درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

ویرایش دوم

موضوع: جواز افاضه از مشعر در شب عید/وقوف در مشعر/سومین عمل/اعمال حج تمتع

در مساله 1 تحریر این فرع عنوان شده است: «يجوز الإفاضة من المشعر ليلة العيد بعد وقوف مقدار منها للضعفاء- كالنساء و الأطفال ‌و الشيوخ- و من له عذر- كالخوف و المرض- و لمن ينفر بهم و يراقبهم و يمرضهم، و الأحوط الذي لا يترك أن لا ينفروا قبل نصف الليل، فلا يجب على هذه الطوائف الوقوف بين الطلوعين».[1]

جواز خروج ازمشعر قبل از طلوع فجر برای معذورین:

برای معذورین در مشعر عمداً حرکت از مشعر، قبل از اذان صبح جائز است.

مثلا برای خانمها حرکت در شب دهم از مشعر و رفتن به منی جائز است.

این فرع در کتب فقهیه به چند نحو بیان شده است.

نحوه اول:

در بعض از متون، این فرع به دنبال وجوب وقوف بین الطلوعین آمده است.

«إنّما يجب الوقوف في ما بين الطلوعين على غير ذوي الأعذار، و أما من كان به عذر كالمرض أو ضعف أو خوف من الازدحام أو غير ذلك من الأعذار فيجوز لهم الإفاضة من المشعر ليلة العيد، كما يجوز ذلك للنساء و الأطفال و الشيوخ و من يكون معهم لحفظهم و حراستهم أن يكون مع المريض و الخائف فلا يجب عليهم الوقوف فيما بين الطلوعين، و لكن الأحوط وجوبا أن تكون إفاضتهم من المشعر بعد انتصاف الليل و لو بلحظة فلا ينفروا قبله».[2]

مفاد این عبارت این است که بر همه وقوف بین الطلوعین واجب است فقط بر نسوان و امثال انها وجوب وقوف بین الطلوعین نیست.

شاید فرمایش حضرت امام در باطن به این برگردد.

نحوه دوم: می گویند که یجب الوقوف لیلا فی المشعر الا للنساء و الضعفاء و و الصبیان.

نحوه سوم: مراد از «یجوز» در کلمات فقهاء جواز وضعی است به این معنا که مراد از این کلمه، صحت حج معذورین در این فرض است به عبارت دیگر اگر خانمها در شب به سمت منی حرکت کردند و رمی جمار کردند دیگر نیازی به وقوف بین الطلوعین ندارند و در نتیجه حج آنها صحیح است و لکن اگر مردی معذور نباشد در این فرض حج او باطل است.

مراد حضرت امام از کلمه یجوز، صحت حج معذورین در این فرض است.

«يجوز الإفاضة من المشعر ليلة العيد بعد وقوف مقدار منها للضعفاء- كالنساء و الأطفال و الشيوخ- و من له عذر- كالخوف و المرض...».

شواهدی بر این ادعا:

منها: با ملاحظه کلمات فقها رضوان الله تعالی علیهم صحت این کلام ثابت می شود.

در بعضی از متون تعبیر به «لا حج له» شده که این کلمه ظهور در بیان حکم وضعی دارد و در بعضی از این متون تعبیر به اجزاء شده که این هم نشان از وضع دارد.

مرحوم ابن ادریس در سرائر می فرماید:

و لا يجوز الخروج من المشعر الحرام، قبل طلوع الفجر، للمختار، فان خرج قبل طلوعه متعمدا، فلا حج له ... و قد رخص للمرأة، و الرجل، الذي يخاف على نفسه، أن يفيضا إلى منى، قبل طلوع الفجر.[3]

لذا کلمات فقهاء مثل محقق و سرائر و حدائق و مرحوم اردبیلی[4] ظهور در جواز وضعی دارد و در این صورت فرقی نیست که به دنبال وقوف در بین الطلوعین بیان شود یا بعد از مبیت در مشعر مطرح شده باشد.[5]

و منها: خود روایات دلالت بر این دارد که مراد، وضع است زیرا اگر مراد تکلیف باشد باید فقهاء از این استثناء، وجوب مبیت را استفاده کنند زیرا وقتی برای خانمها جائز باشد طبعا برای آقایان عدم جواز ثابت می شود در حالیکه برای اثبات وجوب مبیت در مشعر هیچ یک از فقهاء به این روایات استدلال نکرده اند لذا از این عدم استدلال استفاده می کنیم که مراد از جواز و عدم جواز حکم وضعی است نه حکم تکلیفی.

لذا هیچ شکی در این نیست که مراد از یجوز للنساء بیان حکم وضعی است.

مطلب دوم: صور این فرع متکثر است.

1-شب عید آیا مبیت واجب است؟ تقدم الکلام.

2-برای همه واجب است یا برای بعضی؟

3-اگر مردها عمداً خارج شدند در بین الطلوعین حکمش چیست؟

4-وقوف لیلی وقوف اضطراری است یا اختیاری؟ سیاتی.

دلیل بر مطلب اول: (جواز خروج قبل از طلوع فجر برای معذورین)

اولا: اتفاق المسلمین.

صاحب جواهر می فرماید:

و على كل حال فلا خلاف أجده في أنه تجوز الإفاضة قبل الفجر للمرأة و من يخاف على نفسه من الرجال من غير جبران كما اعترف به بعضهم بل في المدارك هو مجمع عليه بين الأصحاب.[6]

ابن قدامه در المغنی می نویسد:

ولا بأس بتقديم الضعفة والنساء وممن كان يقدم ضعفة أهله عبد الرحمن بن عوف وعائشة وبه قال عطاء والثوري والشافعي وأبو ثور وأصحاب الرأي ولا نعلم فيه مخالفا ولأن فيه رفقا بهم ودفعا لمشقة الزحام عنهم وافتداء بفعل نبيهم صلى الله عليه وسلم. [7]

 

ثانیا: تقریبا شش طائفه از روایات که در تمام این طوائف، روایت صحیحه وجود دارد.

اینکه بعضی از افاضل بحث جبر را مطرح کرده اند ناتمام است زیرا در بین این روایات، روایات صحیحه وجود دارد.

طائفه اول:روایاتی که دلالت بر این دارند که حرکت در شب از مشعر مطلقا (چه برای خانمها و چه آقایان و چه برای ذوی الاعذار و چه برای غیر آنها) جائز است.

از این طائفه می توان به صحیحه هشام در باب 17 حدیث 8 اشاره کرد.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: فِي التَّقَدُّمِ مِنْ مِنًى إِلَى عَرَفَاتٍ- قَبْلَ‌ طُلُوعِ الشَّمْسِ لَا بَأْسَ بِهِ- وَ التَّقَدُّمُ مِنْ مُزْدَلِفَةَ إِلَى مِنًى يَرْمُونَ الْجِمَارَ- وَ يُصَلُّونَ الْفَجْرَ فِي مَنَازِلِهِمْ بِمِنًى لَا بَأْسَ.[8]

از بخش دوم روایت می توان اینگونه استفاده کرد که حرکت از مشعر در شب دهم از مشعر جائز است به این معنا که حج شخص صحیح است زیرا همانطور که در سابق بیان کردیم خواندن نماز صبح در منی که در این روایت بیان شده دلالت بر این دارد که شخص قبل از اذان صبح برای رمی جمار از مشعر حرکت کرده است.

لذا اگر ما باشیم و اطلاق این روایت باید قائل به جواز وضعی حرکت از مشعر قبل از طلوع فجر برای همه حاجیان چه زن و چه مرد باشیم.

طائفه دوم: روایاتی که مربوط به خائف است. در مورد خائف 4 روایت داریم.

دو روایت در باب 14 از رمی جمرات است حدیث 1 و 4

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِأَنْ يَرْمِيَ الْخَائِف ُبِاللَّيْلِ- وَ يُضَحِّيَ وَ يُفِيضَ بِاللَّيْلِ».[9]

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: فِي الْخَائِفِ لَا بَأْسَ بِأَنْ يَرْمِيَ الْجِمَارَ بِاللَّيْلِ- وَ يُضَحِّيَ بِاللَّيْلِ وَ يُفِيضَ بِاللَّيْلِ».[10]

دو روایت از باب 17 مشعر است.

اذا کان خائفا این حدیث درست است که به عنوان صحیحه شده است ولی ظاهرا مرسله است.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ يُفِيضَ الرَّجُلُ بِلَيْلٍ إِذَا كَانَ خَائِفاً».[11]

منها: «وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: أَيُّ امْرَأَةٍ أَوْ رَجُلٍ خَائِفٍ- أَفَاضَ مِنَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ لَيْلًا فَلَا بَأْسَ- فَلْيَرْمِ الْجَمْرَةَ ثُمَّ لْيَمْضِ وَ لْيَأْمُرْ مَنْ يَذْبَحُ عَنْهُ- وَ تُقَصِّرُ الْمَرْأَةُ وَ يَحْلِقُ الرَّجُلُ- ثُمَّ لْيَطُفْ بِالْبَيْتِ وَ بِالصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- ثُمَّ يَرْجِعُ إِلَى مِنًى- فَإِنْ أَتَى مِنًى وَ لَمْ يَذْبَحْ عَنْهُ فَلَا بَأْسَ أَنْ يَذْبَحْ هُوَ- وَ لْيَحْمِلِ الشَّعْرَ إِذَا حَلَقَ بِمَكَّةَ إِلَى مِنًى- وَ إِنْ شَاءَ قَصَّرَ إِنْ كَانَ قَدْ حَجَّ قَبْلَ ذَلِكَ».[12]

این روایت موید است لمکان سهل و علی بن ابی حمزه که بطائنی است.

طائفه سوم: روایاتی که در مورد نسوان است. سیاتی

 


[1] تحرير الوسيلة، امام خميني، ج‌1، ص442‌.
[2] جامع الأحكام الشرعية، مرحوم سبزواري، ص240‌.
[3] السرائر الحاوي لتحرير الفتاوى، ج‌1، ص589.
[4] مجمع الفائدة و البرهان، محقق اردبيلي، ج7، ص227.
[5] ریاض المسائل، سيد علي طباطبايي، ج6، ص348.
[6] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج19، ص79.
[7] المغني، ابن قدامه، ص215 مساله2537.
[8] وسائل الشيعة، حرعاملي، ج‌14، ص30‌، ابواب رمي الجمرات، باب17، ح8، ط آل البيت.
[9] وسائل الشيعة، حرعاملي، ج‌14، ص70‌، ابواب رمي الجمرات، باب14، ح1، ط آل البيت.
[10] وسائل الشيعة، حرعاملي، ج‌14، ص71، ابواب رمي الجمرات، باب14، ح4، ط آل البيت.
[11] وسائل الشيعة، حرعاملي، ج‌14، ص28، ابواب الوقوف بالمشعر، باب17، ح1، ط آل البيت.
[12] وسائل الشيعة، حرعاملي، ج‌14، ص29، ابواب الوقوف بالمشعر، باب17، ح4، ط آل البيت.