درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ نوزدهم/ تظلیل/اختصاص استظلال در روز
فرع نهم(از فروع اصل بحث): آیا حرمت استظلال اختصاص به اشعه خورشید دارد یا اعم از شمس و آسمان و تظلیل از باد و باران می باشد.
در این فرع ابتداء کلام فقها و سپس ادله اقوال ملاحظه می شود.
اما ملاحظه اول:
 ظاهرا در این جهت دو قول بلکه سه قول می باشد.
قول اول:
مراد از استظلال، اعم از شمس و غیر شمس می باشد کما یظهر من الخونساری فی الجامع المدارک حیث قال: ثمّ إنّ الأمر ليس دائر مدار وجود الشّمس حتّى يجوز كون المحرم تحت القبّة باللّيل.[1]
 و یظهر ایضا من استادنا المحقق فی المناسک و اوضح من الکل کلام مرحوم نراقی در مستند حیث قال: و كما يجب ترك التستّر عن الشمس، كذلك يجب ترك التظليل عن السماء أيضا، فلا يجوز الجلوس في نحو المحمل المسقّف في الليل و لا‌ في يوم الغيم، و كذا في يوم الصحو في أول النهار و آخره إذا جلس مواجها للشمس.[2]

قول دوم:
اختصاص حرمت به استظلال از شمس کما عن جماعة منهم الحدائق بقوله: و أنت خبير بان الظاهر من الاخبار المتقدمة هو المعنى الأول[3]
و منهم صاحب الجواهر بقوله: يمكن كون التظليل محرما لنفسه و إن لم يفت معه الضحى[4]
 و منهم سیدنا الاستاذ فی التحریر بقوله: جلوس المحرم حال طی المنزل فی المحمل و غیره مما هو مسقف اذا کان السیر فی اللیل خلاف الاحتیاط و ان کان الجواز لایخلو من قوة[5]

قول سوم:
ممکن است بعد از ملاحظه روایات قول سومی هم وجود داشته باشد که بگوییم نه اختصاص به شمس دارد و نه تمام اشیاء را شامل می شود مثلا لقائل ان یقول که استظلال اختصاص به شمس ندارد بلکه استظلال از مطر حرام است اما استظلال از سماء اشکال ندارد.
از ماذکرنا با توجه به اقوال موارد اختلافی واضح شد مثلا استظلال در شب یا استظال در شب با وجود باران یا استظلال در روز در هوای ابری یا استظلال در هوای ابری و بارانی مورد اختلاف می باشد.
لذا اگر کسی نذر کند از شهرش محرم شود و با هواپیما به مکه برود این فعل از سه جهت مورد اشکال می باشد از جهت اینکه آیا این استظلال با ماهیت احرام مشکل دارد یا نه و از جهت صحت نذر و جهت سوم از جهت حرمت استظلال.
اینکه مرحوم حضرت امام فرمودند سیر با هواپیما در شب اشکال ندارد مشخص است که سیر در شب اختصاص به هواپیما ندارد بلکه شامل ماشین و بقیه مصادیق استظلال هم می شود.
ادله اقوال:
دلیل قول اول:
معنای لغوی استظلال تستر من کل شی می باشد.
 مرحوم آقای خوئی می فرمایند: التظليل المنهي عنه لا يختص بالاستظلال عن الشمس، بل الممنوع مطلق التستّر و لو عن غير الشمس كالبرد و الحر و المطر و الريح و نحو ذلك، فانّ التظليل مأخوذ من التستر و لو من غير الشمس، فإنّ الكلمة مأخوذة من الظلة و هي شي‌ء يستتر به من الحر و البرد كما في اللّغة فالاستظلال أُخذ في مفهومه الاستتار من شي‌ء سواء كان شمساً أو غيرها، و منه الشمس مستظلة أي هي في السحاب مستترة، و على ذلك فلا فرق بين النهار و اللّيل.[6]

این مطلب هم در لغت مطرح شده است و هم در کتب تفسیر مانند کلام مرحوم طبرسی در مجمع البیان ذیل آیه 57 سوره بقره وَ ظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ[7]فرموده است: الظلة الغمامة و السترة نظائر يقال ظللت تظليلا و الظل ضد الضح و نقيضه و ظل الشجرة سترها و لا أزال الله عنا ظل فلان أي ستره و يقال لسواد الليل ظل لأنه يستر الأشياء.[8]
مظله هر چیزی است که موجب ستر و پوشش شود وقتی گفته می شود الشمس مستظلل یعنی خورشید به ابرهای آسمان مستور شده است یا گفته می شود سواد اللیل یعنی تاریکی شب همه جار را فرا گرفته است.

فیه:
استظلال در لغت نیز دو معنا شده است زیرا ممکن است مشتق از ظُله نباشد بلکه از ماده ظل باشد و مجمع البحرین فرموده است ظل هو الحاجز بینک و بین الشمس اضف الی ذلک که بحث لغوی باید در طول روایات صورت گیرد زیرا اگر چه در بعضی از روایات ظل(باب 66) آمده است لکن در روایاتی استتار شمس و اضحاء آمده است.
ثالثا: مرحوم آقای خوئی فرموده است اگر استظلال هیچ اثری ندارد نه بادی وجود دارد و نه بارانی و گرما یا سرمایی نیست که این استظلال از آن مانع باشد؛ اشکال ندارد درحالیکه اگر شما استظلال را مطلق تستر می دانید به چه دلیل این مورد را استثناء می کنید.
خلاصه اگر نتوانستیم از روایات معنای استظلال را استظهار کنیم آن وقت نوبت به لغت و معنای عرفی استظلال خواهد رسید.


[1] جامع المدارك، احمد خوانساری، ج‌2، ص412.
[2] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج12، ص32.
[3]حدائق الناضرة، شیخ یوسف بحرانی، ج15، ص485.
[4] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج18، ص401.
[5] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص427.
[6] موسوعة الإمام الخوئي، ج‌28، ص: 497.
[7] بقره/سوره2، آیه57.
[8] مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 24.