درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

96/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: هدي/ اعمال مني/پنجمين عمل/اعمال حج تمتع

اشکالات دلیل دوم نظریه اول:

اول: قبلا گذشت که گفته شده روایت ضعیف السند است و مناقشه آن گذشت که مراد از عبدالکریم یا هاشمی یا خثعمی است که هر دو ثقه هستند و همچنین به نظر می رسد این حدیث به طریق دیگر مرحوم شیخ، صحیح است «الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ‌ عُبَيْسٍ‌ عَنْ كَرَّامٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ»[1] و این سند مشکل سندی ندارد.

بله این روایت بنا بر طریق مرحوم کلینی، ضعیف است. چون در این طریق، سهل بن زیاد آمده است که اهمیت ندارد و دو طریق صحیح دیگر دارد.

دوم: مناقشه دلالی: مورد این روایت جایی است که نه گوسفند است و نه ثمن گوسفند. چون در متن حدیث آمده: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَمَتَّعَ فَلَمْ يَجِدْ مَا يُهْدِي حَتَّى إِذَا كَانَ يَوْمُ النَّفْرِ وَجَدَ ثَمَنَ شَاةٍ أَ يَذْبَحُ أَوْ يَصُومُ قَالَ بَلْ يَصُومُ فَإِنَّ أَيَّامَ الذَّبْحِ قَدْ مَضَتْ‌».[2]

در ابتدا می گوید اول هیچی ندارد بعد در روز دوازدهم پول به دستش آمده. پس معلوم است که در این روایت مورد جایی است که نه فرد در روز دهم پول داشته و گوسفند نبوده در حالی که این روایت در جایی است که نه پول بوده و نه گوسفند.

در نتیجه قول اول نا تمام است.

نکته: در این روایت چند بحث دیگر هم وجود دارد، و آن دو فرض دیگر می باشد، مثلا فرد پول نداشته و بعد از ایام تشریق پول دارد شده که دو فرض دارد، یکی اینکه هفتم و هشتم و نهم را روزه گرفته و بعد پولدار شده و دیگر اینکه روزه نگرفته و بعد پولدار شده اتفاقا. حال در اینکه این روایت شامل این دو فرض می شود یا خیر، بحث سختی است که ما وارد آن نمی شویم.

نظریه دوم: مشهور می گویند: حاجی باید پول گوسفند را امانت نزد کسی در مکه بگذارد و بگوید اگر تا آخر ذی الحجه گوسفند پیدا شد، قربانی کن و اگر پیدا نشد، سال دیگر قربانی کن.

دلیل بر این نظریه ذکر شد و آن این بود که اگرچه آیه 196 اطلاق دارد اما صحیحه حریز این اطلاق را مقید می کند.

مرحوم اردبیلی ابتدا نظریه ابن ادریس را تقویت می کند و بعد از نقل صحیحه حریز می گوید: «و هما متخالفان لظاهر القرآن».[3]

ایشان می گوید روایت حریز و مویدش، مخالف ظاهر قرآن است.

اما معلوم است که این فرمایش بسیار عجیب است، چون اطلاق و تقیید، مخالفت با قرآن نیست و جمع دلالی است و مخالفتی وجود ندارد.

اما نظریه سوم که دلیل آن این روایت بود: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: كُنَّا بِمَكَّةَ فَأَصَابَنَا غَلَاءٌ فِي الْأَضَاحِيِّ فَاشْتَرَيْنَا بِدِينَارٍ ثُمَّ بِدِينَارَيْنِ (ثُمَّ بَلَغَتْ سَبْعَةً ثُمَّ لَمْ تُوجَدْ) بِقَلِيلٍ وَ لَا كَثِيرٍ فَوَقَّعَ‌ هِشَامٌ الْمُكَارِي رُقْعَةً إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع- فَأَخْبَرَهُ بِمَا اشْتَرَيْنَا ثُمَّ لَمْ نَجِدْ بِقَلِيلٍ وَ لَا كَثِيرٍ فَوَقَّعَ انْظُرُوا إِلَى الثَّمَنِ الْأَوَّلِ وَ الثَّانِي وَ الثَّالِثِ‌ ثُمَ‌ تَصَدَّقُوا بِمِثْلِ ثُلُثِهِ».[4]

مورد سوال در این حدیث این است که گوسفند در روزهای قبل از قیمتهای مختلف داشته و بعد کلاً گوسفند وجود نداشته، حضرت می فرمایند وسط قیمتها را بگیرید و صدقه دهید.

ابن ادریس می گوید برای جمع بین این حدیث و صحیحه حریز و ابوبصیر به این است که فرد مخییر است بین روزه، گذاشتن پول نزد یک فرد در مکه و صدقه دادن می باشد.

مناقشه: این حدیث اگرچه به سه طریق نقل شده است (کافی، من لا یحضره الفقیه و تهذیب) اما هر سه طریق دارای یک اشکال است و آن این است که عبدالله بن عمر مجهول الحال است.

صاحب وسائل می گوید شیخ صدوق از عبدالله بن عمر روایت کرده است در حالی که شیخ صدوق طریقی به عبدالله بن عمر ندارد و ظاهرا سهو است.

بر این اساس نظریه دوم بهترین نظریه است و مختار می باشد.


[1] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج5، ص483.
[2] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج14، ص177، ابواب الذبح، باب44، ح3، ط آل البیت.
[3] مجمع الفائده، محقق اردبیلی، ج7، ص292.
[4] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج14، ص203، ابواب الذبح، باب58، ح1، ط آل البیت.