درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زمان وقوف/وقوف در عرفات/اعمال حج تمتع

ویرایش دوم

نتیجه ماذکرنا این شد که با استفاده دو مطلب از روایات حضور از اول زوال در عرفه واجب نمی باشد.بلکه علی تقدیرٍ حضور کاری کافی است. و علی تقدیرٍ مطلقا واجب نمی باشد.

اشکالاتی براین نظریه شده است که اغلب آنها از صاحب جواهر است.

اشکال اول:

يشهد لذلك أن المستحب الجمع بعرفة، قال في التذكرة: و يجوز الجمع لكل من بعرفة من مكي و غيره، و قد أجمع علماء الإسلام على أن الامام يجمع بين الظهر و العصر بعرفة... .[1]

حاصل اشکال این است که آنچه علمای اسلام می گویند این است که جمع بین صلاتین به اذان و اقامت واحد فقط در عرفه است. بر این اساس یا باید از هر دو مقدمه رفع ید کرد و قائل شویم که نمره از عرفه است یا قائل شویم که کارهای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که غسل و وعظ در عرفه بوده است چون در غیر عرفه جمع بین صلاتین نمی شود کرد درحالیکه حضرت جمع بین صلاتین کرده است.

جواب به اشکال:

اولا: روایتی که دلالت داشته باشد که فعل رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در جمع بین الصلاتین اختصاص به عرفه داشته باشد، نداریم.

ثانیا: بر فرض اینکه داشته باشیم، این روایت اختصاص را نمی فهماند.

ثالثا: روایاتی داریم که دلالت دارند که جمع در غیر غرفه هم جایز است این روایات در این مورد است که کجا باید و اذان و دو اقامه گفت و کجا یک اذان و دو اقامه کافی است.(شاید مراد استاد از اشکال سوم این بوده که روایاتی که برای اثبات اختصاص جمع به عرفه ذکر شده است اصلا در مقام بیان جواز جمع و یا عدم جواز جمع نیست بلکه در مقام بیان این است که کجا دو اذان و دو اقامه گفته شود و کجا یک اذان و دو اقامه گفته شود که در این روایات در دو جلد از وسائل الشیعه آمده است)

محمد بن الحسن بإسناده عن محمد بن علي بن محبوب ، عن محمد بن الحسين ، عن عبدالله بن المغيرة ، عن ابن سنان ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : السنة في الأذان يوم عرفة أن يؤذن ويقيم للظهر ، ثم يصلي ، ثم يقوم فيقيم للعصر بغير أذان وكذلك في المغرب والعشاء بمزدلفة.

و بإسناده عن الحسين بن سعيد ، عن ابن أبي عمير ، عن عمر ابن اذينة ، عن رهط منهم الفضيل وزرارة ، عن أبي جعفر (عليه السلام) أن رسول الله (صلى الله عليه وآله) جمع بين الظهر و العصر بأذان وإقامتين ، وجمع بين المغرب والعشاء بأذان واحد وإقامتين. [2]

و محمد بن علي بن الحسين مرسلاً ، مثله ، إلا أنه قال : بين الظهر والعصر بعرفة ثم قال: بين المغرب والعشاء بجمع.أقول: وتقدم ما يدل على ذلك في المواقيت ويأتي ما يدل عليه في الجمعة وفي الحج ، إن شاء الله[3] .

این روایات به مناسبت اذان و اقامه است و به نماز کاری ندارد. این روایت درباره این است که کجا دو اذان و اقامه باید گفت؟

محمد بن يعقوب ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن معاوية وحماد ، عن الحلبي ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : قال لا تصلّ المغرب حتى تأتي جمعا ، فصلّ بها المغرب والعشاء الآخرة بأذان وإقامتين... الحديث .

در این باب کما اینکه جمع صلاتین ذکر شده است کذالک جمع صلاتین در مزدلفه نیز ذکر شده است.

پس تنها عرفه استثناء نشده است بلکه در مشعر(جمع، مزدلفه) و خارج از مشعر و عرفه مانند نمره هم استثناء شده است.

رابعا: یک روایت صحیحه اعلائی داریم که می گوید که جمع اختصاص به عرفه ندارد بلکه در همه جا جایز است.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ رَهْطٍ مِنْهُمُ الْفُضَيْلُ وَ زُرَارَةُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص جَمَعَ بَيْنَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ- بِأَذَانٍ وَ إِقَامَتَيْنِ- وَ جَمَعَ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ بِأَذَانٍ وَاحِدٍ وَ إِقَامَتَيْنِ. [4]

خلاصه این شد که مطابق روایات جمع بین نماز ظهر و عصر اختصاص به عرفه ندارد ولی متاسفانه بعضی از معاصرین این دلیل صاحب جواهر را به عنوان دلیل محکمی ذکر کرده است بدون اینکه به این رویات توجه کند.

 

اشکال دوم:

در زمان معصومین معروف بوده که جمع بین صلاتین فقط در عرفه بوده است، و مستفاد از روایت جذاعه است.

بل قد يظهر من‌ خبر جذاعة الأزدي معروفية إيقاع الصلاتين بعرفة في ذلك الزمان، قال: «قلت لأبي عبد الله عليه السلام: رجل وقف بالموقف فأصابته دهشة الناس فيبقى ينظر الى الناس و لا يدعو حتى أفاض الناس قال: يجزيه وقوفه، ثم قال: أ ليس قد صلى بعرفات الظهر و العصر و قنت و دعا؟ قلت: بلى، قال: فعرفات كلها موقف، و ما قرب من الجبل فهو أفضل»‌.[5]

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ‌ بْنِ عِيسَى عَنْ أَخِيهِ جَعْفَرِ بْنِ عِيسَى وَ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُذَاعَةَ الْأَزْدِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ وَقَفَ بِالْمَوْقِفِ- فَأَصَابَتْهُ دَهْشَةُ النَّاسِ- فَبَقِيَ- يَنْظُرُ إِلَى النَّاسِ وَ لَا يَدْعُو حَتَّى أَفَاضَ النَّاسُ- قَالَ يُجْزِيهِ وُقُوفُهُ- ثُمَّ قَالَ أَ لَيْسَ قَدْ صَلَّى بِعَرَفَاتٍ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ وَ قَنَتَ وَ دَعَا قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَعَرَفَاتٌ كُلُّهَا مَوْقِفٌ- وَ مَا قَرُبَ مِنَ الْجَبَلِ فَهُوَ أَفْضَلُ[6]

 

جواب به این اشکال:

اولا: روایت ضعف سندی دارد زیرا عامر بن عبدالله توثیق نشده است و راوی از جذاعه هم توثیق نشده است کما اینکه روایت از دعائم الاسلام است که وضعیتش مشخص نیست ضمن اینکه اگر چه این روایت صراحت دارد لکن لسان اثبات دارد اما لسان نفی دارد ممکن است حضرت در عرفه هم نماز خوانده و غیرش هم نماز خوانده است.

 

اشکال سوم:

و بذلك يظهر لك أن صلاة النبي صلى الله عليه و آله قد كانت بعرفة كما يشهد له ما في‌ دعائم الإسلام عن جعفر بن محمد عن علي عليهم السلام «ان رسول الله صلى الله عليه و آله غدا يوم عرفة من منى فصلى الظهر بعرفة لم يخرج من منى حتى طلعت الشمس»[7]

و فیه: روایت دوم هم از دعائم الاسلام است و ضعیف است.

اشکال چهارم:

و حينئذ فيكون المراد من مضيه إلى الموقف الرواح إلى المكان المخصوص المستحب فيه الوقوف، أو التشاغل بما يقتضيه من الدعاء و التحميد و التمجيد و التهليل و التكبير و الدعاء لنفسه و لغيره مما جاءت به النصوص في ذلك الموقف... .[8]

اشکال چهارم این اس تکه مقتضی قاصر است زیرا این احادیث متقدمه که همه آنها صحیحه بودند دلالت بر مدعای شما ندارند چرا که شما برای اثبات نظریه دوم به کلمه ثم یذهب الی الموقف تمسک می کنید درحالیکه این جمله دو معنا دارد:

حضرت خارج عرفه بوده است و بعد به سمت عرفه و موقف حرکت کرده است لذا ابتدای زوال در عرفه نبوده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در عرفات بوده است و مکان خاصی را برای دعای این روز در عرفات در نظر گرفته اند و به سوی آن حرکت کرده اند ثم ذهب الی الموقف یعنی به این مکانی که در عرفات برای مثلا اشراف بر مردم یا مکان خاصی برای نماز یا دعا بوده است حضرت حرکت کرده و رفته اند.

جواب از این اشکال:

اولا: اگر مراد از موقف معنای دوم باشد این خلاف ظاهر روایت است و قرینه می خواهد.

ثانیا: این روایات به عناوین متعدده دلالت بر مدعا می کرد و فقط (ذهب الی الموقف) دلالت بر نظریه دوم ندارد بلکه عناوین دیگری هم دلالت بر مدعا می کرد و می توان این نظریه دوم را بوسیله آن عناوین ثابت کرد.

نتیجه اینکه ما فی الجواهر علی بطلان مذهب دوم ناتمام است.

هذا تمام الکلام در مبداء وقوف.


[1] . جواهر الكلام، نجفی، ج19، ص23.
[2] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌5، ج455، ابواب اذان و اقامه، باب36، ح2، ط آل البیت.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌5، ج455، ابواب اذان و اقامه، باب36، ح3، ط آل البیت.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌14، ص14، ابواب وقوف بالمشعر، باب6، ح1، ط آل البیت.
[5] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج19، ص24.
[6] 7 وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص543، ابواب احرام الحج، باب16، ح2، ط آل البیت.
[7] مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج10، ص18، باب7، حدیث1.
[8] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج19، ص23.