درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/10/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: رمي جمره عقبه/ اعمال مني/چهارمي عمل/اعمال حج تمتع

ملاحظه چهارم: مراد از شب، كدام شب است؟

مراد از ليل كه در آن رمي براي معذور جايز است، كدام شب است؟ آيا منظور شب قبل است يا شب بعد است يا هر دو شب است؟

اين ملاحظه بنابر هر دو مسلك قابل طرح است، چه بنا بر قول به اينكه اين حكم اختصاص به روز عيد دارد به اين بيان كه مراد از شب، شب عيد قربان است (شب دهم) يا منظور شب يازدهم است؟ و چه بنا بر تعمیم نسبت به روز یازدهم و دوازدهم با توجه به اين قول، سه نظر ذكر شده كه يكي از آنها احتمالا غلط است(خصوص شب بعد):

قول اول: اكثر فقهاء مي گويند بين شب دهم و يازدهم فرقي نيست.

قول دوم: بعضي از فقها مي گويند مراد، شب دهم است و شب يازدهم رمي براي روز دهم جايز نيست.

قول سوم: در بعضي از جاها آمده، شب يازدهم فقط است كه قطعا اين غلط است و معلوم نيست مراد گوينده همين باشد.

همانطور که اشاره شد بنابر قول به تعمیم هم این بحث جا دارد مثلا براي جماعتي در شب يازدهم، رمي جايز است، حال منظور شبي است كه فرداي آن روز يازدهم است يا منظور شبي است كه صبح آن يازدهم بوده است و همچنين در رمي روز دوازدهم و سيزدهم نيز اين بحث جاري است، طبق اين قول هم، سه نظر بالا جاري است.

پس با توجه به اينكه يك قول غلط است، دو قول جاري در مسئله است:

قول اول: اكثر فقهاء مي گويند بين شب دهم و يازدهم فرقي نيست و اين از اطلاق فرمايش سيدنا الاستاذ در مسئله شش استفاده مي شود: «من كان معذورا في الرمي يوم العيد جاز له الرمي في الليل».[1] و واضحتر اين جمله است: «ولو كان له عذر من خوف أو مرض أو علة أو كان راعيا جاز في ليل يومه أو الليل الآتي»[2] كه در اين مسئله تصريح به هر دو كرده است.

همين مطلب را مستند «ومقتضى إطلاق كثير من النصوص: عدم الفرق في الليل بين المتقدّم والمتأخّر وإن اختصّ بعضها»[3] و جواهر «ولا فرق في الليل بين المتقدم والمتأخر لعموم النصوص والفتاوى»[4] و رياض[5] بيان كرده اند.

قول دوم: صاحب مدارك و بعضي از مشايخ مي فرمايند منظور شب قبل از رمي است، يعني شب دهم براي رمي روز عيد و...

دليل قول اول: جواز رمي در شب قبل و بعد

اول: اطلاق كلام فقهاء مثل كلام سيدنا الاستاذ كه بيان شد و مطلق است كه شب هم بر شب دهم و هم بر شب يازدهم صادق است.

دوم: روايات هم مطلق هستند، منظور روايات 14 و 17 عقبه و 17 مزدلفه هستند.

منها: صحيحه عبدالله بن سنان «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ‌ بِأَنْ‌ يَرْمِيَ‌ الْخَائِفُ‌ بِاللَّيْلِ وَ يُضَحِّيَ وَ يُفِيضَ بِاللَّيْلِ».[6]

منها: صحيحه جميل: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: فِي الْخَائِفِ لَا بَأْسَ بِأَنْ يَرْمِيَ الْجِمَارَ بِاللَّيْلِ وَ يُضَحِّيَ بِاللَّيْلِ وَ يُفِيضَ بِاللَّيْلِ».[7]

کلمه لیل در اين دو روايت اطلاق دارد و اغلب ساير روايات نيز اطلاق دارد.

و بر همين اساس محقق نراقي مي فرمايد: «ومقتضى إطلاق كثير من النصوص: عدم الفرق في الليل بين المتقدّم والمتأخّر وإن اختصّ بعضها».[8]

دليل قول دوم: اختصاص

روايات اطلاق ندارد و كلمه ليل اعم نيست و مراد از آن خصوص شب دهم است و شب يازدهم، شب روز دهم نيست بلكه شب روز يازدهم است. چون ما چند قرينه بر اين مطلب داريم:

اول: در عرف، در ادعيه و در تقويمها كه ملاحظه مي شود، وقتي گفته مي شود مثلا شب دهم به خانه ما دعوت هستي، منظور شب دهم است يا شب يازدهم؟ دعاي شب دهم ماه رمضان را در شب دهم مي خوانيم يا شب يازدهم؟

پس با توجه به اين قرينه فهميده مي شود، منظور از شب، شب مقدم است نه شب متاخر.

دوم: در بعضي از روايات قرينه اي است كه منظور از شب، شب قبل است و در جلسه قبل ذكر شد كه در بسياري از روايات كلمه «افضنا» دارد:

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ مُوسَى بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَطِيَّةَ قَالَ: أَفَضْنَا مِنَ الْمُزْدَلِفَةِ بِلَيْلٍ أَنَا وَ هِشَامُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ الْكُوفِيُّ- فَكَانَ‌ هِشَامٌ خَائِفاً فَانْتَهَيْنَا إِلَى جَمْرَةِ الْعَقَبَةِ طُلُوعَ الْفَجْرِ فَقَالَ لِي هِشَامٌ أَيَّ شَيْ‌ءٍ أَحْدَثْنَا فِي حَجِّنَا فَنَحْنُ كَذَلِكَ إِذْ لَقِيَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى ع- قَدْ رَمَى الْجِمَارَ وَ انْصَرَفَ فَطَابَتْ نَفْسُ هِشَامٍ».[9]

كلمه «افضنا» قرينه آن است كه منظور از ليل، شب قبل است، چون كوچ كردن قبل از شب شدن است.

منها: «وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ‌ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ أَنْ يُفِيضُوا بِلَيْلٍ‌- وَ أَنْ يَرْمُوا الْجِمَارَ بِلَيْلٍ وَ أَنْ يُصَلُّوا الْغَدَاةَ فِي مَنَازِلِهِمْ فَإِنْ خِفْنَ الْحَيْضَ مَضَيْنَ إِلَى مَكَّةَ وَ وَكَّلْنَ مَنْ يُضَحِّي عَنْهُنَّ».[10]

پس سبقت گرفتن كلمه افاضه دليل بر اين است كه منظور از ليل، شب قبل است.

نكته: شايد اكثر روايات در رمي جمره عقبه است، اما اين در مكان عذر است و فرق ندارد در كدام جمره باشد.

سوم: در باب 15 جمره رواياتي دارد كه مفاد آنها اين است كه در غروب خورشيد اگر يادش آمد رمي نكرده، از رمي در شب نهي شده و گويا قضاء آن در شب بعد نمي شود انجام بگيرد و اداء به طريق اولي نمي شود و در روايات آمده فرداي آن روز رمي كند.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ‌ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ‌ رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ جَمْعٍ- حَتَّى انْتَهَى إِلَى مِنًى فَعَرَضَ لَهُ عَارِضٌ فَلَمْ يَرْمِ حَتَّى غَابَتِ الشَّمْسُ قَالَ يَرْمِي إِذَا أَصْبَحَ مَرَّتَيْنِ مَرَّةً لِمَا فَاتَهُ وَ الْأُخْرَى لِيَوْمِهِ الَّذِي يُصْبِحُ فِيهِ وَ لْيُفَرِّقْ بَيْنَهُمَا يَكُونُ أَحَدُهُمَا بُكْرَةً وَ هِيَ لِلْأَمْسِ وَ الْأُخْرَى عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ».[11]

در اين روايت آمده كه فرد قضاي رمي را روز بعد انجام دهد.

چهارم: در رمي روز سيزدهم اگر شب بعد قرار باشد رمي كند، از ايام تشريق گذشته است و از اين معلوم مي شود منظور شب قبل است.

حال با توجه به اين چهار قرينه و ديدن روايات، بايد ببينيم براي ليل در روايات اطلاق مي ماند يا خير؟ كه به نظر مي رسد كل روايات يك مطلب را مي خواهد بگويد و آن اين است كه در مواقع عذر، تقديم رمي در مواقع رمي جايز است. يعني هميشه رمي براي افراد در شب جايز نيست الا در موارد ذكر شده.

ظاهرا و الله العالم، آنچه سيدنا الاستاذ در مساله 6 رمي و آنچه در مساله 3 از جمار كه گفته اند مراد از ليل مطلق شب قبل و بعد است، در غايت اشكال است.


[1] تحرير الوسيله، امام خميني، ج1، ص445.
[2] تحرير الوسيله، امام خميني، ج1، ص456.
[3] مستند الشيعه، محقق نراقيف ج13، ص56.
[4] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج20، ص20.
[5] رياض المسائل، سيد علي طباطبايي، ج7، ص157.
[6] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص70، ابواب رمي الجمرة، باب14، ح1، ط آل البيت.
[7] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص71، ابواب رمي الجمرة، باب14، ح4، ط آل البيت.
[8] مستند الشيعه، محقق نراقيف ج13، ص56.
[9] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص71، ابواب رمي الجمرة، باب14، ح3، ط آل البيت.
[10] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص29، ابواب الوقوف بالمشعر، باب17، ح3، ط آل البيت.
[11] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص73، ابواب رمي الجمرة، باب15، ح1، ط آل البيت.