درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

94/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زیادی سهوی طواف/حکم طواف دوم/طواف/افعال عمره

در فرع دوم مذکور کما ذکرنا، سه نظریه بود.

نظریه اول: وجوب طواف دوم.

نظریه دوم: استحباب طواف دوم.

نظریه سوم: وجوب هردو طواف.

دلیل بر وجوب طواف اول واضح است چون طواف از اجزاء عمره یا حج است و واضح است که آنچه جزء حج یا عمره است واجب می باشد.

طواف دوم واجب است بخاطر روایات متقدمه.

اضف الی ذالک وجوب طواف دوم للوجوه سته او متقدمه .

یظهر مما ذکرنا ضعف این احتمال که وجوب بود.

چرا که اولا اجماع بر عدم وجوب دو طواف در عمره یا حج داریم.

ثانیا: در روایات ح 15[1] و ... می گوید در این فرض یک طواف واجب است ودیگری مندوب است.

ثالثا: و هو العمده که گر چه طواف اول واجب است، ولکن دلیل بر وجوب طواف دوم نداریم. روایات گذشت که حدیث 7 و سایر روایات بحثش گذشت. پس دو طواف واجب نمی باشد.

 

فرع سوم: ما عن جماعه من المحققین که می فرمایند: فریضه، طواف اول است یا دوم است؟

ثم إنه هل يكون الفريضة هو الطواف الأول، كما حكي عن الفاضل والشهيدين، لأصالة بقاء الأول على كونه فريضة بحسب ما اقتضته النية، ولظهور بعض الأخبار في ذلك؟ أو الثاني، كما حكي عن الصدوق والإسكافي، وهو ظاهر النافع ، لمرسلة الفقيه والرضوي الناصين على ذلك؟ الأظهر: الثاني، لما ذكر، وبه يخرج عن الأصل [2]

بیان این فرع لغو است چرا که 95 در صد مراد از این کلام وجوب طواف ثانی و عدم وجوب طواف ثانی است که همان فرع دوم است. شاهد براین مطلب عنوان جواهر است ایشان می فرمایند: طواف دوم واجب است یا مندوب؟ بلکه مراد خود مرحوم نراقی هم بقرینه ذکر قائلین فرع قبل همین مطلب می باشد.

بر فرض اینکه مراد از این فرع، فرع دوم نباشد بلکه مرادشان این باشد که کدامیک از این دو طواف واجب است؟ بر این تقدیر بازهم این بحث لغو است زیرا مبنا غلط است زیرا این فرع زمانی مطرح می شود که ما قائل به استحباب طواف دوم نباشیم و الا اگر در فرع دوم قائل به استحباب طواف دوم باشیم این بحث دیگر جایی ندارد.

 

فرع چهارم: در این فرض چند رکعت نماز باید خواند؟ آیا نماز دراین فرض دو رکعت است یا چهار رکعت؟ روایات در این خصوص اختلاف دارد.

در بعضی روایات مثل حدیث 5 که صحیحه ابن سنان و حدیث 9 که صحیحه رفاعه است، دلالت دارند که نماز طواف دو رکعت است.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنْ‌ طَافَ بِالْبَيْتِ فَوَهِمَ حَتَّى يَدْخُلَ فِي الثَّامِنِ فَلْيُتِمَّ أَرْبَعَةَ عَشَرَ شَوْطاً ثُمَّ لْيُصَلِّ رَكْعَتَيْن[3]

وَ عَنْهُ عَنْ عَبَّاسٍ عَنْ رِفَاعَةَ قَالَ كَانَ عَلِيٌّ ع‌يَقُولُ إِذَا طَافَ ثَمَانِيَةً فَلْيُتِمَّ أَرْبَعَةَ عَشَرَ- قُلْتُ يُصَلِّي أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ قَالَ يُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ.[4]

در اغلب روایات مانند حدیث 6 و 7 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16 و... آمده که چهار رکعت نماز بخواند.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ مِثْلَهُ وَ زَادَ وَ قَدْ أَجْزَأَ عَنْهُ وَ إِنْ لَمْ يَذْكُرْ حَتَّى بَلَغَهُ فَلْيُتِمَّ أَرْبَعَةَ عَشَرَ شَوْطاً وَ لْيُصَلِّ أَرْبَعَ رَكَعَات‌[5]

در این طائفه از روایات بعضی مانند حدیث 4 و 6 و 7 صحیح هستند و بعضی مانند حدیث 15 بخاطر علی بن ابی حمزه ضعیف است.

جمع بین این دو طائفه از روایات:

سیاتی.

 

توضیح مطالب گذشته:

مسألة 18 ... و لو كان شوطا أو أزيد فالأحوط إتمامه سبعة أشواط بقصد القربة من غير تعيين الاستحباب أو الوجوب، و صلى ركعتين قبل السعي، و جعلهما للفريضة من غير تعيين للطواف الأول أو الثاني، و صلى ركعتين بعد السعي لغير الفريضة. [6]

در کلام حضرت امام رحمه الله علیه سه جهت نیاز به توجه دارد.

جهت اول:

کلمه سبعه اجمال دارد چون توهم می شود مراد این است که هفت شوط دیگر انجام دهد که این فرض قطعا غلط است چون 15 شوط می شود. احتمال دوم این است که منظور این است که سبعه را تمام کند یعنی اگر دو شوط آورده پنج شوط دیگر بیاورد. بهتر بود بجای این کلمه اینگونه می فرمودند: و الاحوط اتمام الطواف یا الاحوط اتمام الزائد.

 

جهت دوم:

چرا امام رحمه الله علیه فرموده است که شش شوط را به قصد قربت مطلقه بیاورد و قصد وجوب و استحباب نکند؟ ازجهتی این فتوی خوب است زیرا؛

این فرع اختلافی است مثلا شهید می گوید طواف دوم مستحب و ابن بابویه می گوید طواف دوم واجب است کما اینکه ادله هم تعارض دارند پس اگر فقیه جزم پیدا نکرد بهترین کار این است که بگوید عمل را به قصد قربت مطلقه بیاورد.

 

جهت سوم: احتیاط در کلام سیدنا الاستاذ، احتیاط وجوبی است اما احتیاط وجوبی نا تمام است. چون طواف دوم واجب نبود چون شک داریم که واجب است یا نه؟ اصل عدم وجوب است و کل این موارد حمل بر استحباب می شود در نتیجه اگر اصلش واجب نیست در نیت هم احتیاط واجب نخواهد بود.

 

ثمره وجوب یا استحباب طواف دوم چیست؟

ثمراتی گفته شده است بهترین ثمره شک در عدد اشواط است اگر مستحب باشد شک در اشواط، باطل کننده طواف نیست و اگر واجب باشد شک، مبطل است.

ثمره دیگری نیز گفته شده است که جواز قطع و عدم جواز باشد ولی این ثمره صحیح نیست زیرا قطع طواف واجب هم جایز می باشد.

 

 


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص367، ابواب طواف، باب34، ح15، ط آل البیت.
[2] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج12، ص95.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص364، ابواب طواف، باب34، ح5، ط آل البیت.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص365، ابواب طواف، باب34، ح9، ط آل البیت.
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص364، ابواب طواف، باب34، ح4، ط آل البیت.
[6] تحرير الوسيلة، حضرت امام، ج‌1، ص434.