درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: رمي جمره عقبه/ اعمال مني/چهارمي عمل/اعمال حج تمتع

يك مطلب در اين مقام باقي مانده است.

چند ملاحظه بايد در اينجا صورت بگيرد:

ملاحظه اول: بررسي كلمه جمره و مشتقات آن در فقه اسلامي كه يكي از آن در باب حج است.

نكته: آنچه كه تا به حال گفته شد، مربوط به جمره عقبه است و احكام جمرات بعدها خواهد آمد، اگرچه احكام در جمره عقبه، در بقيه جمرات واجب است اما احكام جمرات در آينده خواهد آمد.

ملاحظه دوم: در مراد از جمره مساحمة بهتر است كه بحث اين گونه مطرح شود: مكان وجوب رمي در مني كجاست؟ مردم در به چه مكاني بايد سنگ بزنند؟

در اين مكان اختلاف است:

قول اول: بعضي مي گويند: اين مكان بناء و عمودي بوده است كه نام آن جمره نيست و براي اطلاق جمره بر اين ستون، مصحّح مي خواهد.

قول دوم: جماعتي مثل شيخ صدوق مي فرمايند: منظور زمين اين مكان مي باشد و رمي بايد بر آن انجام بگيرد.

قول سوم: جماعتي از محققين مي فرمايند: مراد از آن، ستون يا بناء است در صورتي كه موجود باشد و در فرض عدم وجود آن بناء، رمي بايد بر زمين آن ستون انجام بگيرد.

نسبت به اين مساله بايد تاريخيا بحث شود، اگر مراد زمين است، طول و عرض زمين بايد بررسي شود، خود زمين يا حوالي زمين به مقداري كه ارتفاع يا زير زمين است، بايد مشخص شود كه در اين مكان هاي مشخص سنگ زده شود.

رواياتی که دلالت بر قول اول دارند:

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي غَسَّانَ حُمَيْدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَمْيِ الْجِمَارِ عَلَى غَيْرِ طَهُورٍ قَالَ الْجِمَارُ عِنْدَنَا مِثْلُ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ حِيطَانٌ إِنَّ طُفْتَ بَيْنَهُمَا عَلَى غَيْرِ طَهُورٍ لَمْ يَضُرَّكَ وَ الطُّهْرُ أَحَبُّ إِلَيَّ فَلَا تَدَعْهُ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَيْهِ‌».[1]

حضرت می فرمایند جمره مانند صفا و مروه می باشد و دو دیوار است.

منها: روايت عبدالاعلي «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى‌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ رَمَى الْجَمْرَةَ بِسِتِّ حَصَيَاتٍ فَوَقَعَتْ وَاحِدَةٌ فِي الْحَصَى قَالَ يُعِيدُهَا إِنْ شَاءَ مِنْ سَاعَتِهِ وَ إِنْ شَاءَ مِنَ الْغَدِ إِذَا أَرَادَ الرَّمْيَ وَ لَا يَأْخُذُ مِنْ حَصَى الْجِمَارِ الْحَدِيثَ».[2]

راوی می گوید که سنگ را زدم ولی اصابه نکرد و افتاد روی سنگها حضرت فرمودند به خود بنا سگ را بزن.

این روایت مکان را دیوار معرفی می کند و می فرمایند زمین نیست.

لکن این دو روایت هر دو ضعف سندی دارد در یکی حمید بن مسعود و در روایت دیگر اقلش سهل بن زیاد واقع شده است هر دو روایت را در سابق ما موید قرار دادیم و یا رد کردیم.

البته کما قلنا فرق است بین اینکه بخواهیم از روایت ضعیف، حکم شرعی را استفاده کنیم یا معنای کلمه ای را تبیین کنیم.

اطمینان حاصل از روایت ضعیفه در معنای لفظ کمتر از کتب لغت مانند المنجد و قاموس نیست خصوصا که کتب لغت موارد استعمال را می گویند نه معنای موضوع له را.

لذا لقائل یقول که اشکال ندارد برای مشخص شدن معنای جمره به این روایات ضعیفه استناد کرد زیرا اینکه جمره کجاست حکم شرعی نیست بلکه معنای جمره می باشد.

ملاحظه اول در بررسی کلمه جمره و مشتقات آن بود.

ملاحظه دوم در بیان اختلاف در مرمی(مکانی که باید ریگ به آن زده شود) بود.

اما ملاحظه سوم: به چه مناسبت به این ستون و عمود جمره گفته می شود؟

اطلاق جمره به عمود یا زمین یا بناء نیاز به مصحح دارد.

در جواهر[3] به این بحث اشاره کرده است کما اینکه اغلب کتب نیز به این بحث اشاره کرده اند.

مجمع البیان می فرمایند جمار یعنی تل و کوته ای از ریگها کما اینکه در لغت به ریگها جمار گفته می شود اما به سنگ نیم منی جمار گفته نمی شود در نتیجه علت اینکه به این عمود جمار گفته می شود به این خاطر است که در اطراف این عمود تلی از ریگها وجود دارد یا بخاطر اینکه سنگ ریزه به آن زده می شود.

وجه دیگری -که برای آن روایت هم نقل شده است- ذکر شده است که معنای جمار، اسراع می باشد.

ابن اثیر در نهایه روایتی آورده است باینکه در این روایت آمده است که حضرت آدم یا حضرت ابراهیم علیهما السلام در وقت رمی جمار، شیطان بسرعت به سوی او آمد لذا اطلاق جمره بر ستون بخاطر اسراع است زیرا شیطان به سرعت به سوی حضرت آمد.

به نظر می رسد دو وجه اول بهتر از وجوه دیگر می باشد.


[1] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص57، ابواب عقبه، باب2، ح5، ط آل البيت.
[2] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص239، ابواب جمره، باب7، ح3، ط آل البيت.
[3] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج19، ص106.