درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ نوزدهم/ تظلیل/اختصاص تظلیل به حال سیر
فرع هشتم:
حرمت استظلال بر محرم اختصاص به طی منازل و حرکت به سمت مکه دارد ماشیا کان او راکبا اما بعد از اینکه محرم به منزلش در مکه رسید یا به منزلش در عرفات رسید استظلال فی الجمله بر محرم جایز است کما اینکه محقق هم فرمودند سائرا استظلال حرام است.
مطلب اول: اصل حرمت و جواز استظلال بعد از رسیدن به منزل

سه دلیل برای این مدعا گفته شده است
دلیل اول: اتفاق المسلمین باینکه بعد از رسیدن به مکه استظلال جایز است اعلم أنّ حرمة التظليل مخصوصة بحالة السير، فلا يحرم حين النزول الاستظلال بالسقف و الخيمة و الشجرة و نحوها و الجلوس تحتها لضرورة أو غير ضرورة، بالإجماعين، و الأصل، و النصوص[1]
کما اینکه بین اهل سنت هم این مطلب اتفاقی است بلکه ضروری عند المسلمین می باشد ولا بأس أن يستظل بالسقف والحائط والشجرة والخباء، وإن نزل تحت شجرة[2]
دلیل دوم: تمسک به اصل
دلیل سوم: تمسک به روایات
این روایت تقریبا شش روایت(در باب66) می باشد که پنج روایت از این شش روایت کما ذکرنا سابقا ضعف سندی دارد و یکی از این شش روایت معتبرة می باشد و دلالت این صحیحه بر این تفصیل صراحتی ندارد بلکه با توجه به قرائن می توان گفت مقصود از این صحیحه اختصاص حرمت به حال سیر بوده است لذا مهم بررسی این قرائن است.
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَزَنْطِيِّ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ أَيْشٍ فَرْقٌ مَا بَيْنَ ظِلَالِ الْمُحْرِمِ وَ الْخِبَاءِ- فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ السُّنَّةَ لَا تُقَاسُ.[3]
مفاد این روایت این است که زیر سایه خیمه رفتن اشکال ندارد در حالیکه ما در صدد این هستیم که بگوییم بعد از رسیدن به مکه استظلال اشکال ندارد راه اینکه بگوییم مراد حضرت از کلمه خباء، رسیدن به مقصد بوده است نیاز به قرائن دارد.
منها: روح این اعتراضات که هم دراین روایت صحیحه آمده است و هم روایات ضعیفه هم از ناحیه ابوحنیفه و هم از ناحیه ابویوسف و هم شیبانی.
آنچه که مورد اعتراض این افراد بوده است چه بوده است؟ آنچه که از خصائص شیعه بوده است چه بوده است که مورد اعتراض اهل سنت قرار گرفته است؟ واضح است آنچه که شعار شیعه بوده است عدم استظلال در حال سیر بوده است هر کسی که در حال سیر استظلال نمی کرده است فهیمده می شده است که وی شیعه بوده است اما استظلال در مکه اتفاقی بوده است و مورد اعتراض نبوده است نتیجه اینکه این قرینه نشان می دهد که خباء خصوصیت ندارد و بیوت و... را شامل می شود و می گوید استظلال در مقصد اشکال ندارد.
منها: اگر چه در این روایت خباء آمده است لکن در بعضی از روایات فسطاط و در بعضی دیگر «اذا وصل الی المنزل» آمده است این اختلاف نشانگر این است که این مصادیق خصوصیت نداشته اند بکله ملاک منزل و مقصد بوده است و خباء عنوان مشیر به مقصد و منزل می باشد.
منها:...إِنَّا صَنَعْنَا كَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص- وَ قُلْنَا كَمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَرْكَبُ رَاحِلَتَهُ فَلَا يَسْتَظِلُّ عَلَيْهَا- وَ تُؤْذِيهِ الشَّمْسُ فَيَسْتُرُ بَعْضَ جَسَدِهِ بِبَعْضٍ- وَ رُبَّمَا يَسْتُرُ وَجْهَهُ بِيَدِهِ- وَ إِذَا نَزَلَ اسْتَظَلَّ بِالْخِبَاءِ وَ فِي الْبَيْتِ وَ بِالْجِدَارِ.[4]
در این حدیث آمده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وقتی به مکه می رسیدند داخل خیمه می شدند.
اگر تمسک به این روایت تمام نباشد می توان به ح1 تمسک کرد زیرا این حدیث اگر چه بخاطر مثنی الخطیب ضعیف می باشد اما عمل مشهور جابر ضعف روایت می باشد.
و فیه:
اگر چه مشهور این فتوی را داده اند لکن معلوم نیست که مستند مشهور این حدیث باشد شاید مشهور به اجماع تمسک کرده اند.


[1] مستند الشيعه، مهدي نراقي، ج‌12، ص30.
[2] مغنی، ابن قدامه، ج3، ص285، م 2338.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص523، ابواب تروک احرام،  باب 66، ح 5، ط آل البیت.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص520، ابواب تروک احرام،  باب 66، ح 1، ط آل البیت.