درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: افعال عمره/ طواف/طهارت از حدث در طواف
تقدم الکلام که در حدیث نبوی سه احتمال داده شده است کما اینکه تقدم الکلام در احتمال سوم اختلاف است که اظهر الاثار مراد است یا اثر المناسب یا جمیع الآثار.
اگر دو مطلب ثابت شود، استدلال به این حدیث روشن می شود.
1-اطمینان حاصل شود که حدیث مورد عمل مشهور امامیه است.
2-اثبات ما فی المغنی چرا که در مغنی این حدیث با کلمه استثناء ذکر شده است الطواف بالبیت صلاة الا اینکه در طواف سخن گفتن جایز است اما در نماز جایز نیست.
روى ابن عباس أن النبي صلى الله عليه وسلم قال " الطواف بالبيت صلاة الا أنكم تتكلمون فيه[1]
اگر این دو جهت ثابت شود فایده ای زیادی در استدلال به این حدیث دارد.
تا کنون دو عنوان حکمش مشخص شد:
1-طواف واجب نیاز به طهارت دارد.
2-طواف مندوب بدون در نظر گرفتن نماز طواف،طهارت لازم ندارد.

فرع چهارم: مراد از طواف واجب و مستحب چیست؟
مشهور مانند جواهر و سید در عروه می فرمایند مراد از طواف واجب، هر طوافی است که جزء حج یا عمره باشد و مراد از طواف مندوب هر طوافی است که جزء حج یا عمره نباشد.
عبارت صاحب جواهر:
كما ان الظاهر إرادة الطواف المندوب لنفسه دون ما كان جزء عمرة مندوبة أو حج كذلك فإنه من الواجب.[2]
عبارت مرحوم سید در عروه:
و يجب أيضاً للطواف الواجب، و هو ما كان جزءاً للحجّ أو العمرة، و إن كانا مندوبين فالطواف المستحبّ ما لم يكن جزءً من أحدهما لا يجب الوضوء له‏[3]
دلیل:
اولا: تبادر؛ وقتی طواف فریضه شنیده می شود طواف مستقل به ذهن خطور نمی کند بلکه طوافی که جزء نسک است به ذهن خطور می کند.
ثانیا: در روایات خصوصا در ح3 از باب 38[4]و غیره مقابله بین فریضة و تطوع و نافله و فریضه است خود این تقابل یرشدنا که طواف واجب، طوافی است که جزء نسک است بلا فرق که جزء نسک واجب باشد یا نسک مستحب باشد.

فرع پنجم: زید نذر کرده است که پنج طواف انجام دهد یا اجیر شده است که برای عمرو طواف مندوب انجام دهد آیا در این طواف، طهارت شرط است یا نه؟
ظاهرا و الله العالم کما فی الجواهر طوافهای واجب بالعرض نیاز به طهارت ندارند.
عبارت جواهر:
 و منه يعلم انه لا يجب له حتى لو نذر مثلا، ضرورة كونه كالوضوء لقراءة القرآن و نحوها مما هو شرط للكمال لا الصحة.[5]
دلیل: این شخص اجیر برای طواف مستقل شده است و تقدم الکلام که طواف مستقل نیازی به طهارت ندارد.
توهم: بهتر است که در این نوع طواف طهارت گرفته شود زیرا شما گفتید که در طواف واجب، طهارت شرط است.
و فیه: در اینکه بهتر است وضو بگیرد اشکالی نیست اما در اینکه چون در طواف واجب طهارت شرط است بخواهیم طهارت را لازم بدانیم صحیح نیست زیرا مکرر اشاره شده است که متعلق وجوب در نذر، طواف است یا متعلق وجوب وفاء به نذر است علی  الاول طواف واجب می شود و علی الثانی طواف واجب نیست بلکه وفاء به نذر واجب است.
ظاهرا و الله العالم کما فی الجواهر وضو گرفتن در این فرض افضل است اما لازم نیست.

فرع ششم: طواف در عمره مندوبه احتیاج به وضو دارد یا نه؟
دو نظریه است:
نظریه اول: مشهور می فرمایند طهارت شرط است.
نظریه دوم: بعضی از معاصرین می فرمایند وضو لازم ندارد.
دلیل نظریه اول: موضوع وجوب طهارت، طوافی بود که جزء نسک باشد خصوصا با توجه به این نکته که با محقق شدن احرام بقیه اعمال واجب می شود زیرا اتمام اعمال واجب است.
ظاهرا و الله العالم در این فرض وضو واجب است اگر چه اصل نسک مستحب باشد نظیر وضو برای نافله که اصل نافله مستحب است اما وضو برای آن لازم است.
صاحب جواهر جواهر[6]تعلیلی ذکر کرده است که اگر چه مورد قبول ما نیست اما لاباس به ایشان فرموده است فانه من الواجب یعنی چون اتمام عمره مستحبی واجب است پس این طواف هم واجب است اشکال این کلام این است که ملاک وجوب وضو این بود که طواف جزء نسک باشد حال چه واجب باشد یا واجب نباشد لذا آنچه ما گفتیم ادق از کلام صاحب جواهر می باشد چرا که اگر ملاک مطلق الوجوب باشد در طواف منذور هم باید قائل به وجوب وضو شوید پس دلیل صحیح این است که عنوان محقق شده است و با تحقق عنوان، حکم هم مترتب می شود.
دلیل نظریه دوم:
دلیل اول: تمسک به اطلاقات عدم وجوب وضو در طواف مندوب
و فیه: این روایات اطلاقی ندارند زیرا اگر ما گفتیم طواف مندوب طوافی است که مستقل باشد واضح است که طواف مورد بحث طوافی است که داخل در نسک است و روایات در خصوص طواف جزء نسک می باشد نه طواف مستقل.
دلیل دوم: روایت عبید می گوید طوافی که جزء عمره مندوبه است نیاز به طهارت ندارد.
سه روایت از عبید بن زراره در باب 38 نقل شده است.
بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ يَطُوفَ الرَّجُلُ النَّافِلَةَ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ ثُمَّ يَتَوَضَّأَ وَ يُصَلِّيَ فَإِنْ طَافَ مُتَعَمِّداً عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فَلْيَتَوَضَّأْ وَ لْيُصَلِّ وَ مَنْ طَافَ تَطَوُّعاً وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فَلْيُعِدِ الرَّكْعَتَيْنِ وَ لَا يُعِدِ الطَّوَاف[7]
وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ طَافَ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فَقَالَ إِنْ كَانَ تَطَوُّعاً فَلْيَتَوَضَّأْ وَ لْيُصَل[8]
وَ عَنْهُ عَنِ النَّخَعِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ‏إِنِّي أَطُوفُ طَوَافَ النَّافِلَةِ وَ أَنَا عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ قَالَ تَوَضَّأْ وَ صَلِّ وَ إِنْ كُنْتَ مُتَعَمِّدا[9] صحیحة
و فیه: این روایات اصلا طوافی را که جزء نسک است، شامل نمی شود بلکه طواف مستقل را می گوید.



[1] مغنی، ابن قدامه، ج3 ص390.
[2] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج19، ص270.
[3] عروة الوثقی، طباطبایی یزدی،ج1،ص361.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص374، ابواب طواف، باب38، ح3، ط آل البیت.
[5] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج1، ص13.
[6] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج19، ص270.
[7] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص374، ابواب طواف، باب38، ح2، ط آل البیت.
[8] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص376، ابواب طواف، باب38، ح8، ط آل البیت.
[9] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص377، ابواب طواف، باب38، ح9، ط آل البیت.