درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: رمي جمره عقبه/ اعمال مني/چهارمي عمل/اعمال حج تمتع

اما مرحله دوم: کیفیت مجیء از خیمه به جمرات

در این مساله جواهر مي فرمايد: «ثم لا یخفی ان المستفاد من النصوص المذکوره استحباب المشی الی الجمرات ایضاً».[1]

کما اینکه رمی مستحب است راجلاً باشد، حرکت از منی به جمرات نیز مستحب است ماشیا باشد.

دراین مرحله دو طائفه از روایات ملاحظه می شود.

طائفه اولی: روایاتی که صریحا یا با قرینه خصوص مرحله دوم را می گوید.

این روایات به تنهائی حکم مرحله دوم را نمی تواند اثبات کند. به این جهت که آن روایتی که صحیحه است دلالت ندارد و آن روایتی که دلالت دارد، ضعف سندی دارد.

منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بِمِنًى يَمْشِي وَ يَرْكَبُ فَحَدَّثْتُ نَفْسِي أَنْ‌ أَسْأَلَهُ حِينَ أَدْخُلُ عَلَيْهِ فَابْتَدَأَنِي هُوَ بِالْحَدِيثِ فَقَالَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع- كَانَ يَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ مَاشِياً إِذَا رَمَى الْجِمَارَ- وَ مَنْزِلِيَ الْيَوْمَ أَنْفَسُ مِنْ مَنْزِلِهِ فَأَرْكَبُ حَتَّى آتِيَ إِلَى مَنْزِلِهِ فَإِذَا انْتَهَيْتُ إِلَى مَنْزِلِهِ مَشَيْتُ حَتَّى أَرْمِيَ الْجِمَارَ».[2]

در اين روايت سخن از حركت از خيام به جمره و برعكس است و سخن از خود رمي نمي باشد و دلالت اين روايت واضح است كه مشي از ركوب ارجح است.

اما از اين روايت به تنهايي استفاده استحباب نمي شود، بلكه در اين سند عنبسة بن مصعد است كه در رجال توثيق نشده است.

منها: «وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ مُثَنًّى عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ ع‌ أَنَ‌ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَرْمِي الْجِمَارَ مَاشِياً».[3]

دلالت اين روايت خوب است.

اشكال:

اول: اين حديث بايد در طائفه دوم قرار بگيرد.

دوم: در سند مثني وجود دارد كه معلوم نيست كيست.

سوم: در اين حديث رجل وجود دارد كه مرسله است.

منها: «وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَمْشِي بَعْدَ يَوْمِ النَّحْرِ- حَتَّى يَرْمِيَ الْجَمْرَةَ ثُمَّ يَنْصَرِفُ رَاكِباً وَ كُنْتُ أَرَاهُ مَاشِياً بَعْدَ مَا يُحَاذِي الْمَسْجِدَ بِمِنًى».[4]

در اين حديث حركت بين خيام و جمره را مي گويد.

اشكال:

اول: اين حديث اخص از مدعا است. چون مدعا، حركت از خيام به جمرات در هر سه روز ايام تشريق است و اين حديث حركت از خيام به جمرات از روز يازدهم را مي گويد.

جواب: در روز يازدهم و دوازدهم رمي جمره عقبه وجود دارد، پس اين حديث رمي جمره عقبه را هم شامل مي شود و دليل اين است كه در روز دهم خصوصيتي وجود ندارد كه حديث شامل آن نشود.

دوم: اين حديث اگرچه صحيح است، اما دلالت بر استحباب ندارد نه استحباب حركت از خيام به جمرات و نه از حركت از جمرات به خيام را مي گويد.

نكته: گويا نظر صاحب حدائق كه قائل به عدم ارجحيت است، همين روايت باشد.

پس از اين حديث ارجحيت ركوب يا مشي فهميده نمی شود.

منها: «وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ النَّوْفَلِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: نَزَلَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَوْقَ الْمَسْجِدِ بِمِنًى قَلِيلًا عَنْ دَابَّتِهِ حَتَّى تَوَجَّهَ لِيَرْمِيَ الْجَمْرَةَ- عِنْدَ مِضْرَبِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع- فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لِمَ نَزَلْتَ هَاهُنَا فَقَالَ إِنَّ هَذَا مِضْرَبُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع- وَ مِضْرَبُ بَنِي هَاشِمٍ- وَ أَنَا أُحِبُّ أَنْ أَمْشِيَ فِي مَنَازِلِ بَنِي هَاشِم‌».[5]

اشكال:

اول: علي بن محمد بن سليمان نوفلي توثيق نشده.

دوم: حسن بن صالح توثيقه نشده.

سوم: عن بعض اصحابه، دال بر ارسال است.

چهارم: اين روايت فقط صرف جواز فعل را مي رساند و دال بر استحباب نمي باشد زیرا دلالت بر انجام فعل مستمرا ندارد بلکه یکبار صورت گرفته است ظاهرا.

پنجم: بحث در اين است كه مشي بما هو ارجح است يا خير و ركوب بما هو ارجح است يا خير، اما اين حديث ارجحيت به عناوين ثانويه را مي گويد و ارجحيت بنفسه را دلالت ندارد. چون حضرت مي فرمايند به مكانی رسيدم كه خيام بني هاشم بود و نمي خواستم بخاطر احترام ايشان سواره بروم.

پس از اين احاديث ارجحيت ركوب از مشي و برعكس استفاده نمي شود.

طائفه دوم: روايتي كه استفاده ارجحيت مشي به اطلاق آن مي شود.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَرْمِي الْجِمَارَ مَاشِياً».[6]

مويد1: «وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ مُثَنًّى عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ ع‌ أَنَ‌ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَرْمِي الْجِمَارَ مَاشِياً».[7]

كلمه «كان» دلالت بر استمرار فعل دارد و اطلاق دارد كه هم شامل در حال رمي و هم حركت از خيام به جمره و بالعكس را شامل مي شود.

مويد 2: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بِمِنًى يَمْشِي وَ يَرْكَبُ فَحَدَّثْتُ نَفْسِي أَنْ‌ أَسْأَلَهُ حِينَ أَدْخُلُ عَلَيْهِ فَابْتَدَأَنِي هُوَ بِالْحَدِيثِ فَقَالَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع- كَانَ يَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ مَاشِياً إِذَا رَمَى الْجِمَارَ- وَ مَنْزِلِيَ الْيَوْمَ أَنْفَسُ مِنْ مَنْزِلِهِ فَأَرْكَبُ حَتَّى آتِيَ إِلَى مَنْزِلِهِ فَإِذَا انْتَهَيْتُ إِلَى مَنْزِلِهِ مَشَيْتُ حَتَّى أَرْمِيَ الْجِمَارَ».[8]

اين حديث اگر معتبره باشد كه اين حديث دليل مي شود و الا مويد است و يك خصوصيت بيشتري دارد كه صراحت بيشتري دارد.

مويد 3: صاحب وسائل مي گويد: «أقول : وتقدم ما يدل على ذلك عموما في أحاديث المشي في الحج».[9]

اشكال: ظاهرا اين روايات كه ايشان مي گويند مويد بر ارجحيت مشي است، دلالت ندارد چون يك طائفه رواياتي است در افضلیت مشي در حج است كه ربطي به بحث ندارد و طائفه دوم در نذر حج ماشيا است كه مفاد آن اين است كه پياده رفتن به حج، افضل از سواره رفتن است.

مويد 4: «أَحْمَدُ بْنُ فَهْدٍ فِي عُدَّةِ الدَّاعِي عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع‌ أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ ع كَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ فِي زَمَانِهِ وَ كَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِياً وَ رَمَى‌ مَاشِياً وَ رُبَّمَا مَشَى حَافِيا».[10]

اشكال: اين حديث مرسله است چون از احمد بن فهد تا مفضل صدها سال فاصله است.

پس مي توان گفت كه مشي افضل است بخاطر يك صحيحه و سه مويد.

بعضي دليل خود را از باب اهمزيت مشي گفته اند كه مشي ارجحيت دارد كه اين هم مي تواند مويد باشد.


[1] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج19، ص111.
[2] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص63، ابواب عقبه، باب9، ح2، ط آل البيت.
[3] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص64، ابواب عقبه، باب9، ح3، ط آل البيت.
[4] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص64، ابواب عقبه، باب9، ح4، ط آل البيت.
[5] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص64، ابواب عقبه، باب9، ح5، ط آل البيت.
[6] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص63، ابواب عقبه، باب9، ح1، ط آل البيت.
[7] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص64، ابواب عقبه، باب9، ح3، ط آل البيت.
[8] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص63، ابواب عقبه، باب9، ح2، ط آل البيت.
[9] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص64، ابواب عقبه، باب9، ط آل البيت.
[10] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج11، ص80، ابواب وجوب حج، باب32، ح2، ط آل البيت.