درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

94/06/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: افعال عمره/ طواف/قصد کم یا زیاد کردن در طواف/کم کردن طواف خارجا

مسألة 15 - لو تخيل استحباب شوط بعد السبعة الواجبة فقصد أن يأتي بالسبعة الواجبة وأتى بشوط آخر مستحب صح طوافه. [1]

 

زید اینگونه نیت می کند که هفت شوط واجب و یک شوط مندوب را انجام می دهد قربة الی الله و این به خاطر این است که خیال می کرده است بعد از هفت شوط واجب یک شوط دیگر در اسلام مستحب است بر این اساس هم قصد طواف واجب را کرده است و هم قصد طواف مستحب را کرده است.

حال بحث این است که در این فرض طواف واجب و مندوب چه حکمی دارند؟

سیدنا الاستاد می فرمایند انجام این طواف واجب کفایت می کند و صحیح است.

وجه صحت واضح زیرا مقتضی صحت که امتثال امر هفت شوط است آمده است و امر به هفت شوط امتثال شده است و وجهی برای بطلان وجود ندارد و همچنین مانعی هم نسبت به صحت وجود ندارد زیرا آنچه توهم مانعیت آن می رود قصد شوط هشتم است و لکن این قصد، مانعیت ندارد و این قصد با قصد در مساله قبل قیاس نمی شود زیرا در مساله قبل قصد هشت شوط واجب کرده بود اما در این فرض قصد هشت شوط کرده است اما شوط هشتم را مستقلا و به طور مندوب قصد کرده است و اتیان این شوط لغو است زیرا امری نسبت به این شوط وجود ندارد لذا این قصد مانعیت ندارد کما اینکه اصل عدم مانعیت است.

 

مسألة 16 - لو نقص من طوافه سهوا فإن جاوز النصف فالأقوى وجوب إتمامه إلا أن يتخلل الفعل الكثير، فحينئذ الأحوط الاتمام والإعادة وإن لم يجاوزه أعاد الطواف لكن الأحوط الاتمام والإعادة. [2]

در مساله شانزده چهار مطلب بیان می شود:

مطلب اول: فروض این مساله

مطلب دوم: اقوال در این مساله

مطلب سوم: ادله اقوال

مطلب چهارم: اشاره به بعضی از خصوصیات از قبیل استثناء و احتیاط که در کلام سیدنا الاستاد آمده است.

 

مطلب اول:

اهم فروض چهار فرض است:

فرض اول: فراموشی قبل از نصف که خود نیز دو فرض دارد: تارة تذکر قبل از فعل منافی است(موالات بهم نخورده و از مسجد هم خارج نشده است) و تارة تذکر بعد از اتیان به منافی است مثل اینکه موالات بهم خورده است یا از مطاف خارج شده است یا داخل کعبه شده است.

فرض دوم: فراموشی بعد النصف که خود نیز دو فرض دارد تارة قبل از منافی متذکر می شود و تارة بعد از فعل مبطل متذکر می شود.

 

مطلب دوم: اقوال در این مساله

ظاهرا دو قول بلکه سه احتمال موجود است:

قول اول:

اگر فراموشی قبل از نصف بوده است مطلقا این طواف باطل است و اعاده لازم است و لکن اگر فراموشی بعد از نصف بوده است در جمیع فروض طواف صحیح است و اتمام طواف کافی است و اعاده واجب نیست.

این نظریه را صاحب جواهر[3] به حدائق[4] به شرایع نسبت داده اند.

السادسة من نقص من طوافه فإن جاوز النصف رجع فأتم‌ و لو عاد إلى أهله أمر من يطوف عنه و إن كان دون ذلك استأنف‌.[5]

البته می توان به ضمیمه استثنا و احتیاطی که در کلام سیدنا الاستاد وجود دارد این قول را به ایشان هم نسبت داد.

قول دوم:

اگر آنچه فراموش شده است یک شوط است طواف صحیح است و اتمام واجب است اما اگر آنچه فراموش شده است بیشتر از یک شوط است طواف باطل است و باید اعاده شود.

این نظریه در ظاهر عبارت جواهر و حدائق به مرحوم علامه و شیخ طوسی و صاحب مدارک نسبت داده اند.

صاحب حدائق می فرمایند:

و المنقول‌ عن الشيخ (قدس سره) في التهذيب انه قال: و من طاف بالبيت ستة أشواط و انصرف فليضف إليها شوطا آخر و لا شي‌ء عليه، فان لم يذكر حتى يرجع الى أهله أمر من يطوف عنه. و هو ظاهر في البناء مع الإخلال بالشوط الواحد كما هو المذكور في صحيحة الحسن بن عطية المذكورة.

و ربما أشعر التخصيص بذكر الشوط الواحد ان حكم ما زاد عليه خلاف ذلك.[6]

و همچنین صاحب حدائق کلام صاحب مدارک را اینگونه نقل می کند:

قال في المدارك بعد ذكر نحو ذلك: و المعتمد البناء ان كان المنقوص شوطا واحدا و كان النقص على وجه الجهل أو النسيان، و الاستئناف في غيره مطلقا.[7]

 

احتمال سوم:

تفصیل به این نحو که اگر تذکر قبل از انجام منافی باشد طواف صحیح است و باید اتمام کند اما اگر بعد از منافی باشد طواف باطل می باشد.

 


[1] تحرير الوسيلة، حضرت امام، ج‌1، ص434.
[2] تحرير الوسيلة، حضرت امام، ج‌1، ص434.
[3] جواهر الكلام، نجفی، ج‌19، ص326.
[4] الحدائق، بحرانی، ج16، ص212‌.
[5] شرایع الاحکام، محقق حلی، ج1، ص243.
[6] الحدائق، بحرانی، ج16، ص214‌.
[7] الحدائق، بحرانی، ج16، ص214‌.