درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

94/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خواندن نماز طواف هنگام غروب و طلوع خورشید/نماز طواف/طواف/افعال عمره

 

فرع: خواندن نماز طواف هنگام طلوع و غروب خورشید جایز است یا نه؟ مکروه است یا نه؟

این فرع در تحریر نیامده است لکن در اکثر کتب ذکر شده است.

صاحب جواهر عبارت محقق را اینگونه نقل کرده است:

المسألة الخامسة يجوز أن يصلي ركعتي طواف الفريضة و لو في الأوقات‌ التي تكره لابتداء النوافل بلا خلاف و لا إشكال[1]

کما اینکه در مغنی در مساله 1019 آمده است که حنابلکه می گویند و یرکع للطواف یعنی در این اوقات خواندن نماز طواف اشکال ندارد.

تارة بحث در جواز است که نزد امامیه خلافی در اصل جواز خواندن نماز طواف در این اوقات نیست کما اشار الیه الجواهر بقوله بلاخلاف و لا اشکال که در عبارت بالا آمده است.

اما نزد عامه اصل جواز اختلافی است حنابله و شافعیه می گویند جایز است اما حنفی ها و مالکی ها می گویند یا حرام است و یا مکروه است.

خلاصه اینکه در جواز نزد امامیه اولا اجماعی است و ثانیا دو طائفه از روایات دلالت بر جواز دارد.

طائفه اولی:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: أَرْبَعُ صَلَوَاتٍ يُصَلِّيهَا الرَّجُلُ فِي كُلِّ سَاعَةٍ- صَلَاةٌ فَاتَتْكَ فَمَتَى مَا ذَكَرْتَهَا أَدَّيْتَهَا- وَ صَلَاةُ رَكْعَتَيْ طَوَافِ الْفَرِيضَةِ- وَ صَلَاةُ الْكُسُوفِ وَ الصَّلَاةُ عَلَى الْمَيِّتِ- هَذِهِ يُصَلِّيهِنَّ الرَّجُلُ فِي السَّاعَاتِ كُلِّهَا.[2]

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ خَمْسُ صَلَوَاتٍ لَا تُتْرَكُ عَلَى حَالٍ إِذَا طُفْتَ بِالْبَيْتِ- وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تُحْرِمَ وَ صَلَاةُ الْكُسُوفِ- وَ إِذَا نَسِيتَ فَصَلِّ إِذَا ذَكَرْتَ وَ صَلَاةُ الْجِنَازَةِ.[3]

مفاد این دو حدیث این است که پنج نماز در اسلام وجود دارد که در هر وقتی می توان آن خواند یکی از این نمازها، نماز طواف می

طائفه دوم: روایاتی که دلالت بر جواز اتیان به صلاة طواف هنگام طلوع شمس و غروب شمس دارد این روایات خاصه است زیرا در خصوص طلوع و غروب می باشد.

این احادیث در باب 76 از ابواب طواف آمده که این احادیث در هفته گذشته سندا و دلالة بررسی شده است.

اگر چه این بحث اتفاقی است اما عنوان این بحث بخاطر سه روایتی است که مکرر اشاره شده است که مفاد این احادیث این است که در این دو زمان خواندن نماز طواف حرام است.

منها: وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَكْعَتَيْ طَوَافِ الْفَرِيضَةِ- فَقَالَ وَقْتُهُمَا إِذَا فَرَغْتَ مِنْ طَوَافِكَ- وَ أَكْرَهُهُ عِنْدَ اصْفِرَارِ الشَّمْسِ وَ عِنْدَ طُلُوعِهَا. [4]

منها: وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سُئِلَ أَحَدُهُمَا ع عَنِ الرَّجُلِ يَدْخُلُ مَكَّةَ- بَعْدَ الْغَدَاةِ أَوْ بَعْدَ الْعَصْرِ قَالَ- يَطُوفُ وَ يُصَلِّي الرَّكْعَتَيْنِ مَا لَمْ يَكُنْ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ- أَوْ عِنْدَ احْمِرَارِهَا. [5]

أَقُولُ: حَمَلَهُ الشَّيْخُ عَلَى التَّقِيَّةِ وَ كَذَا الَّذِي قَبْلَهُ قَالَ لِأَنَّهُ مُوَافِقٌ لِلْعَامَّةِ.

منها: وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَخِيهِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الَّذِي يَطُوفُ بَعْدَ الْغَدَاةِ- وَ بَعْدَ الْعَصْرِ وَ هُوَ فِي وَقْتِ الصَّلَاةِ- أَ يُصَلِّي رَكَعَاتِ الطَّوَافِ نَافِلَةً كَانَتْ أَوْ فَرِيضَةً قَالَ لَا.[6]

أَقُولُ: حَمَلَهُ الشَّيْخُ عَلَى تَأْخِيرِ رَكْعَتَيِ الطَّوَافِ عَنِ الْفَرِيضَةِ الْحَاضِرَةِ.

خلاصه اینکه در این بحث دو شبهه وجود دارد:

دلالت این سه روایت بر حرمت.

مفاد ح10 که فعلا ما این روایت و شبه آن را مطرح نمی کنیم.

نسبت به شبهه اول فقهاء چهار جواب داده اند:

مرحوم نراقی در مستد نسبت به حدیث هفتم می فرمایند ضمیر به طواف بر می گردد نه نماز طواف.

عبارت مستند: و أمّا صحيحة محمد: عن ركعتي طواف الفريضة، قال: «وقتهما إذا فرغت من طوافك، و أكرهه عند اصفرار الشمس و عند طلوعها» فلا تنافيه، لرجوع الضمير إلى الطواف.[7]

می فرمایند مفاد این روایت این است که طواف در این زمان حرام یا مکروه است و ارتباطی به نماز طواف ندارد و با روشن شدن این روایت وضع بقیه روایات هم مشخص می شود.

ایضا مرحوم نراقی می فرمایند ما دو طائفه روایت داریم طائفه اولی روایات مجوزه است و طائفه دوم روایات مانعه است طائفه اولی حمل بر طواف فریضه می شود و طائفه دوم حمل بر طواف مستحبی می شود زیرا جواز در طواف مستحبی اتفاقی نیست.

و الصحاح المعارضة لها بالمنع محمولة إمّا على التقيّة- كما صرّح به شيخ الطائفة- أو على النافلة، لكراهة ركعتيها على الأشهر، و إن كانت هي أيضا محلّ نظر، فتدبّر.[8]

 

مرحوم محقق اردبیلی می فرمایند احتمال دارد که مراد از طائفه اولی که دلالت بر جواز دارد، عدم المنع و عدم حرمت می باشد و طائفه دوم که مشتمل بر نهی است کراهت را می گوید پس تعارضی بین این دو طائفه نیست.

و يمكن الجمع بينهما بشدّة الكراهة و عدمها و يحمل ما يدلّ على عدم الكراهة على عدم المنع و التحريم، و الباقي على الكراهة فتأمل.[9]

مرحوم شیخ در استبصار فرمایند که احادیث مانعه حمل بر تقیه می شود لموافقتها للعامه لذا طائفه مجوزه مطلقه و خاصه مقدم می شود.

این جواب را کثیری از فقهاء مانند صاحب جواهر پذیرفته اند و اظن باینکه این جواب بهترین جواب می باشد یعنی روایات مانعه حمل بر تقیه شود لکن حمل بر تقیه مشکل اساسی دارد زیرا در ح4 و ح10 از این باب آمده است که عامه قاطبة نماز طواف را عند الطلوع و عند الغروب انجام می دهند.

وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: مَا رَأَيْتُ النَّاسَ أَخَذُوا عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع- إِلَّا الصَّلَاةَ بَعْدَ الْعَصْرِ وَ بَعْدَ الْغَدَاةِ فِي طَوَافِ الْفَرِيضَةِ.معتبرة[10]

لکن این شبهه ظاهرا وارد نیست زیرا با مراجعه به تاریخ مشخص می شود که ابو حنیفه در زمان امام صادق قدرت فوق العاده ای داشت و عامه کما ذکرنا دو طائفه هستند حنابله و شافعیه از امام حسن و امام حسین علیهما السلام تبعیت کرده اند و این نماز را انجام می داده اند لکن حنفی ها و مالکی ها این نماز را حرام می دانند در نتیجه مقصود امام علیه السلام از متابعت ناس للحسنین علیهما السلام، حنابله و شافعی بوده است نه همه اهل سنت کما فی الفقه علی المذاهب الاربعة لذا اگر حنفی ها و مالکی ها این عمل را حرام می دانسته اند مجالی برای تقیه محقق خواهد شد.

لذا بهترین جواب، جواب مرحوم شیخ می باشد البته با توجه توضیحی که ذکر کردیم.


[1] جواهر الكلام، نجفی، ج‌19، ص323.
[2] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج4، ص240، ابواب مواقیت، باب39، ح1، ط آل البیت.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج4، ص241، ابواب مواقیت، باب39، ح1، ط آل البیت.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص436، ابواب طواف، باب76، ح7، ط آل البیت.
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص436، ابواب طواف، باب76، ح8، ط آل البیت.
[6] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص437، ابواب طواف، باب76، ح11، ط آل البیت.
[7] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج4، ص124.
[8] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج12، ص156.
[9] مجمع الفائدة و البرهان، محقق اردبیلی، ج7، ص89.
[10] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص435، ابواب طواف، باب76، ح4، ط آل البیت.