتم پول ناحقّ در اینجا بیاید و نگذاشتم بیتالمال به ناحقّ توزیع شود؛ ای زمین بصره شهادت بده که علی چیزی برای خود برنداشت. این عدالت علی بود. خود امیرالمؤمنین(ع) در روزهای اوّل، دوم فرمودند: اَلا و اِنَّ کلّ قطعة اقطعها عثمان من مالِ اللّه هر زمینی که عثمان به ناحقّ به مردم و صحابی هدیه داده مردودٌ علی بَیتِ المال المسلمین[2] همه باید به بیتالمال مسلمین برگردد. پس پیام امیرالمؤمنین(ع) روز اوّل حکومتشان برای مردم و جهانیان این بود که از امروز میخواهد عدالت در جامعه ایجاد شود. آنهایی که اعلا هستند باید بیایند اسفل و آنهایی که اسفل هستند باید بروند اعلا. آنهایی که سابقونند باید برگردند عقب و آنهایی که عقب ماندند باید بیایند جلو که هر چیزی جای خودش قرار بگیرد.
بنابراین فراز اوّلِ خطبهی شانزدهم، همانطور که خود حضرت در اوّلین خطبهای که برای مردم خواندند، پیامش عدالت علی(ع) در حکومت بود.
والحمد للّه ربّ العالمین.