درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: افعال عمره/ طواف/طهارت از حدث در طواف
بحث در این بود که آیا گرفتن وضو برای طوف مستحب است یا نه؟ گفتیم دو نظریه است. دلیل اول بر استحباب صحیحه معاویه بن عمار ح1 از باب 38 و ح1 باب 15 سعی بود که سه وجه بیان شد که لاباس بوجه الثالث.
اما دلیل دوم:ح11 از باب 38
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْفَضْلِ الْوَاسِطِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ إِذَا طَافَ الرَّجُلُ بِالْبَيْتِ وَ هُوَ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فَلَا يَعْتَدُّ بِذَلِكَ الطَّوَافِ وَ هُوَ كَمَنْ لَمْ يَطُف[1]
مفاد این حدیث این است که طواف بدون وضو طواف نیست و این اطلاق دارد و شامل طواف مستحبی هم می شود(پس اصل رحجان طهارت ثابت می شود).
در این حدیث دو اشکال شده است لذا موید باشد بهتر است.
اشکال اول: این حدیث علی تقدیر ضعف سندی دارد زیرا علی بن فضل واسطی توثیق صحیحی ندارد اگر فضل بن علی باشد لکن در قرب الاسناد علی ذکر نشده است(بلکه فضل واسطی ذکر شده) که وی هم مجهول استاگر چه طریق صدوق به وی صحیح است.
اشکال دوم: روایات زیادی داریم که می فرمایند طواف مندوب بدون وضو صحیح است و روایت مذکور هم آبی از تخصیص است.

دلیل سوم: مرسله شهید در دروس که صاحب جواهر فرموده است: و ما فی الذکری انه یستحب للطواف بمعنی الکمالیه علی الاصح للخبر[2]
حتما شهید روایتی داشته است که فرموده است للخبر
و فیه: این روایت مرسله است خصوصا که این روایت در مجامع حدیثی نقل نشده است و کتاب ذکری هم کتاب فقهی است.
دلیل چهارم: نبوی مشهور الطواف بالبیت صلاة
تشبیه طواف به صلاة به این معنا است که حداقل، اظهر خواص صلاة برای طواف نیز می باشد که اظهر خواص صلاة، شرطیت طهارت می باشد خرج ما خرج و بقی الباقی کما عن الجامع المدارک حیث قال: أنّ التّنزيل لا بدّ أن يكون بلحاظ أظهر الآثار و الخواصّ و لا أظهر في المقام من الطّهارة و أمّا الاعتبار من جهة السّند فمع قبول الأصحاب و التمسّك به فلا مجال للإشكال فيه[3]                       
و فیه:
اولا: این روایت مرسله است این نبوی در کتب ما نقل نشده است بلکه در کتب متعددی از عامه نقل شده است لکن در کتب فقهی ما به مناسبت نقل شده است.
مرحوم خوانساری -تعریضا للحدائق- از این اشکال جواب داده است که روایت مورد عمل و قبول اصحاب است لذا جای اشکال سندی وجود ندارد.
و فیه: اگر مرادشان از قبول این است که اصحاب این حدیث را در کتبشان ذکر کرده اند صحیح است لکن اگر مرادشان این باشد که اصحاب طبق این حدیث فتوی داده اند صحیح نیست زیرا اگر چه در باب وضوی طوافِ مندوب یا بطلانِ طواف با لباس نجس، این حدیث را ذکر کرده اند لکن دلیلشان منحصر به این حدیث نیست بلکه حدیث صحیحه دیگر وجود داشته است و این حدیث هم به عنوان موید ذکر شده است و جائی نداریم که دلیل منحصر به این حدیث باشد(اگر هم باشد به حدی نیست که بتواند جابر ضعف سند باشد).
ثانیا: در معنای این حدیث چند احتمال وجود دارد:
احتمال اول: این حدیث ارتباطی به تنزیل و تشبیه ندارد بلکه مفادش این است که صلاة جزئی از طواف می باشد.
و فیه: این احتمال در غایت بعد است اگر چه صاحب جواهر[4] در ج1 ص 13 و 14 دو قرینه بر این احتمال ذکر می کند می فرمایند قرینه اول این است که کلمه فی در این حدیث بوده است و اسقاط شده است یعنی اصلش فی الطواف بالبیت صلاة بوده است و قرینه دوم صحیحه معاویة عمار می باشد:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا بَأْسَ أَنْ يَقْضِيَ الْمَنَاسِكُ كُلُّهَا عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ إِلَّا الطَّوَافُ فَإِنَّ فِيهِ صَلَاةً وَ الْوُضُوءُ أَفْضَل‏ ‏[5]
فان فیه صلاة موید همین مطلب است که صلاة جزئی از طواف است.
ولی هیج یک از دو قرینه صحیح نیست اما اول بخاطر اینکه در هیچ مصدری کلمه فی نیامده است و اما الثانی؛ اولا: می توان مستقیما به خود این روایت استناد کرد نه به عنوان قرینه ذکر شود.
و ثانیا: در باب 1 از طواف ح2 روایت عبید که می فرمایند صلاة جزء طواف است، خودش به تنهایی برای اثبات مدعی کافی است لذا نیازی به نبوی نیست.
وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْعَبْدِيِّ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَعَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنَّ الطَّوَافَ فَرِيضَةٌ وَ فِيهِ صَلَاةٌ.[6]

احتمال دوم: این حدیث در مقام بیان حکم تحیت مسجد الحرام می باشد که تحیت مسجد الحرام طواف می باشد.
و فیه:
 اولا: بعید است که این حدیث در این مقام می باشد چرا که خلاف ظاهر تنزیل است.
و ثانیا: کسی نگفته است که نماز تحیت در مسجد الحرام بدعت و باطل است.
احتمال سوم: مفاد این حدیث تنزیل طواف منزله نماز است اما فی جمع الآثار او فی اظهر خواص الصلاة که طهارت باشد.
بر این اساس این حدیث اشکال دلالی ندارد فقط اشکال سندی دارد.
با همه این تفاصیل این دلیل هم موید باشد بهتر است بخاطر اینکه سند مشکل دارد و ثانیا اظهر خصوصیات را طهارت گرفته اند و لازمه اشت این است که مانند نماز، طهارت شرط صحت طواف باشد نه شرط کمال.
و ثالثا بحث ما در استحباب وضو بود که یک حکم تکلیفی است درحالیکه اثبات طهارت و شرطیتش برای طواف یک حکم وضعی است.
بعید نیست قصد استحباب اشکالی نداشته باشد لکن قصد کون علی الطهارة یا قصد رجاء بهتر است و بر فرض اینکه نتوان استحباب خصوص طواف را ثابت کرد راه بسته نیست و می توان با قصد کون علی الطهارة یا غایات دیگر، وضو گرفت و طواف را هم انجام داد.


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص376، ابواب طواف، باب38، ح11، ط آل البیت.
[2] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج1، ص12.
[3] جامع المدارك، احمد خوانساری، ج‌2، ص489.
[4] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج1، ص14.
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص374، ابواب طواف، باب38، ح1، ط آل البیت.
[6] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص293، ابواب طواف، باب1،ح2 ط آل البیت.