درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نيت و ركن در وقوف/وقوف در مشعر/سومین عمل/اعمال حج تمتع

ملاحظه ششم: نيت و ركن در وقوف مشعر

در اين ملاحظه، سه مطلب است:

مطلب اول: مساحمه در عبارت تحریر

سيدنا الاستاذ با اين عبارت به آن اشاره مي كند: «و الأحوط الإفاضة بنحو لا يصل قبل طلوع الشمس إلى وادي محسّر و الركن هو الوقوف بين طلوع الفجر إلى طلوع الشمس».[1]

اين جمله بنا بر مسلك سيدنا الاستاذ، مسامحه في مسامحه است. مسامحه اول جلسه قبل گذشت كه حكم به استحباب بنا بر مسلك كسي كه مي گويد تا طلوع خورشيد بايد در مشعر ماند، ناتمام است. و مسامحه دوم جمله فوق است. چون اگر احوط، احتياط وجوبي است، با مقدماتي كه بيان كرديم، نتيجه اش اين است كه خروج از مشعر قبل از طلوع فجر، احتياطا حرام است. در حالي كه احتياط بعد از فتوا معنا ندارد، مگر اينكه از فتوا برگردند. و اگر منظور احتياط مستحبي است، باز هم مسامحه است. چون اول مي گويد بقاء واجب است و بعد بگويد مستحب است خارج نشوند و این دو با هم نمي سازد.

مطلب دوم: متعلق كلمه «بعد» در صحيحه معاويه

در كتب فقهيه در ما نحن فيه، دو بحث است:

یک بحث در نیت وقوف می باشد عده ای می فرمایند نیت وقوف در مشعر مقارن با طلوع فجر باشد و جماعتی می فرمایند نیت وقوف بعد از نماز صبح یا نافله صبح -علی ما فی المستند- باشد.

جواهر: «و اما الوقوف المتعارف بمعنى الكون فهو واجب من أول الفجر، فلا يجوز تأخير نيته الى ان يصلي».[2]

مستند: «و أن تكون نيّة الوقوف بعد صلاة الصبح».[3]

منشا این اختلاف چیست؟

مطلب دوم: جماعتی می گویند وقوف در مشعر از حین طلوع فجر است و جماعتی دیگر می فرمایند وقوف در مشعر بعد از نماز صبح است.

حدائق: «و اما الوقوف المتعارف بمعنى الكون فهو واجب من أول الفجر، فلا يجوز تأخير نيته الى ان يصلي».[4]

اولا باید ببینیم که منشا این اختلاف چیست و ثانیا قول حق کدام است؟

منشا اختلاف صحیحه معاویه است.

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَصْبِحْ عَلَى طُهْرٍ بَعْدَ مَا تُصَلِّي الْفَجْرَ فَقِفْ‌ إِنْ شِئْتَ قَرِيباً مِنَ الْجَبَلِ وَ إِنْ شِئْتَ حَيْثُ شِئْتَ فَإِذَا وَقَفْتَ فَاحْمَدِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ وَ اذْكُرْ مِنْ آلَائِهِ وَ بَلَائِهِ مَا قَدَرْتَ عَلَيْهِ وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ لْيَكُنْ مِنْ قَوْلِكَ اللَّهُمَّ رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ فُكَّ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ- وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلَالِ وَ ادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ اللَّهُمَ‌ أَنْتَ خَيْرُ مَطْلُوبٍ إِلَيْهِ وَ خَيْرُ مَدْعُوٍّ وَ خَيْرُ مَسْئُولٍ وَ لِكُلِّ وَافِدٍ جَائِزَةٌ فَاجْعَلْ جَائِزَتِي فِي مَوْطِنِي هَذَا أَنْ تُقِيلَنِي عَثْرَتِي وَ تَقْبَلَ مَعْذِرَتِي وَ أَنْ تَجَاوَزَ عَنْ خَطِيئَتِي ثُمَّ اجْعَلِ التَّقْوَى مِنَ الدُّنْيَا زَادِي ثُمَّ أَفِضْ حَيْثُ‌ يُشْرِقُ لَكَ ثَبِيرٌ وَ تَرَى الْإِبِلُ مَوَاضِعَ أَخْفَافِهَا».[5]

جماعتی می گویند کلمه «بعد» مربوط به اصبح است یعنی صبح بکند در مشعر بعد از اینکه نماز را خواند بنابر این از معنای اصباح رفع ید شده است.

اما عده ای می گویند کلمه بعد مربوط به علی طهر است یعنی شما که وارد مشعر شده ای و نماز را با طهارت می خوانی، این طهارت را تا طلوع فجر ادامه دهید.

بحث نیت هم مرتبط به همین بحث می باشد از هر زمانی که وقوف واجب شد نیت وقوف هم واجب می باشد.

ظاهرا و الله العالم بعد متعلق به علی طهر می باشد زیرا اگر متعلق به اصبح باشد باید از معنای اصباح رفع ید کنیم زیرا اصباح یعنی وارد صبح شد نه اینکه بعد از صبح وارد مشعر شده باشد.

مطلب سوم: ما اشار سیدنا الاستاذ بقوله «بمقدار صدق مسمى الوقوف و لو دقيقة أو دقيقتين».[6]

تقدم الکلام که وقوف تا تزدیک طلوع شمس یا تا طلوع شمس -علی قول واجب- است و رکن یک آن از کل این زمان می باشد اگر یک آن در مشعر در این زمان باشد رکن را درک کرده است اگر چه بخاطر خروج از مشعر عصیان کرده است اگر خروج اختیارا بوده است.

دلیل بر اینکه مسمی رکن است چیست؟

اولا: اتفاق امامیه که اگر مسمی را درک نکرد حجش باطل است؛ بطلان لاجل رکنیت است.

ثانیا: جملة من الروایات

منها: «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ‌ أَدْرَكَ‌ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ- وَ عَلَيْهِ خَمْسَةٌ مِنَ النَّاسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَج‌».[7]

الدلالة واضحة و السند صحیح

بحث دیگری داریم که مراد از مسمی، مسمای شب عید می باشد یا مسمای بین الطلوعین است این حدیث شریف این سوال را هم جواب می دهد و می فرماید که مراد، مسمای بین الطلوعین است زیرا زمانی که مشعر خلوت می شود بین الطلوعین است نه شب عید.

منها: صحیحه حلبیین: «وَ عَنْهُ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ وَ عِمْرَانَ ابْنَيْ عَلِيٍّ الْحَلَبِيَّيْنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا فَاتَتْكَ‌ الْمُزْدَلِفَةُ فَقَدْ فَاتَكَ الْحَج‌».[8]

معنای بطلان، ترک رکن می باشد چرا که با ترک واجب حج باطل نمی شود کما اینکه کسی که مسما را درک کرده است فاتته المزدلفه بر او صادق نیست.

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَيْلٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْحَدِّ الَّذِي إِذَا أَدْرَكَهُ الرَّجُلُ أَدْرَكَ الْحَجَّ فَقَالَ إِذَا أَتَى جَمْعاً وَ النَّاسُ فِي الْمَشْعَرِ- قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ وَ لَا عُمْرَةَ لَهُ وَ إِنْ لَمْ يَأْتِ جَمْعاً حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ فَهِيَ عُمْرَةٌ مُفْرَدَةٌ وَ لَا حَجَّ لَهُ فَإِنْ شَاءَ أَقَامَ‌ وَ إِنْ شَاءَ رَجَعَ وَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِل‌».[9]


[1] تحرير الوسيله، امام خميني، ج1، ص442.
[2] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج19، ص75.
[3] مستند الشيعه، محقق نراقي، ج12، ص246.
[4] حدائق الناضره، محقق بحراني، ج4، ص447.
[5] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص21، ابواب الوقف بالمشعر، باب11، ح1، ط آل البيت.
[6] تحرير الوسيله، امام خميني، ج1، ص442.
[7] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص40، ابواب الوقوف بالمشعر، باب23، ح10، ط آل البيت.
[8] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص38، ابواب الوقوف بالمشعر، باب23، ح2، ط آل البيت.
[9] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص38، ابواب الوقوف بالمشعر، باب23، ح3، ط آل البيت.