درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

94/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم طواف دوم /یک شوط کامل/ زیادی سهوی طواف /طواف/افعال عمره

فرع دوم از فرض دوم از صورت اولی این است که در این فرض گفته شد طواف صحیح است و اتمام مانعی ندارد.

حال فرع دوم این فرض این است که آیا اتمام واجب است یا مستحب است؟

 

نظریه اول: اتمام واجب است کما عن الصدوق و ابن جنید و ابن سعید و الریاض و المستند بل یظهر من المدارک

نظریه دوم: اتمام مستحب است کما عن الشهیدین و العلامة و الجواهر

دلیل نظریه اول:

دلیل اول: در کل روایات بحث جمله اضاف یا یضیف الیها یا ضم الیها آمده است و همه این تعابیر ظهور در وجوب دارند چرا که در اصول گفت شده است امر یا عقلا یا به ظهور عرفی ظهور در وجوب دارد.

دلیل دوم:

وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ عَلِيّاً ع طَافَ طَوَافَ الْفَرِيضَةِ ثَمَانِيَةً فَتَرَكَ سَبْعَةً وَ بَنَى عَلَى وَاحِدٍ وَ أَضَافَ إِلَيْهِ سِتّاً ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ خَلْفَ الْمَقَامِ- ثُمَّ خَرَجَ إِلَى الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ السَّعْيِ بَيْنَهُمَا رَجَعَ فَصَلَّى الرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْنِ تَرَكَ فِي الْمَقَامِ الْأَوَّل[1]

اینکه امام علیه السلام سبعه را ترک کرد یعنی سبعه باطل است با توجه به اینکه عمره بدون طاف نمی شود معنایش این است که هفت شوط دوم واجب است.

دلیل سوم: با توجه به اینکه طواف اول باطل است و عمره و حج هم نیاز به طواف دارد لذا متعین این است که انجام طواف دوم واجب است.

دلیل چهارم: در این روایات آمده است که دو رکعت نماز انجام شود و واضح است که این دو رکعت برای طواف دوم

است زیرا اگر برای طواف اول باشد بین طواف و نمازش فاصله می افتد.

دلیل پنجم: اگر ما قائل شویم که طواف اول واجب بوده است با توجه به اینکه طواف دوم متصل به طواف اول انجام شده است اگر هر دو طواف واجب باشد قران بین واجبین است که باطل است و اگر دومی مستحب باشد قران اما حرام و اما مکروه و اگر طواف اول مستحب باشد و طواف دوم واجب باشد این قران نه حرام است نه مکروه.

دلیل ششم: مرسله صدوق و روایت فقه الرضا

قَالَ وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّ الْفَرِيضَةَ هِيَ الطَّوَافُ الثَّانِي وَ الرَّكْعَتَانِ الْأَوَّلَتَانِ لِطَوَافِ الْفَرِيضَةِ وَ الرَّكْعَتَانِ الْأَخِيرَتَانِ وَ الطَّوَافُ الْأَوَّلُ تَطَوُّع‌[2]

ظاهرا و الله العالم این نظریه ناتمام است اهم ادله این نظریه دلیل اول و دوم می باشد.

 

و الوجه فی ذلک:

اشکال دلیل اول این است که کل این اوامر، امر عقیب حظر یا حداقل توهم حظر است زیرا وقتی یک شوط اضافه می شود این مطلب به ذهن می آید که آیا طواف صحیح است یا نه کما اینکه بعضی از روات مانند زراره از اجلاء می باشند اگر توهم بطلان نبوده سوال نمی کردند در نتیجه با وجود قرینه نوعیه این اوامر دلالت بر وجوب ندارند (بلکه دلالت بر اصل صحت طواف اول دارند).

اما اشکال دلیل دوم این است که حداقل این روایت اجمال دارد بعضی گفته اند ترک سبعه به معنای رفع ید از طواف اول است چون باطل بوده است لکن احتمال دارد مراد این بوده است که امام این دو طواف را از هم جدا کرده است احتمال دوم اگر اظهر نباشد که به نظر ما اظهر است بلکه احتمال اول غلط است زیرا اگر طواف اول باطل باشد فقط دو رکعت نماز طواف لازم است در حالیکه در خود این روایت دارد که حضرت چهار رکعت نماز خواندند.

کما اینکه فاصله بین نماز طواف به مقدار شش شوط موجب ترک موالات بین طواف و نماز نمی شود بر فرض اینکه موجب فاصله هم شود این مورد با این روایات تخصیص خورده است.

کما اینکه اصل اینکه باید فقط دو رکعت نماز خوانده شود دلیل عین مدعی است زیرا اصل اینکه باید چند رکعت نماز خوانده شود محل بحث است.

اما مرسله صدوق اضعف مرسلات صدوق است زیرا تعبیر فی خبر آخر کرده است کما اینکه روایت فقه الرضا هم ایضا مرسله است.

نظریه دوم: اتمام مستحب است.

دلیل:

اولا: دلیلِ بر عدم وجوب، تمسک به اصل است زیرا دلیل بر وجوب نداریم درنتیجه اصل عدم وجوب می باشد.

ثانیا: اتفاق؛

زیرا اتفاقی است که عمره یا حج دو طواف واجب ندارد به عبارت دیگر من جانب دو طواف واجب نداریم للاتفاق و ح15 از باب 34[3] و روایت فقه الرضا که می گوید یک طواف واجب است و طواف دیگر مندوب است اگر چه این دو راویت حجت نیستند لکن موید اجماع می باشند مگر اینکه مدرک اجماع این دو روایت باشد و من جانب آخر دلیل می گوید طواف واجب، طواف اول است لوجود المقتضی و عدم المانع زیرا فرد قصد وجوب کرده است و امتثال امر صورت گرفته است و انقلاب از وجوب به ندب نیاز به دلیل دارد و مانعی هم وجود ندارد زیرا مانع منحصر به شوط اضافه است و روایات زیادی داریم که زیادی سهوی مبطل نیست نتیجه این دو امر این است که طواف دوم واجب نیست.

ظاهرا و الله العالم طواف دوم واجب نیست.

 


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص365، ابواب طواف، باب34، ح7، ط آل البیت.
[2] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص367، ابواب طواف، باب34، ح14، ط آل البیت.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص367، ابواب طواف، باب34، ح15، ط آل البیت.