درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

94/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تاخیر در اتیان سعی الی الغد/سعی/افعال عمره

ویرایش دوم

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَافَ بِالْبَيْتِ فَأَعْيَا- أَ يُؤَخِّرُ الطَّوَافَ بَ‌يْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ إِلَى غَدٍ قَالَ لَا. [1]

بررسی طرق سند این حدیث

در رابطه با سند این حدیث که مفادش عدم جواز تاخیر سعی تا فردا بود، سه طریق نقل شده است.

طریق مرحوم کلینی

طریق مرحوم شیخ

طریق مرحوم صدوق

گر چه هر سه طریق معتبراست ولی طریق مرحوم صدوق امتیازی دارد،که آن دو طریق ندارند.

در طریق مرحوم کلینی و شیخ روایت مضمره است.

لکن طریق مرحوم صدوق مسند است که عن احدهما دارد.

پس مناسب بود که صاحب وسائل طریق صدوق را نقل می کرد وبه دنبال آن اشاره به طریق مرحوم کلینی و شیخ میکرد. ولو مضمرات ابن رزین کالمسندات است.

مطلب چهارم: آیا اتیان سعی بلافاصله بعد ازطواف، مستحب شرعی است.

صاحب وسائل در دو باب بیان کرده اند که اتصال سعی به نماز طواف، مستحب است.

اول: اسْتِحْبَابِ تَعْجِيلِ السَّعْيِ بَعْدَ الطَّوَافِ وَ جَوَازِ تَأْخِيرِهِ مَعَ الْعُذْرِ إِلَى اللَّيْلِ لَا إِلَى غَدٍ‌.[2]

دوم: بَابُ اسْتِحْبَابِ الْمُبَادَرَةِ بِالسَّعْيِ عَقِيبَ رَكْعَتَيِ الطَّوَافِ وَ الِابْتِدَاءِ بِتَقْبِيلِ الْحَجَرِ وَ اسْتِلَامِهِ وَ الشُّرْبِ مِنْ مَاءِ زَمْزَمَ مِنَ الدَّلْوِ الْمُقَابِلِ لِلْحَجَرِ وَ الصَّبِّ مِنْهُ عَلَى الرَّأْسِ وَ الْبَدَنِ دَاعِياً بِالْمَأْثُورِ وَ أَنْ يَسْتَقِيَ مِنْهَا بِيَدِهِ‌.[3]

سوال: آیا یکی از مستحبات در اسلام اتیان سعی بعد از طواف است؟ بله

کما اینکه در کلام صاحب جواهر بیان شده است.

دلیل استحباب تعجیل سعی:

اولا: اتفاقی است.

ثانیا: اخبار بیانیه بخصوص ح 4 و 14 از باب 2 اقسام حج دلالت بر این استحباب می کند.

منها: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع ... ثُمَّ أَتَى الصَّفَا فَصَعِدَ عَلَيْهِ فَاسْتَقْبَلَ الرُّكْنَ الْيَمَانِيَّ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ دَعَا مِقْدَارَ مَا تُقْرَأُ سُورَةُ الْبَقَرَةِ مُتَرَسِّلًا ثُمَّ انْحَدَرَ إِلَى الْمَرْوَةِ فَوَقَفَ عَلَيْهَا كَمَا وَقَفَ عَلَى الصَّفَا.... . [4]

منها: وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص حِينَ حَجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ ... ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ عِنْدَ الْمَقَامِ- وَ اسْتَلَمَ الْحَجَرَ ثُمَّ قَالَ أَبْدَأُ بِمَا بَدَأَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ- فَأَتَى الصَّفَا فَبَدَأَ بِهَا- ثُمَّ طَافَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ سَبْعاً-.[5]

 

ثالثا: روایاتی است که واضحترین آنها، حدیث 2 از باب 3 از سعی است.

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ رَسُولَ‌اللَّهِ ص- حِينَ فَرَغَ مِنْ طَوَافِهِ وَ رَكْعَتَيْهِ- قَالَ ابْدَءُوا بِمَا بَدَأَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مِنْ إِتْيَانِ الصَّفَا- إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ - قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثُمَّ اخْرُجْ إِلَى الصَّفَا- مِنَ الْبَابِ الَّذِي خَرَجَ مِنْهُ رَسُولُ اللَّهِ ص- وَ هُوَ الْبَابُ الَّذِي يُقَابِلُ الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ- حَتَّى تَقْطَعَ الْوَادِيَ وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ الْحَدِيثَ.[6]

در این روایت امر به سعی شده است، و اقل مراتب امر به ابتداء سعی، استحباب است.

 

مسألة 8 السعي عبادة تجب فيه مايعتبر فيها من القصد و خلوصه و هو ركن، و حكم تركه عمدا أو سهوا حكم ترك الطواف كما مرّ.[7]

در این مساله حضرت امام رحمه الله علیه اموری را بیان فرموده اند.

امر اول: سعی عبادت است.

امر دوم: شرائط صحت عبادت مثل قصد سعی و اخلاص ، در سعی هم معتبر است.

امر سوم: سعی رکن است.

 

اما امر اول: سعی عبادت است.

این عبارت خالی از مسامحه نیست.

چون انجام فعل دو گونه است.

قسم اول: گاهی فعل(مثلا سعی) جزء حج است. که به دنبال نماز، سعی انجام می دهد. خواه آن جزء تمتع باشد یا مفرده یا قران و یا افراد.

99 در صد به این نحو است که این شخص اعمال حج را انجام می دهد و سعی ای که جزء عمره تمتع یا مفرده است را قصد می کند.

این قسم قطعا عبادت است چون جزء عبادت، عبادت است.

قسم دوم: گاهی شخص معامله طواف را با سعی می کند یعنی همانطور که در مسجد نشسته و قرآن می خواند می گوید بروم و یک سعی انجام دهم در حالی که محرم هم نیست.

یعنی همانطور که طواف و نماز خواندن و قرآن خواندن فی نفسه استحباب دارد، سعی را به این نیت انجام می دهد یعنی سعی را استقلالاً انجام می دهد.

آیا این سعی عبادت است؟ عبارت حضرت امام این قسم را هم شامل می شود در حالی که این قسم دوم که سعی مستقلاً اتیان شود، هیچ دلیلی براستحبابش نداریم و اگر بخواهد به قصد استحباب انجام دهد تشریع کرده است.

شاهد بر اینکه این عبادت نیست و دلیل بر استحباب آن نداریم:

در باب زیادی سعی خواهد آمد که اگر کسی 8 شوط سعی انجام داد چه کند؟

اقوال متعدد است.

قول اول: بعضی می گویند که از اول شروع کند.

قول دوم: بعضی می گویند که 6 شوط دیگر به آنها اضافه کند.

قول سوم: بعضی می گویند که آن یک شوط را استحبابی قرار دهد.

نسبت به نظریه سوم که مفاد صحیحه محمد مسلم است غالب فقها[8] مانند حدائق[9] اشکال می کنند که این عمل مشروع نیست.

جواهر و مرحوم آقای خوئی و... به صاحب حدائق اشکال می کنند که این مورد نص خاص دارد لذا جای اشکال نیست.

 

علی ای حال با توجه به اینکه سعی استحباب استقلالی ندارد لذا عده ای این روایت را توجیه کرده اند و عده ای هم در مقام تخصیص قاعده شده اند و فرموده اند سعی مستحب نفسی نیست مگر در این یک مورد.

قال في المدارك «و لا يشرع استحباب السعي إلا هنا، و لا يشرع ابتداء مطلقا» و بان اللازم من الطواف ثمانية كون الابتداء بالثامن من المروة، فكيف يجوز أن يعتد به و يبني عليه سعيا مستأنفا مع اتفاق الاخبار و كلمة الأصحاب على وجوب الابتداء في السعي من الصفا، و انه لو بدأ من المروة وجب عليه الإعادة عمدا كان أو سهوا و بالجملة فالظاهر بناء على ما ذكرناه هو العمل بالأخبار الأولة من طرح الزائد و الاعتداد بالسبعة الأولة، و اما العمل بهذا الخبر فمشكل، و العجب من سيد المدارك حيث لم يتنبه لذلك و جمد على موافقة الأصحاب في هذا الباب، قلت هو كما ترى كالاجتهاد في مقابلة النص بعد تسليم ظهوره مع الفتاوى في ذلك، و لا استبعاد في مشروعية هذا السعي من المروة و تخصيص تلك الأدلة به بعد جمعه لشرائط الحجية و العمل به، كما لا استبعاد في استحباب السعي هنا و إن كان لم يشرع استحبابه ابتداء.[10]

 

وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَلَاءٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: إِنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع إِذَا طَافَ الرَّجُلُ بِالْبَيْتِ- ثَمَانِيَةَ أَشْوَاطٍ الْفَرِيضَةَ فَاسْتَيْقَنَ ثَمَانِيَةً- أَضَافَ إِلَيْهَا سِتّاً- وَ كَذَلِكَ إِذَا اسْتَيْقَنَ أَنَّهُ سَعَى ثَمَانِيَةً أَضَافَ إِلَيْهَا سِتّاً.[11]

 

مطلب دوم: در سعی همان شرائط عبادت معتبر است.

قطعا مراد حضرت امام رحمه الله علیه سعی استقلالی نبوده است بلکه سعی ای که جزء حج است را می فرمایند.

قطعا هر عملی قصد می خواهد ولی در غیر عبادیات گاهی موضوع منتفی می شود مثل اینکه لباس باید برای نماز شسته شود الا اینکه باد آن را در آب انداخته و تطهیر شده است لذا دیگر موضوع که نجاست لباس باشد وجود ندارد تا بخواهیم بگوییم با قصد باید انجام شود.

نتیجه: هر عمل عبادی نیاز به قصد قربت دارد.

این مطلب گر چه بحث طولانی دارد، که قصد، عبارت از داعی است. و قربت به چه معناست که بحث مفصل است که نیاز به بیان نیست.

مطلب سوم: سعی رکن است.

گاهی کلام در معنای رکن است. و گاهی کلام در دلیل بر رکنیت سعی است.

اما معنی الرکنیه:

می فرمایند: رکنیت سعی را مثل رکنیت طواف می داند.

در رکنیت طواف سه احتمال است.

 

ترک مطلقا مبطل است؛

رکن در باب حج مثل رکن در باب صلوه است. مثل اینکه رکوع رکن است که اگر عمداً وسهواً و نسیاناً و... ترک شود عمل باطل است.

ترک عمدی فقط مبطل است؛

مراد از رکنیت بطلان حج یا عمره با ترک سعی یا طواف عن عمد می باشد چه عن علم باشد و چه عن جهل باشد درنتیجه رکنیت طواف و سعی با رکن در باب صلوه فرق دارد. در باب صلوه نقیصه و زیادی مبطل است چه عمدا و چه سهوا ولی درباب حج سهوا باطل نیست.

ترک عمدی عن علم فقط مبطل است؛

بعضی ها می گویند در دو چیز فرق دارند هم در سهو و هم در جهل. به این معنا که اگر در صلوه عمدا یا جهلا یا سهوا اخلال حاصل شود، مبطل است ولی رکنیت در باب طواف وسعی به این معنی است که اگر فقط عمدا اخلال واقع شود، باطل است اما اگر جهلا و لو از عمد باشد مبطل حج نیست کما اینکه اگر اخلال سهوا هم باشد مبطل نیست.

حال با توجه به اقوال مطرح شده، آیا ترک سعی سهواً یا جهلاً مبطل حج است؟ سیاتی که ترک سهوا و جهلا در سعی مبطل نیست.

 


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص411، ابواب طواف، باب60، ح3، ط آل البیت.
[2]وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص410، ابواب طواف، باب60، ط آل البیت.
[3]وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص472، ابواب سعی، باب2، ط آل البیت.
[4]وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص214، ابواب اقسام حج، باب2، ح4، ط آل البیت.
[5]وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص222، ابواب اقسام حج، باب2، ح14، ط آل البیت.
[6]وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص476، ابواب سعی، باب3، ح2، ط آل البیت.
[7] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص438.
[8] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج12، ص179.
[9] حدائق الناضرة، شیخ یوسف بحرانی، ج16، ص281.
[10] جواهر الكلام، نجفی، ج19، ص433.
[11]وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص366، ابواب طواف، باب34، ح10، ط آل البیت.