درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

97/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمات بحث/ خلل در نماز

تحریر: «القول فی الخلل الواقع فی الصلاة».[1]

در این جمله، چند مطلب بیان می شود:

مطلب اول: خلل، در امور مرکبه است، یعنی اگر ماهیتی از ماهیات یا امری از اموری که مرکب از جزء، شرایط و عدم موانع است، کلمه خلل به کار می رود.

در اینجا فرقی نیست که مرکب حقیقی باشد یا مرکب اعتباری. مثل خانه که مرکب از دیوار، سقف، ستون، آب، گاز و... است و مرکب حقیقی می باشد و کلمه خلل در آن به کار می رود، پس اگر سقف خراب شود، می گویند در این خانه، خلل واقع شده است. و مثل حج و صلات و وضو که مرکب اعتباری هستند، مثلا اگر در حج وقوف به عرفه را نیاورده است، ترک وقوف، موجب خلل در حج است یا در نماز، حمد را در بعضی از فروض نیاورده است، این نماز خلل دارد.

مطلب دوم: منشاء خلل چند چیز است: مقدمات را نیاورده است، مثل طهارت در نماز. یا رکن را نیاورده است است، مثل رکوع یا جزء را نیاورده است، مثل قرائت و یا شرط جزء را نیاورده است، مثل اخفاتی خواندن نماز مغرب و...

معنای خلل:

مرحوم طریحی در مجمع البحرین، برای خلل دو معنا ذکر کرده است: فساد و وهن.

مرحوم حاج آقا رضا چند معنا ذکر کرده است: نقص، وهن و فساد.

این معانی، معلوم نیست معنای حقیقی لفظ باشد، اما مناسب با مقام، فساد عمل است و این فساد، سبب می خواهد، حال نیاوردن جزء خلل نیست، بلکه سبب خلل است، یا ترک رکن، خلل نیست بلکه سبب برای خلل به معنای فاسد است.

مطلب سوم: آنچه که موجب خلل در نماز می شود یا عمدی است و یا سهوی می باشد و یا به وسیله شک می باشد (بنابر اینکه خود شک خلل باشد).

نسبت به این مطلب، در کلمات فقهاء اضطراب می باشد.

مرحوم سید در عروه می فرمایند: «الخلل إمّا أن يكون عن عمد أو عن جهل أو سهو أو اضطرار أو إكراه أو بالشكِّ».[2]

اغلب این امثله، از اقسام عمد است نه قسیم عمد، چون در اضطرار و اکراه، عمل انجام شده عمدی است اگرچه باطل باشد مثلا. پس اضطرار و اکراه از اقسام عمد است نه قسیم آن.

یا در ادامه، عروه این جمله دارد: «ثمّ إمّا أن يكون بزيادة أو نقيصة، و الزيادة إمّا بركن أو غيره، و لو بجزء مستحبّ كالقنوت في غير الركعة الثانية أو فيها في غير محلّها أو بركعة، و النقيصة إمّا بشرط ركني كالطهارة من الحدث و القبلة أو بشرط غير ركني، أو بجزء ركني أو غير ركني، أو بكيفيّة كالجهر و الإخفات و الترتيب و الموالاة، أو بركعة».[3]

مرحوم سید خلل در کیفیت که بسیار است، مثل جهری خواندن قرائت در نماز ظهر، قسیم جزء و شرط قرار داده است و این کلام، مسامحه است. چون قرائت جزء است و ترک آن، ترک جزء است. حال این جزء، شرطی دارد و آن جهری بودن است، پس شرائط جزء، یک چیز مستقلی در مقابل جزء نیست و از اقسام خلل در جزء است.

پس روشن شد که مناسب با مقام (خلل در باب صلات)، معنای فساد است.

دلیل اضافه شدن خلل به صلات در کلام تحریر، بخاطر جدا کردن سایر مرکبات می باشد، یعنی بحث در خلل در نماز است.

نسبت به بحث خلل، به این کتب مراجعه شود:

1. جواهر[4] ؛ 2. حدائق[5] ؛ 3. مستند[6] ؛ 4. عروة الوثقی[7] ؛ 5. مستمسک[8] ؛ 6. خلل مرحوم آقای خویی[9] ؛ 7. وسائل[10] ؛ 8. جامع المدارک[11] ؛ 9. ریاض[12] ؛ 10. مصباح الفقیه حاج آقا رضا[13] ؛ 11. تقریرات مرحوم آقای بروجردی؛[14] 12. تقریرات مرحوم نائینی.[15]

 


[1] تحرير الوسيلة، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص195.
[2] العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (المحشّ?ی)، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص207.
[3] العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (المحشّ?ی)، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص207.
[4] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج12، ص227.
[5] الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، البحراني، الشيخ يوسف، ج9، ص2.
[6] مستند الشّيعة، النراقي، المولى احمد، ج7، ص79.
[7] العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (المحشّ?ی)، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص207.
[8] مستمسك العروة الوثقى- ط بیروت، الحكيم، السيد محسن، ج7، ص377.
[9] موسوعة الامام الخوئي، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج6، ص1.
[10] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص299، أبواب ابواب، باب، ح، ط الإسلامية.
[11] جامع المدارك، الخوانساري، السيد أحمد، ج1، ص420.
[12] رياض المسائل، الطباطبائي، السيد علي، ج4، ص95.
[13] مصباح الفقيه - ط.ق، الهمداني، آقا رضا، ج2، ص529.
[14] تقریرات صلات، مرحوم بروجردی، ص509.
[15] تقریرات صلات، مرحوم نائینی، ج2، ص160.