درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وقوف در مشعر/سومین عمل/اعمال حج

كلام در جواب فرمايش مرحوم اردبيلي در ج7، ص 240 است و بقيه علماء كه بعد از ايشان اين فتوا را داده اند، با توجه به كلام ايشان است.

اولا: بيان شد اگر اين روايات مطلق باشد كه اكثر آنها اطلاق داشت و اگر اين روايات عام كه بعضي از آنها بعيد نيست عام باشد، از اين اطلاق يا عموم بايد رفع يد كرد كرد. چون در جلسه قبل گفتيم كه اجماع بر خلاف آن وجود دارد

دوما: و همچنين شهرت بر خلاف است.

سوما: و ادعاي عدم خلاف بر خلاف در ذخيره شده است،

چهارما: بلكه خود مرحوم اردبيلي هم به اين اطلاق يا عموم عمل نكرده است.

عبارت ايشان: «والظاهر أنّها مذهب الصدوق فالقول بسقوط الحج مع الفوات والإتيان بالعمرة ان كان شرط في إحرامه غير بعيد للنص الصحيح الصريح مع القائل».[1]

چون در عبارت آمده «مع قائل» كه فهميده مي شود خود ايشان به آن عمل نكرده اند.

پنجما: اين عموم و اطلاق با قواعد اوليه مخالف است. فرد براي بار اول مستطيع شده و به حج رفته و حج باطل شده و سال آينده استطاعت ندارد و تا سالهاي بعد هم استطاعت ندارد، و اگر عموم و اطلاق باشد، بايد گفت شود بر اين فرد حج واجب است اما قواعد اوليه مي گويد اين فرد مستطيع نيست و بر او حج واجب نيست.

ششما: در حج، هر دو وقوف عمدا يا عذرا ترك شود، بسيار كم است و اطلاق و عموم انصراف به جاي ديگري است.

در نتيجه بايد اين اطلاق، با اين قرائن پنج گانه بايد مقيد شود و از آن رفع يد شود.

نكته: اگر نصي بر خلاف قاعده وجود داشت، از قاعده رفع يد مي شود، اما نصي كه در ما نحن فيه است، بخاطر قرائن ششگانه، اين اطلاق و عام فايده ندارد و نمي شود به آن استدلال كرد. در نتيجه كل فروض از تحت آن خارج است و در دو فرض قطعا حج در آينده است:

اول: كسي كه حج بر او مستقر شده است.

دوم: كسي كه صروره است و در سال آينده هم استطاعت دارد.

اما بقيه فروض مثل حج مستحبي كه عذرا يا عمدا فوت شده يا صروره كه در سال آينده استطاعت ندارد، از تحت مطلق خارج است.

صورت سوم: وقوف اختياري عرفه و وقوف اضطراري روزانه مشعر درك شده

در اين صورت، وقوف اختياري مشعر درك نشده است. مثلا فرد از زوال عرفه تا غروب در عرفات بود و خواب مانده يا عمدا نرفته و ساعت 8 روز دهم به مشعر آمده است كه وقوف اختياري مشعر ترك شده اما وقوف اضطراري روزانه مشعر را درك كرده است.

در اينجا دو فرض داريم:

فرض اول: وقوف اختياري مشعر عمدا ترك شده است

در اين فرض، حج باطل است. چون:

الف: اتفاق علماء بر اين است.

ب: يكي از اركان ترك شده و با ترك عمدي ركن، حج باطل مي شود.

فرض دوم: وقوف اختياري مشعر عذرا ترك شده است

در اين فرض از ناحيه ترك ركن مزدلفه مشكلي نداريم، چون ركن در باب حج با ركن در باب نماز فرق دارد و در ركن باب حج، اگر عمدي ترك شود، عمل باطل مي شود و اگر با عذري ترك شود، حج باطل نمي شود. پس از اين ناحيه حج صحيح است. چون:

الف: اتيان به مامور به شده است و اين اتيان باعث سقوط مامور به مي شود. به اينكه در حال عذر، مامور به اضطراري جاي مامور به اختياري را مي گيرد و فرد هم به مامور به اضطراري عمل كرده است و مسقط عمل است.

ب: اتفاق علماء بر آن وجود دارد.

ج: بعضي از رواياتي كه در باب 21 مشعر آمده است:

منها: اين روايت صحيح است: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ النَّخَعِيِّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ أَفَاضَ مِنْ عَرَفَاتٍ إِلَى مِنًى- فَلْيَرْجِعْ وَ لْيَأْتِ جَمْعاً وَ لْيَقِفْ بِهَا وَ إِنْ كَانَ قَدْ وَجَدَ النَّاسَ قَدْ أَفَاضُوا مِنْ جَمْع‌».[2]

دلالت اين روايت بر مدعا واضح است كه عرفات را درك كرده و بعد بلافاصله به مني رفته و امام مي فرمايد بايد برگردد به مشعر و به قرينه «افاضوا من جمع» معلوم مي شود كه مردم طلوع شمس خارج شده اند و كسي در انجا نبوده كه فرد وارد شده و فرد وقوف اضطراري روزانه را درك كرده است.

منها: اين روايت هم صحيح است: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ عَرَفَاتٍ- فَأَتَى مِنًى قَالَ فَلْيَرْجِعْ فَيَأْتِي جَمْعاً فَيَقِفُ بِهَا وَ إِنْ كَانَ النَّاسُ قَدْ أَفَاضُوا مِنْ جَمْع‌».[3]

اين روايت هم به همان تقريب دال بر مدعا است.

منها: «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ أَفَاضَ مِنْ عَرَفَاتٍ- فَمَرَّ بِالْمَشْعَرِ فَلَمْ يَقِفْ حَتَّى انْتَهَى إِلَى مِنًى- فَرَمَى الْجَمْرَةَ وَ لَمْ يَعْلَمْ حَتَّى ارْتَفَعَ النَّهَارُ قَالَ يَرْجِعُ إِلَى الْمَشْعَرِ فَيَقِفُ بِهِ ثُمَّ يَرْجِعُ وَ يَرْمِي الْجَمْرَةَ».[4]

اين حديث دلالتش صريح تر است. چون در آن آمده روز دهم متوجه شد كه در مشعر نيامده است و بعد به مشعر بر مي گردد.

اما اين روايت يك مشكلي دارد كه وقوف در حال حركت در مشعر صورت گرفته و از مشعر رد شده است.

پس اگر كسي با عذر وقوف اختياري مشعر را درك نكرده و وقوف اضطراري روزانه آن را درك كرد، حجش صحيح است.


[1] مجمع الفائده، محقق اردبيلي، ج7، ص235.
[2] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص34، ابواب الوقوف بالمعشر، باب21، ح1، ط آل البيت.
[3] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص35، ابواب الوقوف بالمعشر، باب21، ح2، ط آل البيت.
[4] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص35، ابواب الوقوف بالمعشر، باب21، ح3، ط آل البيت.