درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ محرم هجدهم/ پوشاندن صورت بر زنان/پوشش صورت در هنگام نماز
مطلب چهارم: نعم يجوز وضع يديها على وجهها.[1]
صاحب جواهر هم می فرمایند:
نعم يجوز لها وضع اليدين عليه كما يجوز لها نومها عليه[2]
حکم این  فرع واضح است کما ذکرنا در وضع الید علی الراس فی الرجال که تقریبا حدود 5 دلیل بیان شد  در اینجا هم اهم آن وجوه که سیره مسلمین است نیز جاری است و ثانیا دلیل بر این حکم قصور المقتضی به ضمیمه اصل می باشد.
توضیح ذلک:
هر چند از ادله حرمت برقع و نقاب به هر ساتر تعدی نمودیم اما این تعددی نست به امور خارجیه بود نه آنچه جزء بدن محرمه می باشد و دست از اعضای داخلیه انسان می باشد لذا ادله حرمت شامل آن نمی شود از طرف دیگر با شک در حرمت اصل هم عدم حرمت می باشد.
توهم
ممکن است گفته شود مفاد ح 10 از با 28 حرمت می باشد.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنِ الْمُحْرِمَةِ فَقَالَ إِنْ مَرَّ بِهَا رَجُلٌ- اسْتَتَرَتْ مِنْهُ بِثَوْبِهَا وَ لَا تَسْتَتِرْ بِيَدِهَا مِنَ الشَّمْسِ الْحَدِيثَ.[3]

مرحوم صاحب جواهر به این روایت نظر داشته است و فرموده است این روایت حمل بر کراهت می شود.
اما به نظر ما اگر این حدیث مربوط به ستر وجه باشد بخاطر اعراض اصحاب حجت نیست ضمن اینکه ممکن است بگوییم بقرینه کلمه من الشمس این روایت بحث استظلال را می گوید نه بحث ستر وجه را مگر اینکه گفته شود که حمل بر استظلال نمی شود زیرا استظلال بر زنها حرام نیست علی ای حال چه بحث ستر را بگوید و چه استظلال را بگوید این روایت مورد اعراض اصحاب قرار گرفته است زیرا استظلال بر زنها حرام نیست.
مطلب پنجم:ولا مانع من وضعه على المخدة ونحوها للنوم.[4]
دلیل:
اولا: اتفاق
ثانیا: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ الْمُحْرِمُ يُؤْذِيهِ الذُّبَابُ- حِينَ يُرِيدُ النَّوْمَ يُغَطِّي وَجْهَهُ قَالَ نَعَمْ- وَ لَا يُخَمِّرْ رَأْسَهُ وَ الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ- لَا بَأْسَ بِأَنْ تُغَطِّيَ وَجْهَهَا كُلَّهُ عِنْدَ النَّوْمِ.[5]
صاحب جواهر می فرمایند کسی این حدیث را رد نکرده است و فتوی هم بر طبق آن نداده است ولی ظاهرا مانعی از فتوای دادن بر طبق حدیث وجود ندارد چون روایت از حیث سند صحیح می باشد فقط بحث در ابوجعفر می باشد  در بین روات بر اکثر از ده نفر اطلاق شده است  و در بین مولفین اکثر از صد نفر می باشد  ابوجفر قولویه و ابوجفر بابویه و ابوجفر طوسی  و این ابوجعفر در این حدیث اظن احمد بن محمد بن عیسی می باشد به دو قرینه:
1-روایت سعد بن عبد الله از ابوجعفر و احمد بن محمد بن عیسی،این قرینه می شود که ابوجعفری که سعد بن عبدالله از او روایت نقل کرده است یکی می باشند
2-از ابن محبوب که تارة ابو جعفر نقل می کند و اخری احمد بن محمد عیسی نقل می کند و این هم قرینه بر این است که مراد از ابوجعفر، احمد بن محمد عیسی می باشد.
نتیجه این دو قرینه این است که مراد از ابوجعفر، همان احمد بن محمد عیسی است لذا روایت صحیحه می باشد.
کما اینکه این روایت طبق احد طرق مرحوم کلینی صحیح می باشد هر چند طریق دیگر آن بخاطر سهل بن زیاد ضعیف می باشد اما به طریق احمد بن محمد صحیح می باشد.
اما دلالت روایت:
در باب 55 در ح 5 کلمه عند النوم آمده است(قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع الرَّجُلُ الْمُحْرِمُ يُرِيدُ أَنْ يَنَامَ- يُغَطِّي وَجْهَهُ مِنَ الذُّبَابِ قَالَ نَعَمْ- وَ لَا يُخَمِّرْ رَأْسَهُ- وَ الْمَرْأَةُ لَا بَأْسَ أَنْ تُغَطِّيَ وَجْهَهَا كُلَّهُ)[6] اما در ح1 باب 59 عند النوم[7] نیامده است کما اینکه در مصدر این حدیث هم در استبصار [8]کلمه عند النوم نیامده است اما در تهذیب[9]کما فی[10]کلمه عند النوم آمده است لذا لا عبرة به بنقل استبصار و وسائل بخاطر نقل تهذیب و کافی.
نتیجه اینکه این حدیث هم سندا و هم دلالة مشکلی ندارد و ما افاد سیدنا الاستاذ تمام است.
مسألة 34 - يجب ستر الرأس عليها للصلاة ونجب ستر مقدار من أطراف الوجه مقدمة، لكن إذا فرغت من الصلاة يجب رفعه عن وجهها فورا.[11]
این فرع در جواهر[12]و مغنی [13]آمده است.
از طرفی برای اینکه یقین حاصل شود و مقدمه علمیه حاصل شود که صورت پوشیده نشده است باید مقداری بیشتر باز گذاشته شود و از طرف دیگر برای اینکه یقین شود ستر در نماز رعایت شده است باید مقداری از صورت هم پوشیده شود لذا بین این دو مقدمه علمیه تعارض وجود دارد.
ملاک مقدمه علمیه: آنچه نه وجود واجب و نه وجوب واجب متوقف بر آن نباشد کما اینکه در محرمات نه امتثال حرمت و نه جعل حرمت متوقف بر آن مقدمه نباشد که ضابط کلی آن علم اجمالی است مثل اینکه علم اجمالی داریم یا نماز جمعه واجب است یا نماز ظهر در این فرض اگر جمعه واجب باشد امتثال جمعه متوقف بر نماز ظهر نیست کما اینکه وجوب نماز جمعه متوقف بر وجوب نماز ظهر نیست فقط نقش نماز ظهر در این مثال این است که با امتثال نماز ظهر یقین حاصل می شود که تکلیف انجام شده است.
در تعارض دو مقدمه علمیه دو نظریه است:
نظریه اول: تخییر که ظاهر کلام صاحب جواهر است.
نظریه دوم: تعین پوشیدن مقداری از صورت می باشد.


[1] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص426.
[2] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج18، ص390.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص495، باب48 از تروک احرام، ح10، ط آل البیت.
[4] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص426.
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص510، باب48 از تروک احرام، ح10، ط آل البیت.
[6] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص506، باب55 از تروک احرام، ح5، ط آل البیت.
[7] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص510، باب59 از تروک احرام، ح1، ط آل البیت.
[8] استبصار، شیخ طوسی، ج1، ص184.
[9] تهذیب، شیخ طوسی، ج5، ص307، ح49.
[10] کافی، کلینی، ج4، ص349، ح4.
[11] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص426.
[12] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج18، ص391.
[13] مغنی، ابن قدامه،.ج3،ص145،م2370