درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وقوف در مشعر/سومین عمل/اعمال حج

خصوصيت چهارم: چيزي است كه سيدنا الاستاذ با اين عبارت به آن اشاره كرده است: «والأحوط لمن كان معه الهدي أن يذبحه».[1]

مطلب اول: توضيح خصوصيت

كسي كه وقوف مشعر و وقوف عرفات را چه اختياري آنها و چه اضطراري آنها را درك نكرده است. حال در اين خصوصيت مي فرمايند آيا بر اين فرد قرباني كردن واجب است يا خير؟

سيدنا الاستاذ مي فرمايند احتياط واجب در اين است كه قرباني کند.

محقق و جواهر مي فرمايند: «الخامسة من فاته الحج سقطت عنه أفعاله بلا خلاف معتد به أجده فيه ، بل الإجماع بقسميه عليه».[2]

ايشان مي فرمايند قرباني واجب نمي باشد و ادامه حج هم واجب نيست و اعمال عمره مفرده واجب است.

ابن قدامه مي گويد: «و ان الهدي يلزم علي ما فاته الحج علي اصح الروايتين من الصحابة و الفقهاء الا اصحاب الراي».[3]

با اين عبارت اكثر عامه هم قائل به اين هستند كه بر اين شخص هدی واجب است.

مطلب دوم: اقوال بين فقهاء

اما عند الامامیه چهار قول است.

قول اول: عدم وجوب قربانی در این فرض کما هو المشهور.

قول دوم: وجوب قربانی مطلقا چه حجش تمتع بوده است و چه افراد و چه قران.

قول سوم: در حج تمتع قربانی واجب است اما در قران و افراد واجب نیست کما عن الصدوقین.

قول چهارم: در حج قران قربانی بر این فرد واجب است اما در تمتع و افراد واجب نیست.[4] [5] [6]

مطلب سوم: ادله اقوال

دلیل بر وجوب مطلقا

اولا: دو روایت که مهم آن حدیث 5 از باب 27 از ابواب مشعر می باشد: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ الرَّقِّيِّ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بِمِنًى إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ قَدِمَ الْيَوْمَ قَوْمٌ قَدْ فَاتَهُمُ الْحَجُّ فَقَالَ نَسْأَلُ اللَّهَ الْعَافِيَةَ قَالَ أَرَى عَلَيْهِمْ أَنْ يُهَرِيقَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ دَمَ شَاةٍ وَ يَحِلُّونَ وَ عَلَيْهِمُ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ إِنِ انْصَرَفُوا إِلَى بِلَادِهِمْ وَ إِنْ أَقَامُوا حَتَّى تَمْضِيَ أَيَّامُ التَّشْرِيقِ بِمَكَّةَ- ثُمَ‌ خَرَجُوا إِلَى‌ بَعْضِ مَوَاقِيتِ أَهْلِ مَكَّةَ- فَأَحْرَمُوا مِنْهُ وَ اعْتَمَرُوا فَلَيْسَ عَلَيْهِمُ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ».[7]

ثانیا: استدلال به اصل به این بیان که وقتی این شخص محرم شد قربانی بر او واجب بود حال شک می کنیم که الآن هم واجب است یا نه استصحاب می کنیم وجوب قربانی را

و فیهما:

اما روایات؛

در حدیث 5 هم در طریق شیخ و صدوق داود بن کثیر واقع شده است و اغلب محققین می فرمایند ثقه نیست.

اما ح2 از باب 27 علی طریق مرحوم صدوق اگر چه صحیح السند است اما بنابر طریق مرحوم شیخ اصلا هدی را مطرح نکرده است و در طریق صدوق هم که هدی مطرح شده است مفادش با حدیث حسن بن محبوب فرق می کند( و هدی را در حج قران می گوید).

اما اشکال استصحاب این است که قربانی بر حاجی واجب بوده است نه بر کسی که حجش باطل شده است زیرا روایات می فرمایند که لا حج له پس موضوع عوض شده است و استصحاب جاری نمی شود.

دلیل بر عدم وجوب مطلقا:

اولا: در هیچ یک از این روایات معتبرة که جزئیات وظیفه این شخص را مشخص کرده است و فرموده است باید طواف کند و سعی کند و در مقام بیان تمام خصوصیات وظیفه این شخص بوده اند، اسمی از هدی نیاورده اند.

ثانیا: ما شک داریم که بر این شخص قربانی واجب است یا نه، شک در تکلیف است و مجرای برائت می باشد.

دلیل بر قول سوم-وجوب هدی بر متمتع-:

صحیحه ضريس بنا بر طریق شیخ طوسی یا طریق مرحوم صدوق که سوال در هر دو طریق از متمتع می باشد و امام فرموده است هدی واجب است اما در غیر متمتع روایتی نداریم و مقتضای اصل عدم وجوب می باشد این قول به صدوقین نسبت داده شده است.

متن صحيحه: «وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ ضُرَيْسِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ مُتَمَتِّعاً بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَلَمْ يَبْلُغْ مَكَّةَ إِلَّا يَوْمَ النَّحْرِ- فَقَالَ يُقِيمُ عَلَى إِحْرَامِهِ وَ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ حَتَّى يَدْخُلَ‌ مَكَّةَ- فَيَطُوفُ‌ وَ يَسْعَى‌ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- وَ يَحْلِقُ رَأْسَهُ وَ يَنْصَرِفُ‌ إِلَى أَهْلِهِ إِنْ شَاءَ وَ قَالَ هَذَا لِمَنِ اشْتَرَطَ عَلَى رَبِّهِ عِنْدَ إِحْرَامِهِ فَإِنْ لَمْ يَكُنِ اشْتَرَطَ فَإِنَّ عَلَيْهِ الْحَجَّ مِنْ قَابِلٍ».[8]

«وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ‌ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ يُقِيمُ بِمَكَّةَ عَلَى إِحْرَامِهِ وَ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ حِينَ يَدْخُلُ الْحَرَمَ- فَيَطُوفُ بِالْبَيْتِ وَ يَسْعَى وَ يَحْلِقُ رَأْسَهُ وَ يَذْبَحُ شَاتَهُ إِلَى أَنْ قَالَ [هَذَا لِمَنِ اشْتَرَطَ عَلَى رَبِّهِ‌] عِنْدَ إِحْرَامِهِ‌أَنْ يَحُلَّهُ حَيْثُ حَبَسَهُ فَإِنْ لَمْ يَشْتَرِطْ فَإِنَّ عَلَيْهِ الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ مِنْ قَابِل‌».[9]

و فیه: صرف اینکه سوال در خصوص تمتع بوده است دلیل بر اختصاص نمی شود بلکه باید جواب ملاحظه شود اگر جواب اطلاق یا عمومی داشته باشد مورد مخصص نیست.

و ثانیا: نسبت به این دو حدیث؛

صحیحه ضريس: در طریق مرحوم شیخ اصلا کلمه هدی نیامده است اما طریق مرحوم صدوق که صحیح است اگر چه قربانی آمده است لکن مراد این حدیث صورتی را می گوید که در حج قران تقلید کرده است در این صورت باید آن را ذبح کند زیرا تعبیر به شاته شده است، گوسفند خودش زمانی صادق است که از ابتدا گوسفند را همراه خود برده است.

اما ح5 ضعف سندی دارد و مورد اعراض اصحاب واقع شده است.

دلیل بر نظریه چهارم-وجوب در خصوص قران-:

از ما ذکرنا مشخص شد که دلیل بر این نظریه صحیحه ضريس بنابر طریق مرحوم صدوق می باشد و دلیل بر عدم وجوب در غیر قران سکوت روایات و اصل عدم وجوب می باشد.

و فیه: اولا این روایت ضعف دلالی دارد معه شاة چند احتمال دارد یک احتمال این است که شاة معینی را تقلید کرده است احتمال دیگر این است که شاة منذور همراه او بوده است کما اینکه احتمال داده می شود که حج تمتع استحبابی بوده است.

اضف الی ذلک که مشهور به این روایت عمل نکرده اند بلکه صاحب جواهر اعای اجماع بر خلاف این قول کرده است.

نتیجه اینکه اقرب صحت نظریه دوم است و کلام سیدنا الاستاذ که قائل به احتیاط وجوبی شده اند صحیح نیست خصوصا که این قول مورد اعراض اصحاب است بله احتیاط مستحب مانعی ندارد.

لکن مرحوم حدائق فرموده اند که اصحاب تصریح کرده اند که این شخص قارن در مکه قربانی کند آیا تصریح به اصل هدی می خورد یا به اینکه در مکه باشد یا در منی اگر به اصل هدی بخورد اینکه ما گفتیم این قول مورد اعراض اصحاب است صحیح نخواهد بود و احتیاط وجوب سیدنا الاستاذ تمام است.

عبارت صاحب حدائق: «وأما القارن فقد صرح الأصحاب (رضوان الله عليهم) بأنه ينحر هديه بعد بطلان الحج بمكة لا بمنى، لعدم سلامة الحج».[10]

 


[1] تحريرالوسيله، امام خميني، ج1، ص443.
[2] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج19، ص89.
[3] مغني، ابن قدامه، ج3، ص280، 2699.
[4] ينابيع الفقهيه، علي اصغر مرواريد، ج30، ص436.
[5] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج19، ص89.
[6] حدائق الناضره، محدث بحراني، ج16، ص466.
[7] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص50، ابواب الوقوف بالمشعر، باب27، ح5، ط آل البيت.
[8] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص50، ابواب الوقوف بالمشعر، باب27، ح2، ط آل البيت.
[9] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص50، ابواب الوقوف بالمشعر، باب27، ح2، ط آل البيت.
[10] حدائق الناضره، محدث بحراني، ج16، ص447.