درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/06/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دلیل بر وجوب/وقوف در مشعر/سومین عمل/اعمال حج تمتع

ویرایش دوم:

احتمالات موجود در آیه به نسبه دلالت بر وجوب وقوفین

بیان کردیم که در آیه 198 از سوره بقره چهار احتمال وجود دارد:

احتمال اول: این آیه شریفه دلالت بر وجوب وقوف در مشعر در شب عید قربان دارد.

این احتمال با سه تقریب بیان و بررسی شد.

احتمال دوم: این آیه مبارکه دلالت بر وجوب وقوف، در روز نهم ذی حجه در عرفات دارد.

این احتمال بر این اساس است که مفاد این آیه شریفه به مقتضای جمله «فاذا افضتم من عرفات»، حرکت و کوچ کردن از عرفه به سمت مشعر است و شخص تا در عرفه نباشد حرکت از عرفه به سمت مشعر معنا ندارد لذا حرکت از عرفه به مشعر به دلالت مطابقی دلالت بر نفس حرکت دارد و لکن به دلالت التزامی عقلی دلالت بر وجوب بودن در عرفه را ثابت می کند.

پس با توجه به این تقریب، این آیه شریفه، وجوب وقوف در عرفات را ثابت می کند.

نکته ای که باقی می ماند این است که وجوب حرکت از عرفه به سمت مشعر از کجا استفاده می شود؟(مخصوصا با توجه به اینکه جمله «افضتم» دلالت بر وجوب ندارد.)

وجوب حرکت از عرفه به سمت مشعر از سه راه قابل اثبات است:

طریق اول: ذکر در مشعر به مقتضای «اذکروا الله عند المشعر الحرام» واجب است و مقدمه این ذکر، حرکت از عرفه به سمت مشعر است (زیرا تا به مشعر نیاید نمی تواند ذکر بگوید) و مقدمه واجب هم واجب می باشد.

طریق دوم: فرض بگیریم ذکر در مشعر واجب نیست و فقط وقوف در مشعر واجب است و لکن این وقوف مقدمه ای دارد و مقدمه آن حرکت از عرفه است لذا حرکت از عرفه هم به عنوان مقدمه وقوف در مشعر، واجب می شود.

طریق سوم: آیه مورد بحث، به قرینه آیه بعد (ثم افیضوا من حیث افاض الناس) دلالت بر وجوب حرکت از عرفه دارد البته بنابر اینکه قائل شویم جمله «ثم افیضوا» در رابطه با حرکت از عرفه است.(احتمال دیگر این است که این جمله در رابطه با وقوف در عرفه نیست بلکه در رابطه با وقوف در مشعر است؛ مرحوم نراقی این احتمال را قبول کرده اند.)

قرینه دیگری که می توان به کمک آن، وجوب حرکت از عرفه را ثابت کرد روایات بیانیه (روایاتی که حج رسول خدا را شرح می دهند) است زیرا مفاد این روایات این است که حضرت ابراهیم بعد از عرفه به سمت مشعر حرکت کرده است.

برای مثال به روایت 13 از باب 19 از ابواب احرام به حج و وقوف در عرفه اشاره می کنیم.

«وَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُمِّيَتِ التَّرْوِيَةُ لِأَنَّ جِبْرِيلَ ع أَتَى إِبْرَاهِيمَ ع يَوْمَ التَّرْوِيَةِ- فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ ارْتَوِ مِنَ الْمَاءِ لَكَ وَ لِأَهْلِكَ- وَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ مَكَّةَ وَ عَرَفَاتٍ مَاءٌ- ثُمَّ مَضَى بِهِ إِلَى الْمَوْقِفِ فَقَالَ لَهُ- اعْتَرِفْ وَ اعْرِفْ مَنَاسِكَكَ فَلِذَلِكَ سُمِّيَتْ عَرَفَةَ- ثُمَّ قَالَ لَهُ ازْدَلِفْ إِلَى الْمَشْعَرِ فَلِذَلِكَ سُمِّيَتِ الْمُزْدَلِفَةَ».[1]

نتیجه این کلمات این است که وقوف در عرفه از آیه قرآن هم استفاده می شود حتی اگر سنت هم دلالت بر آن نمی کرد.

مناقشات در طرق ثلاثه:

این سه طریق صحیح نمی باشد زیرا همانطور که در جلسه گذشته بیان کردیم، ذکر در مشعر، نزد مشهور فقها واجب نمی باشد بلکه مستحب است و وقتی ذی المقدمه مستحب باشد مقدمه آن هم مستحب می شود نه واجب.

طریق سوم هم صحیح نیست زیرا با این بیان، قرآن به کمک سنت دلالت بر وجوب حرکت از عرفه دارد در حالیکه مقصود و مدعای ما این بود که وجوب وقوف در عرفه را به تنهایی از آیه قرآن استفاده کنیم.

مهم در این استدلال طریق دوم است به این بیان که افاضه از عرفات مستلزم بودن در عرفات است و اگر این التزام را قبول کردیم آیه شریفه دلالت بر وقوف در عرفات دارد و الا این طریق هم ساقط می باشد.

احتمال سوم: این آیه شریفه نه دلالت بر وجوب وقوف در مشعر دارد و نه دلالت بر وجوب وقوف در عرفه دارد.

علت اینکه دلالت بر وجوب وقوف در مشعر ندارد در جلسه گذشته بیان و نقد شد و علت اینکه دلالت بر وجوب وقوف در عرفه ندارد به این خاطر است که شاید دلالت التزامی موجود در آن قابل اعتماد نباشد.

احتمال چهارم: این آیه شریفه هم دلالت بر وجوب وقوف در مشعر و هم دلالت بر وجوب وقوف در عرفه دارد.

بیان مختار استاد در رابطه با احتمالات موجود در آیه

بعد از بیان این احتمالات باید گفت که آیه شریفه نه دلالت بر وجوب وقوف در مشعر دارد و نه دلالت بر وجوب وقوف در عرفه دارد و موید آن هم این است که فقهائی مثل صاحب جواهر، مرحوم نراقی، صاحب حدائق و امثالهم آیه را به عنوان دلیل بر وجوب وقوفین بیان نکرده اند.

این آیه بحث های فراوانی از حیث ادبی و لغوی دارد و مرحوم بلاغی در نتیجه گیری این مباحث می فرمایند:

«فحملت عليه‌ فَاذْكُرُوا اللَّهَ‌ بالصلاة و التقرب اليه بطاعته في النسك و الوقوف‌ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ‌ و هو المزدلفة و جمع و سمي مشعرا لأنه محل لنحو من شعائر اللّه. و إذا جعلت جملة فَاذْكُرُوا لبيان الوظيفة بمنزلة الجملة الخبرية جاز ان يراد بالذكر ما يعمّ المستحب».[2]

اینکه ایشان می فرمایند باید جمله «اذکروا» را به منزله جمله خبریه قرار داد قابل تامل است و جعل به دست ما نیست که بخواهیم جمله انشائیه را به منزله جمله خبریه قرار دهیم.

تذکر:

در جلسات گذشته بیان کردیم که فقهاء کبری کلی بیان کرده اند که اگر واجبی به عنوان فریضه بیان شده باشد به این معنا است که در قرآن ذکر شده و حال آنکه از ما ذکرنا صحیح نبودن این کبری روشن شد زیرا از وقوف در مشعر در روایات تعبیر به فریضه شده و حال آنکه وجوب آن از قرآن استفاده نمی شود زیرا در ادله استفاده وجوب از آیه قرآن مناقشه کردیم.

و کبری دیگر این بود که اگر واجبی به عنوان سنت بیان شده باشد به این معناست که در قرآن ذکر نشده است و حال آنکه بنابر یک تقدیر این قانون هم محل تامل است زیرا بیان کردیم که بنابر یک احتمال، وقوف در عرفه از آیه قرآن ثابت می شود و لذا با این قانون سازگاری ندارد زیرا در روایت از وقوف در عرفه به عنوان سنت تعبیر شده و لکن آیه قرآن بر وجوب آن دلالت دارد.

از ما ذکرنا روشن شد که این دو قانون هر دو قابل مناقشه هستند.

بله اگر موردی بود که مسلما در قرآن وجود نداشت و لکن در رابطه با آن کلمه «سنت» استعمال شده بود و قرینه خارجیه هم دلالت بر عدم استحباب آن داشت باید بگوییم که این واجب، واجبی است که به وسیله سنت یا به عبارت دیگر به درخواست رسول خدا صلی الله علیه و آله ثابت شده است؛ برای مثال در روایات، از رکعت سوم و چهارم نمازهای چهاررکعتی تعبیر به «سنت» شده است و از آنجا که اراده استحباب از این کلمه در رابطه با رکعت سوم و چهارم معنا ندارد باید بگوییم که مراد این است که این دو رکعت به تقاضای رسول خدا صلی الله علیه و آله به نماز اضافه شده است.

لذا این قاعده برای خروج از بن بست های اینچنینی مناسب است و لکن استفاده از آن در رابطه با وقوف در مشعر و وقوف در عرفات مناسب نیست.


[1] وسائل الشيعة، الشیخ الحر العاملي، ج13، ص552، ابواب احرام الحج و الوقوف بالعرفه، ح13، ط آل البيت.
[2] آلاء الرحمن فى تفسير القرآن، بلاغي، ج‌1، ص179.