درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نيت/وقوف در مشعر/سومین عمل/اعمال حج تمتع

در جهت سوم، سه ملاحظه بود، اول ملاحظه كلمات فقهاء بود و دوم ادله قصد فعل و قصد قربت در وقوف به مشعر بود.

ملاحظه سوم: توهم عدم لزوم قصد

از مستند و صاحب جواهر استفاده مي شود كه در وقوف در مشعر، قصد فعل لازم نيست و يكي از اين دو كفايت مي كند يا قصد وقوف يا ذكر در مشعر و يا قصد وقوف يا نماز در مشعر و اين در خصوص مورد جهل مي باشد.

مستند مي فرمايد: «و يظهر من بعض الأخبار الآتية حصول الوقوف الواجب بالصلاة في الموقف أو الدعاء فيه و إن لم يعلم أنّه الموقف و لم ينو الوقوف، و لا يبعد أن يكون كذلك في صحّة الحجّ و أن توقّف ترتّب ثواب الوقوف بخصوصه على نيّته».[1]

در اين عبارت ايشان مي گويد روايات مي گويد با نماز در موقف يا دعا در آن اگرچه نداند موقف است و نيت وقوف نكرده باشد، كافي است (البته ظاهرا فقط نيت وقوف نكرده اما نيت قربت براي نماز داشته است). بعد ايشان فتواي خود را نقل مي كند كه بعيد نيست كه در اين صورت حج صحيح است، اما نسبت به وقوف ثواب ندارد چون نيت نكرده.

جواهر مي فرمايد: «يظهر من بعض النصوص الآتية حصول الوقوف الواجب بالصلاة في الموقف أو الدعاء فيه و إن لم يعلم انه الموقف و لم ينو الوقوف».[2]

ایشان حرف مستند را نقل مي كند و رد و تاييد نمي نمايد.

روضه المتقين هم مي فرمايد: «و يدل‌ على‌ معذورية الجاهل‌ و الضعيف‌ عن معارضة الجمال و الاجتزاء».[3]

روايات دال بر مطلب فوق:

روايت اول: «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَصْلَحَكَ اللَّهُ الرَّجُلُ الْأَعْجَمِيُّ وَ الْمَرْأَةُ الضَّعِيفَةُ تَكُونَانِ مَعَ الْجَمَّالِ الْأَعْرَابِيِّ فَإِذَا أَفَاضَ بِهِمْ مِنْ عَرَفَاتٍ- مَرَّ بِهِمْ كَمَا هُمْ إِلَى مِنًى لَمْ يَنْزِلْ بِهِمْ جَمْعاً- قَالَ أَ لَيْسَ قَدْ صَلَّوْا بِهَا فَقَدْ أَجْزَأَهُمْ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يُصَلُّوا بِهَا قَالَ ذَكَرُوا اللَّهَ فِيهَا فَإِنْ كَانُوا ذَكَرُوا اللَّهَ فِيهَا فَقَدْ أَجْزَأَهُمْ».[4]

روايت دوم: «ثُمَّ قَالَ الصَّدُوقُ‌ وَ رُوِيَ فِيمَنْ جَهِلَ الْوُقُوفَ بِالْمَشْعَرِ- أَنَ‌ الْقُنُوتَ‌ فِي‌ صَلَاةِ الْغَدَاةِ بِهَا يُجْزِيهِ وَ أَنَّ الْيَسِيرَ مِنَ الدُّعَاءِ يَكْفِي‌».[5]

اشكالات روايات:

اولا: اين سه روايت ضعف سندي دارد به اينكه در طريق مرحوم صدوق، محمد بن حكيم است و اين طريق صحيح است اما اشكال در خود محمد بن حكيم است كه در هيچ كتاب رجالي حتي كامل الزيارات توثيق نشده است، بله رواياتي دارد كه مورد علاقه امام بوده اما توثيق رجالي نشده است.

اما بنابر طريق مرحوم كليني، دو اشكال دارد و آن وجود سهل بن زياد و محمد بن حكيم است.

و همچنين بنابر طريق شيخ طوسي، يك اشكال دارد.

ثانيا: اين روايات در مقام كفايت مسمي است، يعني مي گويد قنوت، نماز يا ذكر كفايت مي كند و اطلاقي ندارد در واقع مفاد این روایات بیان ما هو الرکن است.

ثالثا: هيچيك از فقها فتوا نداده است كه فعل عبادي بدون قصد قربت كافي است. در ما نحن فيه با عدم توجه به مشعر بودن، چگونه قصد مي كند. در روايت سوم آمده كه دو نفر كه ضعيف بوده اند و ساربان آنها را مي برد و آنها جرات نكردند كه در وقوف بگويند پياده شوند و از آنجا رد شدند، آيا كفايت مي كند؟ حضرت فرمودند آيا نماز خواندن؟ راوي گفت خير، حضرت گفتند: اگر ذكر گفته اند يا نام خدا را بردند، كافي است.

توضيح بيشتر ان شاء الله در حكم وضعي خواهد آمد.

ملاحظه چهارم: وقوف در شب عيد

سيدنا الاستاذ مي فرمايند: «والأحوط وجوب الوقوف فيه بالنية الخالصة ليلة العيد بعد الإفاضة من عرفات إلى طلوع الفجر ثم ينوي الوقوف بين الطلوعين».[6]

ايشان سه مطلب را مي فرمايند:

اول: اصل وجوب تكليفي وقوف در شب عيد؛

دوم: نيت خالص داشتن؛

سوم: نيت دوباره وقوف در بين الطلوعين.

مطلب اول: وقوف حاجي در مني در زمان شب عيد

در اين مطلب دو قول وجود دارد و كلمات علماء هم به چند شکل آمده است.

قول اول: جواهر و بعضي مي فرمايند وقوف در شب عيد قربان براي حاجي در مني از مغرب تا اذان صبح واجب است.

جواهر مي فرمايند: «و إن أوجبناه بعد طلوع الفجر مع الوقوف ليلا إلا أنه واجب غير ركن، إذ لا تلازم».[7]

قول دوم: عدم وجوب کما اینکه جواهر از مرحوم علامه در تذكره نقل مي كند: «فما عن التذكرة- من عدم وجوبه للأصل».[8]

مرحوم نراقي هم از علامه در تذكره و... اين را نقل مي كند و بعد مي فرمايد: «و صرّح في التذكرة بعدم الوجوب، و هو ظاهر سائر كتبه و ظاهر الشرائع و النافع. و هو الأقوى، للأصل و عدم الدليل».[9]

ادله قائلين به وجوب وقوف در شب عيد:

دليل اول: پنج روايت دال بر اين است كه اغلب اين روايات در جواهر[10] موجود است كه اين روايات در وسائل در ابواب 4 و 8 و 11 و 16 و 17 از ابواب وقوف مشعر موجود است.

روايت اول: «وَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ وَ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ أَبِي الدَّيْلَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُمِّيَ الْأَبْطَحُ أَبْطَحَ- لِأَنَّ آدَمَ ع أُمِرَ أَنْ يَبْتَطِحَ‌ فِي بَطْحَاءِ جَمْعٍ- فَتَبَطَّحَ حَتَّى انْفَجَرَ الصُّبْحُ ثُمَّ أُمِرَ أَنْ يَصْعَدَ جَبَلَ جَمْعٍ- وَ أَمَرَهُ إِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ أَنْ يَعْتَرِفَ بِذَنْبِهِ فَفَعَلَ ذَلِكَ فَأَرْسَلَ اللَّهُ نَاراً مِنَ السَّمَاءِ فَقَبَضَتْ قُرْبَانَ آدَم‌».[11]

در اين روايت به حضرت آدم خطاب رسيده با رو تا صبح بخواب. «بطحاء جمع» نام مكاني است كه اختلاف است در مسير مشعر است يا خود مشعر است.

اشكالات اين روايت:

الف: در سند روايت محمد بن سنان و عبدالحميد ابي ديلمي است كه ما محمد بن سنان را ثقه نمي دانيم و اما ديلمي را هيچكس ثقه نمي داند.

ب: ملازمه وجود ندارد. چون اگر فرد در مشعر باشد و حضرت بگويد بماند، ملازمه وجود دارد در حالي كه اين روايت لازم اعم است چرا که دو احتمال در روایت است یکی اینکه يك فرد از اول شب در مشعر است و مي ماند و دیگر اینکه امكان دارد فردي پنج دقيقه به فجر وارد مشعر شده است و شب را نزدیک مشعر بوده است كه بر اين فرد هم «انفجر الصبح» صادق است.

ج: متن روايات خلاف مستحبات در اسلام است چون به رو خوابيدن خواب شيطاني است.


[1] مستند الشیعه، محقق نراقی، ج12، ص235.
[2] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج19، ص66.
[3] روضة المتقين، علامه مجلسي، ج5، ص114.
[4] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص46، ابواب الوقوف بالمشعر، باب25، ح3، ط آل البيت.
[5] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص46، ابواب الوقوف بالمشعر، باب25، ح4، ط آل البيت.
[6] تحرير الوسيله، امام خميني، ج1، ص441.
[7] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج19، ص72.
[8] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج19، ص73.
[9] مستند الشيعه، محقق نراقي، ج12، ص248.
[10] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج19، ص73.
[11] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج14، ص11، ابواب الوقوف بالمشعر، باب4، ح6، ط آل البيت.