درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/07/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ نوزدهم/ تظلیل/کفاره استظلال/ جنس کفاره
در جلسه قبل اشاره شد که در جهت هشتم که در جنس کفاره بود پنج قول و پنج طائفه از روایات وجود داشت.
نظریه محقق در شرایع و سیدنا الاستاذ در تحریر تمام است یعنی کفاره استظلال شاة می باشد بخاطر جمع بین روایات.

و الوجه فی ذلک
جمع بین این روایات در دو مرحله صورت می گیرد:
مرحله اولی: جمع بین روایات شاة و بین روایات دم و روایات فداء و روایات کفاره به این است که مطلق حمل بر مقید شود زیرا دم و فداء و کفاره مطلق است و شاة مقید است و قانون مطلق و مقید اقتضا می کند که به برکت مقید، از اطلاق رفع ید بشود بلکه طائفه شاة حکومت بر طوائف دیگر دارد.
نسبت به طائفه فداء، حکومت واضح است زیرا در ح3 و ح5 حضرت می فرمایند یفدیه بشاة خود حضرت فدیه را شرح می دهند.
وعنه، عن محمد بن إسماعيل قال : سألت أبا الحسن ( عليه السلام ) عن الظل للمحرم من أذى مطر أو شمس، فقال : أرى أن يفديه بشاة ويذبحها بمنى.[1]
وَ عَنْهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ:قُلْتُ لِلرِّضَا ع الْمُحْرِمُ يُظَلِّلُ عَلَى مَحْمِلِهِ- وَ يَفْدِي إِذَا كَانَتِ الشَّمْسُ وَ الْمَطَرُ يُضِرَّانِ بِهِ قَالَ نَعَمْ- قُلْتُ كَمِ الْفِدَاءُ قَالَ شَاةٌ.[2]صحیحة
کما اینکه نسبت به روایات دم نیز حاکم است زیرا مراد از دم در خصوص حج شاة می باشد در نتیجه اصلا روایات دم اطلاق ندارند.
و الأخبار بكل من الدم و الشاة كثيرة، و لكن أكثرها تضمن الشاة و هي صحاح، و بها يقيد الدم المطلق في الصحيح و غيره، حملَ المطلق على‏ المقيد، سيّما و أنها الظاهر منه عند الإطلاق.
و على‏ جميع ذلك يقيد ما أُطلق فيه الفداء كالصحاح، أو الكفارة[3]
از ماذکرنا ضعف کلام صاحب ریاض مشخص شد زیرا همانطور که گفتیم تقدم از باب حکومت می باشد نه از باب حمل مطلق بر مقید.
مرحله دوم: ملاحظه روایات شاة با روایات مُد می باشد با توجه به اینکه وجوب شاة و مد معا قائل ندارد، بین این دو طائفه تعارض وجود دارد ظاهرا و الله العالم در این مرحله هم مشکله ای وجود ندارد زیرا ح8[4] به دو طریق به ما رسیده است؛ طریق مرحوم کلینی در کافی و مرحوم صدوق در فقیه و در هر دو طریق علی ابی حمزه بطائنی وجود دارد کما اینکه در  طریق مرحوم کلینی سهل بین زیاد هم واقع شده است و با توجه به ضعف بطائنی و سهل بین زیاد، این روایت حجت نیست.
توهم شده است چون طریق صدوق به بزنطی صحیح است این روایت مشکل ندارد.
و فیه: این روایت از این قانون خارج است قانون در جائی است که بزنطی از امام و صدوق از بزنطی روایت را نقل می کند اما در این روایات مشکل بعد از بزنطی می باشد زیرا بزنطی مستقیم از امام علیه السلام نقل نکرده است بلکه از بطائنی نقل کرده است.
نکتة:
سیدنا الاستاذ در مساله 40 عبارت مبهمی را ذکر کرده است که در غایت اشکال است حیث قال: كفارة الاستظلال شاة وإن كان عن عذر على الأحوط، والأقوى كفاية شاة في إحرام العمرة وشاة في إحرام الحج وإن تكرر منه الاستظلال فيهما. [5]
مقابل علی الاحوط چه می باشد؟
ما سه مرحله را در استظلال بحث کردیم.
مرحله اول این بود که ابن جنید فرموده استظلال کفاره ندارد شاید احوط نظر به کلام ابن جنید دارد.
مرحله دوم کلامی بود که از مرحوم مفید نقل کردیم ظاهر کلام مفید اختصاص کفاره به مختار بود شاید احوط نظر به کلام مرحوم مفید دارد.
مرحله سوم اختصاص کفاره به مضطر بود شاید سیدنا الاستاذ می خواهند بفرمایند اختصاص کفاره به مضطر علی الاحوط می باشد.
احتمال سوم اضعف الاحتمالات می باشد زیرا در اینکه مضطر کفاره دارد شکی نیست تمام روایات در خصوص حاجت وارد شده است لذا تعبیر علی الاحوط با این احتمال سازگاری ندارد.
فرع نهم از فروع استظلال: سیاتی انشاء الله



[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص155، ابواب بقیه کفارات، باب6، ح3، ط آل البیت.
[2]وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص155، ابواب بقیه کفارات، باب6، ح5، ط آل البیت.
[3] ریاض المسائل، سید علی طباطبائی، ج7، ص451، ط جامعة المدرسین.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص156، ابواب بقیه کفارات، باب6، ح8، ط آل البیت.
[5]  تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1،ص426.