درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ نوزدهم/ تظلیل/اختصاص تظلیل به سر محرم
فرع هفتم:
مراد از استظلال که بر محرم حرام است آیا استظلال خصوص سر حرام است یا استظلال به تمام بدن حرام می باشد.

در کلام فقهاء در این ارتباط پنج تعبیر آمده است:
1-سید مرتضی در جمل حیث قال: «ومن أظل رأسه من أذى فعليه دم شاة»[1] با توجه به اینکه حکم تکلیفی و وضعی در استظلال واحد است لذا این کلام نود و پنج درصد ظهور در اختصاص استظلال به سر دارد.
2-کثیری از فقهاء می فرمایند استظلال بر نفس حرام است کما عن طرابلسی و النهایه«لا يجوز للمحرم أن يظلل على نفسه إلا إذا خاف الضرر العظيم»[2][3] این تعبیر اجمال دارد آیا مراد از نفس سر می باشد یا تمام جسد می باشد.
3-اکثر فقهاء مثل شهید اول در لمعه و محقق در شرایع فرموده اند «تظلیل المحرم علیه سائرا» این کلام هم مجمل است.
4-ما عن المهذب حیث قال:« لا بأس بالتظليل بالنسبة إلى سائر الجسد، بل و جميع البدن»[4]این عبارت نص در این است که حرمت اختصاص به سر دارد.
5-ما عن بعض المعاصرین(آیة الله فاضل لنکرانی) فی تعلیقته علی المناسک حیث قال: «بنابر احتياط واجب سايه قرار دادن براى بدن نيز در حال سير و پيمودن راه جايز نيست»[5].

نتیجه اینکه در این فرع دو نظریه است.
قول اول: حرمت سایه افکندن بر تمام بدن
دلیل:
1-بخاطر اطلاقات روایات زیرا در این روایات موضوع، محرم قرار داده شده است.
2-بخاطر قاعده اشتغال زیرا با زیر سایه قرار ندان کل بدن یقین به امتثال تکلیف حاصل می شود به عبارت دقیقتر امر به حج شده است و استظلال مانع از حج است و یقین به سقوط امر به حج متوقف بر این است که تمام بدن زیر سایه قرار نگیرد.
و فیهما:
هر دو دلیل ناتمام است دلیل اول ناتمام است زیرا اطلاقات این فرض را بخاطر قرائنی شامل نمی شود کما اینکه دلیل دوم اضف است زیرا استظلال مانعیت از حج ندارد چرا که اگر استظلال را انجام دهد باز هم حج صحیح است و فقط فعل حرام مرتکب شده است و استظلال از احکام احرام است و ارتباطی به صحت حج ندارد لذا این مورد جای قاعده برائت می باشد به این بیان که قدر متیقن حرمت استظلال نسبت به سر می باشد و نسبت به بقیه بدن بخاطر اجمال نص شک داریم اصل برائت می باشد.
قول دوم: اختصاص حرمت استظلال(مستقیما و جانبیا) به سر محرم بخاطر تمسک به اصل برائت

ان قلت: اطلاقات بر این اصل حکومت دارند.
قلت: همانطور که قبلا اشاره شد در روایاتی که نهی از استظلال شده است دو احتمال وجود دارد(چه روایات استظلال و چه روایات اضح لمن احرمت)
مفاد روایات اضح این است که باید بین اشعه خورشید و محرم چیزی حائل نشود و در این مفاد دو احتمال وجود دارد یکی قرار گرفتن زیر اشعه بدون واسطه و دیگری قرار گرفتن زیر اشعه با واسطه و واضح است که قرار گرفتن تمام بدن زیر اشعه بدون واسطه شرعا و عرفا ممکن نیست زیرا محرم لباس احرام بر تن دارد و حداقل عورتینش باید پوشیده باشد پس این روایت از تمام بدن انصراف دارد لعدم امکانه شرعا او عرفا در نتیجه یا باید بگوید حتی نسبت به سر هم استظلال اشکال ندارد فهو کما تری یا بگویید که نسبت به سر اشکال دارد و نسبت به بقیه بدن اشکال ندارد.
ظاهرا و الله العالم حرمت  اختصاص به سر دارد.


[1]ینابیع، اصغر مروارید، ج 7 ص108.
[2] ینابیع، اصغر مروارید، ج 7 ص180.
[3] نهاية، شيخ طوسي، ص221.
[4] مهذب الأحكام، سبزواری، ج‌13، ص199.

[5] مناسك حج، امام خمینی، ص232.