درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: هدي/ اعمال مني/پنجمين عمل/اعمال حج تمتع

کلام در جمع بین طائفه اولی (ح1) و ثانیه (ح5) بود

وجه اخیر این بود که تعارضی بین حدیث 1 و 5 نیست زیرا در ح5 می فرمایند قربانی گاو دوساله باشد و ذکرنا که این حد برای اکثر نیست بلکه حد برای اجزاء است لذا بیشتر از دو سال هم کفایت می کند پس مفاد حدیث یک کفایت گاو دوساله است و مفاد حدیث پنجم مفادش این است که گاو، دو ساله باشد یا سه ساله باشد مهم نیست و هر دو کفایت می کند پس هر دو حدیث مفادشان این است که گاو دو ساله و ما فوق کفایت می کند نسبت به ما قبل دو سال هم تعارضی نیست زیرا به گاو کمتر از دو ساله، گاو گفته نمی شود بلکه گوساله گفته می شود کما اشار الیه الجواهر.

صاحب جواهر مي فرمايد: «مع احتمال عدم قول بالبقر لما قبل الثنی».[1]

کما اینکه کسی به ح5 بظاهرها (که اصلا سن در گاو معتبر نمی باشد) عمل نکرده است و احدی نگفته است که گاو شش ماهه کفایت می کند کما اشار الیه الجواهر بقوله: و اشتمالها علی ما یقول به احد من الاصحاب

نتیجه این شد که اگر قربانی گاو است حداقل باید دوساله باشد و در شتر باید داخل شش ساله شود.

اما غنم چه معز(بز) باشد و چه ضان(میش) باشد؛

در مغز اختلاف است اقلا پنج روایت در باب 11 از ذبح آمده است

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ‌ الثَّنِيَّةُ مِنَ الْإِبِلِ وَ الثَّنِيَّةُ مِنَ الْبَقَرِ وَ الثَّنِيَّةُ مِنَ الْمَعْزِ وَ الْجَذَعَةُ مِنَ الضَّأْنِ».[2]

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ يُجْزِي مِنَ الضَّأْنِ الْجَذَعُ وَ لَا يُجْزِي مِنَ الْمَعْزِ إِلَّا الثَّنِيُّ».[3]

منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ فَضَالَةَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع‌ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْأُضْحِيَّةِ فَقَالَ أَقْرَنُ إِلَى أَنْ قَالَ وَ الْجَذَعُ مِنَ الضَّأْنِ يُجْزِي وَ الثَّنِيُّ مِنَ الْمَعْزِ الْحَدِيث‌».[4]

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ يُجْزِي فِي الْمُتْعَةِ الْجَذَعُ مِنَ الضَّأْنِ وَ لَا يُجْزِي جَذَعٌ مِنَ الْمَعْزِ».[5]

پس در معز دو بحث داریم:

    1. معز باید چه خصوصیتی داشته باشد در این ارتباط کما ذکرنا چهار روایت وجود دارد که فرموده است ثنی باشد که این بحث مورد اختلاف نیست.

    2. ثنی از معز چند ساله است؟ در این بحث اختلاف است بعضی مانند سیدنا الاستاذ علی نحو احتیاط وجوبی فرموده است سه ساله است و مشهور بین علماء این است که ثنی ابل غیر ثنی مغز است در ابل حیوان شش ساله است و در مغز حیوان دو ساله است

ظاهرا و الله العالم مراد از ثنی در معز، حیوان دو ساله می باشد زیرا در مرسله صدوق ثنی از معز به حیوانی که داخل در حیوان دو سالگی شده است اطلاق شده است.

«و هو الذی له سنة و دخل فی الثانی»

این روایت اگر چه مرسله است لکن چون مشهور به آن عمل کرده اند معتبر می باشد.

اما ضان

در ضان هم دو بحث وجود دارد:

در بحث اول حدود هفت روایت در باب ذبح وجود دارد که مفادشان این است که اگر میش قربانی شود باید جزعه باشد

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ‌ الثَّنِيَّةُ مِنَ الْإِبِلِ وَ الثَّنِيَّةُ مِنَ الْبَقَرِ وَ الثَّنِيَّةُ مِنَ الْمَعْزِ وَ الْجَذَعَةُ مِنَ الضَّأْنِ».[6]

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ يُجْزِي مِنَ الضَّأْنِ الْجَذَعُ وَ لَا يُجْزِي مِنَ الْمَعْزِ إِلَّا الثَّنِيُّ».[7]

منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ فَضَالَةَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع‌ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْأُضْحِيَّةِ فَقَالَ أَقْرَنُ إِلَى أَنْ قَالَ وَ الْجَذَعُ مِنَ الضَّأْنِ يُجْزِي وَ الثَّنِيُّ مِنَ الْمَعْزِ الْحَدِيث‌».[8] و غیرها من الروایات

اشد خلافا از بین حیوانات همین جزعه می باشد هم در لغت اختلاف است و هم بین فقهاء که صاحب جواهر این اختلافات را نقل کرده است بعضی گفته اند شش ماهه باشد بعضی هفت ماهه و بعضی نه ماه و بعضی ده ماهه باشد.

ظاهرا و الله العالم در جزع من الضان هم عمل به مرسله صدوق شود یعنی حیوانی که از شش ماه تا یک سال دندان او می ریزد کفایت می کند.

الجزع لسنة را دو جور می شود معنا کرد یکی اینکه باید یکساله باشد که قائل ندارد دوم اینکه از شش ماه تا یکساله کفایت می کند زیرا کمتر از شش ماه هم قائل ندارد اگر چه این معنا خلاف ظاهر کلام امام علیه السلام می باشد که در مقام تحدید می باشد.

صاحب جواهر و صاحب مدارک و مرحوم نراقی بعد این بحث ها به سراغ اصول عملیه رفته اند سر این مطلب این است که این مساله با این همه اختلاف و یک روایت مرسله که احراز عمل مشهور هم مشکل است، قابل اثبات نیست.

البته بعضی مثلا گفته اند که مفاد روایات دو ساله است و این موافق احتیاط هم می باشد واضح است که در بحث از روایات دیگر جای مطرح کردن اصالة الاحتیاط نمی باشد بلکه اصل عملی باید مستقل مطرح شود باینکه ما نمی دانیم که یک ساله کفایت می کند یا دو ساله مثلا آیا اصل احتیاط جاری شود یا اصل برائت.


[1] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج19، ص138.
[2] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص103، ابواب الهدي، باب11، ح1، ط آل البيت.
[3] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص103، ابواب الهدي، باب11، ح2، ط آل البيت.
[4] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص103، ابواب الهدي، باب11، ح3، ط آل البيت.
[5] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص105، ابواب الهدي، باب11، ح6، ط آل البيت.
[6] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص103، ابواب الهدي، باب11، ح1، ط آل البيت.
[7] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص103، ابواب الهدي، باب11، ح2، ط آل البيت.
[8] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص103، ابواب الهدي، باب11، ح3، ط آل البيت.